✍🏻 یادداشت دکتر هادی خانیکی در روزنامه ایران | چهارشنبه ۱ آذر ۹۶ | شماره ۶۶۴۹
https://goo.gl/Yp9JeV⭕️ سنگینی درد روی شانه «سلبریتیها»
❓ اعتماد اجتماعی به شخصیتها در کمکرسانی به زلزلهزدگان چه معنایی را نمایندگی میکند؟
آنچه در زلزله اخیر غرب کشور رخ داد، حضور مستقیم مردم در جریان کمکرسانی و
اعتماد بیشتر آنان به شخصیتها و سلبریتیها بود تا نهادهای رسمی تا از طریق آنان پیام همدردی خود را به آسیبدیدگان این حادثه برسانند. شاید بتوان بررسی این رخداد را در ذیل مفهوم «
اعتماد اجتماعی» به تحلیل نشست. با این پرسش محوری که آیا شکلگیری چنین پدیدهای در شرایط بحران را میتوان مثبت ارزیابی کرد؟
🆔 @hadikhanikiمقوله «
اعتماد» بطورعام و«
اعتماد اجتماعی» بطور خاص از جمله شاخصهایی هستند که وضعیت سرمایه اجتماعی را در هر جامعهای تعیین میکنند؛ سرمایه اجتماعی به آن نوع شبکهای از روابط و پیوندهای جامعه اطلاق میشود که متکی بر
اعتماد بین فردی، بین گروهی و تعاملهای افراد با نهادها، سازمانها و گروههای اجتماعی است که نهایتاً میتواند همبستگی، انسجام اجتماعی، مشارکت و برخورداری افراد و گروهها از حمایتهای لازم را فراهم کند. به این معنا میشود گفت اگر در جامعهای، سرمایه اجتماعی رو به زوال باشد، ممکن است جوهر ارتباطی که باید در بین افراد جامعه، حاکمیت، نهادها و سازمانهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی باشد، تضعیف شود. جامعهای که سرمایه اجتماعی در آن پایین است، جامعهای است که هر نوع کنشی در آن به دشواری انجام میگیرد و حتی ممکن است که اساساً انجام نگیرد؛ در چنین جامعهای همبستگی اجتماعی، امید و همدلی پایین است.
تحقیقات نشان میدهد سرمایه اجتماعی در ایران با چالشهای فراوان همراه بوده و هست و یکی از مهمترین مشخصههای آن هم این است که سرمایه اجتماعی جدید یعنی سرمایهای که در بخشهای سازمانیافته جامعه در برابر سرمایههای اجتماعی قدیم به وجود آمده، در معرض تهدیدهای مختلفی است، مهمترین تهدید کاهش
اعتماد اجتماعی است که بتدریج نسبت به نهادهای رسمی، نهادهای اجتماعی و غیر دولتی و حتی ارتباطات میان فردی و گروهی تسری مییابد.
به این معنا سه سطح از
اعتماد را میتوان برشمرد؛
نخست،
اعتماد اجتماعی؛ یعنی، اعتمادی که افراد جامعه نسبت به هم دارند.
دوم،
اعتماد سیاسی؛ یعنی، اعتمادی که افراد به نهادهای سیاسی و سیاستورزان و بخشهای مختلف حاکمیت دارند.
سوم،
اعتماد نهادی؛ ناظر به اعتمادی است که افراد و شهروندان نسبت به افراد و حرفههای مختلف دارند.
اما در کنار این نوع تقسیمبندی از
اعتماد در جامعه میتوان سطح دیگری از
اعتماد را در جامعه بازشناخت؛
نخست،
اعتماد به نهادهایی که ریشه در سنت دارند؛ مثل خانواده.
دوم،
اعتماد نسبت به نهادهای مدنی و سازمانهای عامالمنفعه و مؤسسات جدید، شخصیتها، گروههای مرجع و رسانهها.
سوم، اعتمادی که نسبت به نهادهای رسمی و حاکمیتی وجود دارد.
یکی از مهمترین آثار
اعتماد بخصوص «
اعتماد تعمیمیافته» را باید در بحرانها و بروز فاجعهها دید؛ چراکه یک جامعه در چنین موقعیتهایی است که نیاز به
اعتماد در وجوه مختلف اجتماعی، سیاسی و فرهنگی دارد. زلزله اخیر نشان داد که
اعتماد در چه سطوحی از جامعه ما وضعیت رضایتبخش و در چه جاهایی هم وضعیت ضعیف و شکنندهای دارد.
🆔 @hadikhanikiوقوع این زلزله به رغم همه تلخیها و نگرانیها، نشان داد که در جامعه ما حس همدردی و احساس مسئولیت جمعی بالایی وجود دارد. زلزله غرب کشور، جامعه ایران را تا دورترین بخشها تکان داد. گویی آن شعر معروف سعدی «چو عضوی به درد آورد روزگار/ دگر عضوها را نماند قرار» تنها یک تصویر شاعرانه از انسان نیست؛ بلکه یک واقعیت اجتماعی است که سطحی از «
اعتماد اجتماعی» یعنی
اعتماد افراد جامعه نسبت به همدیگر را به نمایش میگذارد البته اینجا بحث دیگری هم مطرح است و آن اینکه آیا حساس بودن جامعه ما در فاجعه، حاکی از
اعتماد پایدار در جامعه است یا
اعتماد گذرا؟
آنها که به گونهای بدبینانهتر نگاه میکنند، معتقدند، تنها احساس مسئولیت و همدردی در شرایط طبیعی است که میتواند حاکی از بالا بودن
اعتماد اجتماعی باشد؛ به عبارتی،
اعتماد اجتماعی زمانی رخ میدهد که افراد همانگونه که برای کمک به شهروندان در خطر، حساس میشوند، نسبت به شهروندان در شرایط طبیعیتر نیز حساس باشند. در چنین شرایطی است که میتوان از بالا بودن
اعتماد سیاسی سخن گفت اما به اعتقاد من، در همین سطح؛ یعنی همین که جامعه گرفتار کرختی و بیتفاوتی نشده و حتی بیتاب شده، نشاندهنده این است که جان مایه
اعتماد اجتماعی در سطح اول (یعنی
اعتماد اجتماعی نسبت به همدیگر) در کشور ما وجود دارد و قابلاعتنا است. اما...
💢 متن کامل در:
https://goo.gl/Lr3k8ohttp://bit.ly/2AwpVtZ