✔️زوال یک انقلابی
🔻🖋سهندایرانمهر
۳۷سال در قدرت بود. آنقدر مستمر که دیگر تحملش برای آنها هم که قدردان مبارزات ضداستعماریاش بودند دشوار شده بود.
زیمبابوه در دوران او کشوری با اقتصاد ویران شد تا جاییکه ارزش پایین دلار زیمبابوه به نمادی طنزآمیز از کثرت و بیخاصیتی تبدیل شده بود.
رفتار مستبدانه و سخنان سخیفش، اجتماعات بینالمللی را نیز از اوگریزان کرده بود. در ضیافت شام «کنفرانس جهانی غذا»به میزبانی رییسجمهور ایتالیا و دبیرکلسازمان ملل، او و احمدینژاد تنها کسانی بودند که دعوت نشدند.
اعتراضها به « حکمرانی بد» موگابه با وجود سرکوبها ادامه داشت او اما همچنان بر سریر قدرت بود. مخالفان یا دربند یا گریزان از کشور، رابرت موگابه ولی از «رسالتی آسمانی» سخن میگفت و رهبران جهان را که زبان به انتقاد او میگشودند با واژههای خلقالساعه خود مینواخت:
«نقطه ریز بر کره زمین» این را در مورد گوردون براون نخستوزیر انگلیس گفت، «غروغرهای بیخاصیت» این یکی را هم به همرزمان انقلابی سابقش که به استمرار قدرتی اعتراض داشتند که اقتصاد و اجتماع زیمبابوه را دچار هرجومرج کرده بود.
« اینیاتسیو سیلونه» در کتاب « مکتب دیکتاتورها» به موضوع قابل تاملی از شیوه کار دیکتاتورها اشاره میکند:
استفاده از قوانین دموکراسی برای تباه کردن آن...گوبلز در اینباره با افتخار نوشتهاست: «ما همواره اعلام کرده بودیم که برای رسیدن به قدرت از امکانات دموکراسی استفاده خواهیم کرد و پس از رسیدن به قدرت، هیچکدام از این امکاناتی که خودمان از آن بهرهمند بودیم را در اخنیار مخالفانمان نخواهیم گذاشت. (ص . ۵۷/ مکتب دیکتاتورها: ترجمه مهدی سحابی)
موگابه هم برای آرمانهای سوسیالیستی خود که مدعی عدالتی اجتماعی بود، دموکراسی را چاشنیِ خوشطعمی تشخیص داده بود. این دموکراسی از آن دموکراسیهایی بود که منتفع همیشگیاش یکنفر است و پیداست وقتی موگابه هفتبار رییسجمهور میشود، دموکراسی زیمبابوهای که برای منتقدان جز تماشای مداوم موگابه قدرتمند بر صفحه تلویزیون، بیلبوردها، دیوارها و ...شیب تند زوال کشور، نتیجهای نداشت، چه مدلی از دموکراسی بود.
دکتر سریعالقلم به نقل از یک ناظر انتخابات مصری سازمان ملل که به کشوری در آسیای مرکزی رفته بود، میگفت که وقتی به آنجا رفتم، شاهد بودم که دو روز قبل از انتخابات جشن و شادی بخاطر پیروزی مجدد رییسجمهور برقرار بود! انتخابات در چنین کشورهای پیش از آغاز، حماسه و موجب شادی است چون دغدغهای برای نتیجه وجود ندارد، مهم، حضور است و موگابه هم همیشه بهرهمند از این شرایط بود.
دیکتاتورها در روزهای واپسین خود به همانمقدار که برای اطرافیانشان منبع معاش و قدرتند و بر زبان همانها «خدایی در لباس بشر» ، برای مردم اما تبدیل به یک کمدین متواضع میشوند، متواضع از آن جهت که بخاطر بیاطلاعی از مردم نمیدانند چگونه اعمال و افعالشان مایه تمسخر و خنده است و در نتیجه هیچوقت توانایی خود در خنداندن دیگران را در تریبونهایی که علیالدوام در اختیار دارند- در کنار دیگر تواناییهایشان- برنمیشمرند. دیکتاتورها از این نظر شبیه «باستر کیتون» هستند، میخنداند اما چهره اخمو و سنگی خودشان تغییری پیدا نمیکند. موگابه این اواخر کمدین قابلی شده بود، سال گذشته، برای ساخت مجسمهاش فراخوانی داده بود، بانوی هنرمندی به تمسخر ادعاهای دهان پرکن و فیگور انقلابیاش پرداخته بود و او را به شکل کاریکاتوری ساخته بود، موگابه اما مفتون آن دستها و آن چهره شده بود و همان مجسمه را برگزیده بود. واشنگتنپست همان زمان گزارش مبسوطی از طنزی تلخ داده بود که در آن رهبری مستبد دیگر حتا قادر به تشخیص کژیهای مجسم خویش نیست.
موگابه ۹۳ ساله چند روز پیش با کودتای ارتش دستگیر شد و قدرتی که با آرمانهای انقلابی شروع شده و با سرکوب مردم تداوم یافته بود، به زور اسلحه مهر ابطال خورد. این راهی بود که خود موگابه با فلجکردن دموکراسی و بیاثر کردن خواست مردم از طریق صندوق رای، موجب شده بود. تاریخ نشان داده است که آزادی با کودتا وارد نمیشود، مردم زیمبابوه هم این را میدانند اما شادمانند زیرا شادمانی مردم استبدادزده و نگونبخت، درست یا غلط، ناگزیر در برزخ میان بد و بدتر مجال بروز مییابد!
🔸عنوان یادداشت را از کتابی باهمین عنوان از «برتراند پتنود» وام گرفتهام.
#استبداد #موگابه #آزادی@sahandiranmehr