بریده‌ها و براده‌ها

#اختلاس
Канал
Блоги
Новости и СМИ
Образование
Психология
ПерсидскийИранИран
Логотип телеграм канала بریده‌ها و براده‌ها
@bbtodayПродвигать
7,84 тыс.
подписчиков
19,9 тыс.
фото
6,22 тыс.
видео
44,5 тыс.
ссылок
you are not what you write but what you have read. رویکرد اینجا توجه به مطالب و منابع مختلف است بازنشر مطالب به معنی تایید و موافقت یا رد و مخالفت نیست! https://t.me/joinchat/AAAAAEBnmoBl2bDScG2hOQ تماس:
Forwarded from ارزیابی شتابزده (Mohammadreza Eslami)
✍️فولاد مبارکه، فولاد در ژاپن، فولاد در آمریکا یا فولاد در چین؟
(تاملی درباره صنعت فولاد)

🖊محمدرضا اسلامی

🔷 پیش از پرداختن به بحث #فولاد_مبارکه ضروری است که نگاهی داشته باشیم به اینکه اساسا جایگاه ایران در صنعت فولاد دنیا در کجاست؟ و کشور در چه جایگاه جهانی قرار می گیرد؟

🔴 ایران در فولاد کجاست؟ و مبارکه کجاست؟

فولاد، یک محصول اساسی در توسعه کشورها محسوب می شود و هر کشوری برای قرارگیری در مسیر توسعه، نیاز جدی به فولاد در صنایع مختلف و طرحهای زیربنایی دارد.

صنعت فولاد جزء "صنایع مادر" محسوب می شود . امروز در جهان میزان تولید فولادِ یک کشور ارتباط مستقیمی با توسعه داشته و بسیاری از صنایع کشورها وابستگی شدید به فولاد دارند.

انجمن جهانی فولاد در بروسل بلژیک قرار دارد و همه ساله گزارش تولید کشورها را منتشر می کند.
🔷گزارش زیر مربوط به تولیدات سال گذشته است:
(واحد برآورد تولید فولاد، «میلیون تُن در سال» است)

✳️ تولید فولاد در سال 2021:
✔️ایران: 28 میلیون تن
✔️ آمریکا: 85 میلیون تن
✔️ ژاپن: حدود 100 میلیون تن
✔️چین: کمی بیش از 1000 میلیون تن!

نکات گزارش:
▪️یعنی تولید فولاد ژاپن حدودا 4 برابر ایران است و تولید فولاد چین بیش از 10 برابر ژاپن است.
▪️نکته جالب دیگر در این گزارش اینکه تولید فولاد ترکیه حدودا برابر با تولید فولاد آلمان است (40 میلیون تن)
▪️در روزهای پایانی سال ۹۹ فولاد مبارکه به رکورد تولید بیش از ۱۰ میلیون تُن فولاد خام دست یافت.

🔵کمر فولاد را شکستیم
سوال اساسی اینجاست که چطور در ژاپن که نه منابع گاز هست و نه سنگ آهن (!) سالانه 100 میلیون تن فولاد تولید می شود؟ (این لینک) و سوال دیگر اینکه چطور در چین که 10 برابر ژاپن فولاد تولید می شود مسئله تخلفات مالی و اختلاس و... در چنین صنعت عظیمی کنترل می شود؟ چطور گزارشهایی مشابه گزارش اخیر #فولاد_مبارکه منتشر نمی شود؟

صنعت فولاد یک صنعت قدیمی در ایران محسوب می شود و از این لحاظ در کشور غیر صنعتی ایران، این صنعت «ریشه» و بُنیه دارد.

شرکت ملی فولاد ایران در سال ۱۳۳۸ به نام شرکت ملی ذوب آهن ایران تشکیل شد. یعنی یک صنعت 63 ساله.

با کشف و اثبات وجود ذخایر عظیم گاز طبیعی کشور و توسعه روش احیاء مستقیم در دنیا، ایجاد صنایع فولاد به روش احیاء مستقیم مورد توجه قرار گرفت و شرکت ملی صنایع فولاد ایران در سال ۱۳۵۱ با هدف ایجاد واحدهای فولاد سازی به روش احیاء مستقیم تأسیس گردید.

🔵 اینکه انتشار یک گزارش مانند گزارش اخیر، چه ضربه کاری و اساسی به کمر این صنعت وارد می کند نیاز به شرح و بسط ندارد.
در #چین که ده ها واحد تولید فولاد بزرگتر از فولاد مبارکه وجود دارد، قطعا اختلاف دیدگاه در برخی قراردادهای مالی/سیاستهای اداره کارخانه وجود دارد، ولی این اختلاف دیدگاهها و تخلفات از طریق کارشناسی بررسی می شود و ماجرا در «رسانه» و کفِ دست و در موبایلهای افکار عمومی حل نمی شود.

🔵امروز در افکار عمومی چنین نقش بسته که در فولاد مبارکه 92 هزار میلیارد تومان #اختلاس شده است. این تلقی عمومی وحشتناک است. ما با این کار کمرِ یکی از قدیمی ترین صنایع خود را شکستیم. سرمایه اجتماعی و آبروی ده ها مدیر و صدها مهندس ارشد یک شرکت را بردیم. کاری کردیم که یکی از موفقترین واحدهای صنعتی کشور، در افکار عمومی مترادف شود با «اختلاسگاه».

🔴مه آفرید خسروی
حال که بحث فولاد پیش آمده ضروری است که یادی کنیم از کسی که گروه ملی صنعتی فولاد ایران در #خوزستان را خرید و کارش به اعدام کشید.
مساله اساسی در کشور ما این است که میان «ادارۀ دولتی» بنگاههای بزرگ صنعتی یا «واگذاری» آنها به بخش خصوصی «بلاتکلیف» آویزان مانده ایم. ما بخش خصوصیِ قوی مانند ژاپن، آلمان نداریم؛ و وقتی که کارخانه فولاد را واگذار می کنیم حاصلش می شود مه آفرید. وقتی هم که واگذار نمی کنیم حاصلش می شود مبارکه.

نه واگذاری به «بخش خصوصی»(؟) با آن روش صحیح است و نه مفتضح کردنِ یک مجموعه دولتی به این شکل درست است.

اصلِ ماجرا این است: ما بلاتکلیفیم.

آقای طیب نیا راحت می گفت: سازمان دولتی یعنی رانت و... ولی نمی گفت که سازمانِ خصوصیِ واقعی را چطور شکل دهیم که انتهای کارش به مه آفرید ختم نشود؟

🔵برویم و بیاموزیم
مساله این نیست که «تکنولوژیِ تولید فولاد» را بلدیم. مساله اساسی این است که ما نمی دانیم «دیگران» برای ادارۀ بنگاههای بزرگ چه کرده اند؟ ما نه ژاپن را درست می شناسیم و نه چین را. نه حتی آلمان را. با آمریکا هم که قهریم.

ما باید اذعان کنیم به اینکه نیاز داریم بیاموزیم. همیشه به دنبالِ فن آوری بوده ایم، ولی باید برویم و تلمّذ کنیم و ببینیم که در واحد فولاد سومی تومو ژاپن یا در Baowu Group چین (که 11 برابر فولاد مبارکه است) چگونه به تخلفات رسیدگی می شود؟ و چگونه حیثیتِ یک واحد صنعتی عظیم با 300 برگه کاغذ آ-چهار نابود نمی شود؟

t.center/solseghalam
📚 چگونه می توان با "منطق" مشکلات کشور را حل کرد؟ 🧠

🔖 درس امروز: بهره برداری از #منطق انجمن تولیدکنندگان آب‌های معدنی و آشامیدنی در جهت حل مشکلات کشور

🖌 کاوه مدنی

⭕️ در پی ممنوعیت استفاده از #آب_بطری پلاستیکی در سازمان حفاظت محیط زیست برای کاهش #پسماند_پلاستیکی به عنوان یکی از دشمنان بزرگ طبیعت و با هدف الگو سازی رفتارهای محیط زیستی با اتکا بر اصل #از_خودمان_شروع_کنیم، دبیر انجمن تولیدکنندگان آب‌های معدنی و آشامیدنی فرمودند:

🗣 "سازمان حفاظت محیط زیست به جای ممنوعیت استفاده از آب بسته بندی، ظرفیت های بازیافت بطری ها را در ایران فراهم کند."

📣 پیش از این نیز دبیر کل اتحادیه صنایع بازیافت ایران واکنشی مشابه به این ممنوعیت نشان داده بود.

◾️ضمن یادآوری این نکته که در این کشور هر سازمان و نهادی رسالتی تعریف شده دارد و وظیفه سازمان حفاظت محیط زیست افزایش ظرفیت #بازیافت بطری نیست (هر چند که از این موضوع حمایت و استقبال می کند)، اگر سعی کنیم با اتکا به منطق استفاده شده در واکنش این ذینفعان تولید آب بطری و پسماند حاصل از آن، مشکلات مختلف کشور را حل کنیم، نتایج راهبردی زیر به دست می آید:

🔺دولت به جای تشویق مردم به کاهش استفاده از #دخانیات و #قلیان، ظرفیت بیمارستان ها و درمان بیماران ریوی را افزایش دهد.

🔺دولت به جای جلوگیری از روشن کردن آتش در جنگل، ظرفیت مهار #آتش_سوزی را افزایش دهد.

🔺دولت به جای جلوگیری از قطع درختان در شهرها، جلوی تخریب جنگل ها و بیابان زایی را بگیرد.

🔺دولت به جای تشویق به کاهش شکر در مواد خوراکی، ظرفیت درمان دیابت در کشور را افزایش دهد.

🔺دولت به جای افزایش جرایم رانندگی و ضریب #ایمنی در جاده ها، ظرفیت قبرستان ها را افزایش دهد.

و در یک کلام اینکه:

دولت به جای تمرکز بر ریشه، به فکر درمان باشد‼️

◾️باید بپذیریم که نمی توان با اتکا بر اصل "بهترین دفاع، حمله است" مشکلات کشور را حل کرد. شکی نیست که کشور نیاز به افزایش ظرفیت بازیافت #پسماند، درمان بیماری، مقابله با جنگل زدایی و بیابان زایی، مهار آتش و ... دارد. اما این واقعیت ما را از کاهش تولید پسماند، داشتن رژیم غذایی و ورزشی سالم، قطع نکردن درختان شهر روشن نکردن #آتش در جنگل ها و ... بی نیاز نمی کند.

◾️درمان همزمان ریشه و پیامد های بیماری های کشور ضروری است. با در نظر گرفتن این ضرورت و این نکته که سازمانی که وظیفه سنگین حفاظت از محیط زیست را دارد، خود باید از رفتارهای ضد محیط زیستی پرهیز کند و برای جامعه الگو سازی کند، آیا حرکت در جهت کاهش پسماند پلاستیکی گامی اشتباه است؟

◾️واقعیت این است که همانطور که حجم استفاده از آب شرب موقع استحمام و مسواک زدن در مقابل حجم آب مصرفی در بخش کشاورزی ناچیز است، حجم پسماند پلاستیکی تولیدی ناشی از استفاده از بطری های پلاستیکی #آب در سازمان حفاظت محیط زیست در مقابل حجم پسماند پلاستیکی حاصل از استفاده از آب بطری و ظروف یکبار مصرف و کیسه های پلاستیکی، بسیار ناچیز است و زیانهای اقتصادی ناشی از رفتارهای مخرب ما با زیانهای #اختلاس های میلیاردی در کشور قابل مقایسه نیست. اما این احجام و اعداد ناچیز، ضرورت #مسئولیت_پذیری ما را نفی نمی کند.

◾️بدون کمک و #مشارکت همه ما، مشکلات کشور حل نخواهد شد. پس شاید بهتر باشد که به جای حمله به دیگران و یادآوری مشکلات متعدد کشور، برای برداشتن باری کوچک از دوش #محیط_زیست خسته و آزرده کشور تلاش کنیم.

✏️ @KavehMadani
خبرگزاری تسنیم:
حواشی قیام امروز مردم در مصلای #تهران:
حاضرم روسری‌ام را جلو بکشم اما #اختلاس نباشد!
Tasnimnews_Fa: t.co/kXyi8nUJPl

🤔 @VahidOnline
🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂
ما کلاس اول دبستان بودیم.‌
این اخوی مان که اکنون دو سال از ما بزرگتر هستند،
بخاطر می آوریم که در آن زمان هم، دو سال از ما بزرگتر بودند.
در همه جا و در همه کار با هم بودیم .
عینهو دو تا شریک.یک روز دو نفری با هم رفتیم، نان بخریم.
نان در آن روزگار دانه ای دو قران یا شاید پنج قران بود
البته نه اینکه نان آن موقع مثل همه چیز این موقع،
دو نرخی و یا چند نرخی باشد بلکه ما یادمان نیست.
خلاصه! به سمت نانوایی می رفتیم که به یکباره اخوی
هیجان زده گفتند:«پول، پول!».گفتیم:«کو،کجاست،کو پول؟!».
یک دو قرانی روی زمین توی خاک ها افتاده بود.
آن زمان مثل حالا نبود که تا توی دهن خلق الله را هم آسفالت کنند! -به سلامتی شما- خیابان ها و کوچه های اطراف خانه ی ما،
همه خاکی بود.خلاصه! اخوی دو زاری را برداشتند.
نان را خریدیم و به خانه برگشتیم. مرحومه مادر در زیرزمین
مشغول طبخ غذا بودند.اخوی خوش خیال ما،
نان را روی میز گذاشت و گفت:«اینم پیدا کردیم»
و دو قرانی را به مادر نشان داد.مرحومه مادر پرسیدند:
«از کجا؟!» اخوی گفت:«توی خیابون، روی زمین افتاده بود.
صاحب نداشت.» مادر گفتند:«مگر پول، بی صاحب میشه؟!
پول، روی زمین افتاده بود، تو هم برداشتیش؟!»
اخوی گفت:«بله برداشتم.» مادر گفتند:
«با کدوم دستت پول رو برداشتی؟!»
اخوی از همه جا بی خبر گفت:«با این دست!». آقا!
این دست داداش ما که بالا آمد -خدا بیامرزد رفتگان شما را
این مرحومه مادرمان مثل اینکه دزد گرفته باشند،
جوری این مچ دست اخوی را در دست گرفتند گویی دزدی ،
در چنگ یک عدالتی گرفتار آمده که اصلا" عدالتش اهل پارتی بازی
و سفارش و حق حساب نیست.از ترس مجازات و سوز کیفر یک ،
رعشه ای به تن ما اخوان افتاد، کانه هر دو به بیماری پارکینسون مادرزادی(!) مبتلا هستیم. مرحومه مادر این اخوی نگون بخت ما را همینطور که به سمت چراغ گاز می بردند،فرمایش می کردند:
«الان یک قاشق داغ می کنم، پشت دستت میذارم تا یادت بمونه پولی که مال تو نیست، بهش دست نزنی».
عزم مرحومه مادر برای مبارزه با هر گونه فساد اقتصادی
(اعم از دانه ریز و یا دانه درشت آن) یک جزمی داشت،
بیا و ببین!چشم تان روز بد نبیند، مادر شعله چراغ گاز را که روشن کردند، این اخوی ما زد زیر گریه.مثل ابر بهار اشک می ریخت.
از همان فاصله چند متری ما هم سوزش آن داغ را زیر پوست مان حس کردیم و زدیم زیر گریه. محشر کبری(!) به پا شده بود.
با کم و زیادش حداقل پنجاه دفعه این اخوی ما هی گفت:
«غلط کردم مادر! مادر غلط کردم!»
بالاخره دل مادر به رحم آمد و گفتند:
«این دفعه اول و آخرت بود؟!»
اخوی هم به جمیع کائنات در عالم هستی،
قسم یاد کرد که دفعه اول و آخرش باشد.
مادر دست اخوی را که رها کردند.
نگاه پر جذبه مادر به ما دوخته شد. قلب مان آمد توی دهن مان. فهمیدیم که به عنوان مشارکت یا معاونت در برداشتن دو زاری مردم، متهم ردیف دوم پرونده هستیم.
در کسری از ثانیه تجزیه تحلیل کردیم که باید به یک جایی پناه(!) برد. آن موقع امکانات نبود و ما نمی توانستیم به کانادا پناهنده شویم ،
پس هیچ جا بهتر از گوشه حیاط به ذهن مان نرسید.
مثل تیری که از چله‌کمان رها شده باشد، پله‌های زیرزمین را دو تا یکی کردیم. رفتیم داخل حیاط و -گلاب به رویتان- به مستراح گوشه‌حیاط پناهنده شدیم. در را هم از داخل به روی‌خودمان قفل کردیم.‌صدای هر تپش قلب مان را دو بار می شنیدیم که صدای دومش مربوط به پژواک صدای قلب مان از دیوارهای مستراح بود.‌مادر به پشت درب اقامتگاه(!) ما رسیدند و گفتند:‌
«بیا بیرون!» ولی ما فقط عاجزانه التماس می کردیم:
«غلط کردم مادر! مادر غلط کردم!».مرحومه مادر دریافتند با توجه به محل پناهندگی(!) ما، این «غلط کردم!»
خیلی فراتر از یک «غلط کردم» معمولی است و حواشی زیادی بر آن مترتب است! بالاخره با کلی عجز و لابه، مادر امان دادند.
اکنون ما از یک حبس خود خواسته مستراحی و یک کیفر داغ،
رهایی جسته بودیم. ندایی از درون به ما نهیب زد که:«استثنائا" همین یک بار جستی ملخک!».
از آن زمان تا امروز بیش از چهل‌وچهار سال می گذرد.
‌شما الان کل بودجه جاری و عمرانی ایالات متحده آمریکا را بسپار
به این اخوی ما . دور از جان ، اگر از گرسنگی بمیرد به پول دشمنش هم دست نمی زند.حالا گم شدن(!) این چند هزار میلیارد تومان پول
از صندوق ذخیره فرهنگیان هم ممکن است که دو حالت داشته باشد یا پول های گمشده را برادران(!) فکر کرده اند که بی‌صاحب(!) است .
و برداشته‌اند اما به مادرشان نگفته‌اند و یا پول را برداشته ....
و به مادرشان هم گفته‌اند ، اما ....مادر ایشان ،عزم جدی در مبارزه
با مفاسد اقتصادی نداشته‌اند!
وگرنه چند هزار میلیارد تومان پول به آن سنگینی که پا ندارد ،
تا برای خودش برود به راه رفتن و دوردور کردن!

محمد رضا فتحی نجفی _ 30 سال معلمی
#اختلاس