#یک_فنجان_از_کتاب ☕️نیاز وانتظار.
#انتظار و #نیاز.لرزش لبها
و گونه ها.تلفیق نگاهها
و تار شدن چشمها.
و...
عاقبت
#پدر بود که دست گشود؛ زمان انگار ایستاده بود وبر زمین انگار آرامش
و رخوت سایه انداخته بود. هیچ صدایی نمی آمد... هیچ نسیمی نمیوزید.انگار هیچ تحرکی در آفرینش صورت نمیگرفت.
من از هوش رفتم به خلسه ای که در عمرم نچشیده بودم
و دیگر نفهمیدم چه شد...
#پدر_عشق_و_پسر#سید_مهدی_شجاعی🇮🇷 بسیج دانشجویی علوم پزشکی اردبیل
@barums