#زندگینامه_شهید_مصطفی_احمدی_روشن #قسمت_چهارم #مصاحبه_با_خانواده_شهید 🍃 گفتگوی همسر شهید احمدی روشن را می خوانید که دو روز قبل از سالگرد شهادت وی انجام شده است.
🔍 به عنوان همسر شهید و اولین سوال، کمی از احساس خود درباره مصطفی بگویید.
📝 قطعا شنیده اید که به آقا مصطفی لقب علم الهدی نسل سوم داده اند و خیلی ها که در واقع از فضای جنگ و شهادت دور بودند، برایشان مشخص شد که در دهه 90 هم می توان شهید شد. البته با ویژگی های زمانی خودش یعنی دیگر فضای جبهه و جنگ سخت نیست اما می شود در مکانی کار و پیشرفت داشته باشید که تمام ابرقدرت ها دنبال شما باشند و برای ترور شما هزینه کنند.
این برای خود من درسی بود که باب شهادت باز است، به شرطی که زمانه خود را درک کنیم و بصیرت درستی داشته باشیم. آن چیزی که باعث شده تا بارها روی دوش آقا، سنگینی کند، نداشتن بصیرت است، ولی امثال شهدای هسته ای این بصیرت را داشته اند و راه درست را انتخاب کردند.
آقا مصطفی فضای کاری گسترده ای داشت. زمانی که وارد سایت نطنز شدند، به قول دوستانش هیچ آدم عاقلی وارد این کار نمی شد چون نه حقوق زیادی داشت و هم اینکه دور از شهر و با سختی های موجود بود ولی آقا مصطفی این راه را انتخاب کرد که نشان دهنده بصیرت ایشان است.
🔍 در این سه سالی که آقا مصطفی نبودند، بیشتر برای چه لحظاتی، از زمان بودن ایشان حسرت و افسوس می خورید یا دلتنگی می کنید؟
📝 برای من به عنوان همسر شهید و برای خانواده، آقا مصطفی مانند ستون خیمه ای بود که تمام اعضای خانواده به ایشان تکیه داشتند و نبود فیزیکی ایشان باعث می شود این خیمه ویران شود.
نمی توان این را منکر شد اما مسئله اصلی این است که علی رغم لحظات سختی که نبودن ایشان را گذراندیم و می گذرانیم، آن چیزی که باعث تحمل ما شده، بحث شهادت است؛ زیرا اعتقاد داریم کسی که شهید شده، زنده است و خیلی از امورات را خودش پیش می برد و حتی مادر شهید گفتند که اگر لحظه ای فکر کنم مصطفی نیست نمی توانم زندگی کنم.
این باور عمیق است که ما را نگه داشته و سعی می کنیم با این فکر که ایشان زنده است، زندگی را ادامه دهیم اما در هر صورت نبود فیزیکی این افراد بزرگ، لرزه ای در زندگی ایجاد می کند که ویرانی در پی دارد.
ادامه دارد...
🇮🇷 بسیج دانشجویی علوم پزشکی اردبیل
@barums