#زندگینامه_شهید_مصطفی_احمدی_روشن #قسمت_سیزدهم✨ مصطفی تک بود...
🍃 همسرش می گوید می دانسته که مصطفی در سایت نطنز شغلش به لحاظ امنیتی حساس است و خطرناک ولی اندازه اش را شاید نه.
من و حاج خانوم می دانستیم که شغلش خطرناک است. با انجام ترورهای هم احتمال خطر بیشتر برایمان پررنگ شد. ولی مسوولیت اصلی و نحوه تاثیرگذاری اش در سایت نطنز را نمی دانستیم. شاید به قول دوستانش 50 سال دیگر معلوم شود مصطفی چه کار می کرده. ولی این قدر می دانیم که کارش این قدر مهم و حساس بوده که دشمن به خاطرش حاضر شده او را ترور کند. یقینا کسی را به خاطر اینکه معاون بازرگانی سایت نطنز باشد، نمی کشند. مصطفی خیلی کارهای دیگر می کرد. برای مصطفی دو تیم ترور قرار داده بودند که هر کس نتوانست، آن یکی انجام دهد. ثانیه شمار بمبشان 4 ثانیه بوده، در حالیکه مال بقیه 18 ثانیه بوده. یعنی این قدر برایشان مهم بود. با این همه او بحث های امنیتی کارش را هیچ وقت در خانه مطرح نمی کرد. یک وقت هایی باورم نمی شود که من کنار چنین شخص آرامی زندگی می کردم. کسی که تمام زندگی اش پر از استرس بوده ولی شما تشخیص نمی دادید که او در معرض این حجم از استرس و فشار است. من احساس میکنم که توکل عجیبی داشت در حد اعلا و می دانست که اگر خدا بخواهد این اتفاق خواهد افتاد و نخواهد نمی افتد و آن ایمان آقا مصطفی بود که به او آرامش می داد. او هم آدم بود، ولی می توانست این حجم از استرس را با ایمانش کنترل کند و در درونش بریزد. بعضی وقت ها اصرار می کردم و چیزهایی درباره کارش می پرسیدم و او که با زیرکی تمام از جواب دادنش در می رفت. می گفت شما تحمل این همه فشار را نداری. اصلا نمیخواست مرا ناراحت یا غصه دار کند. این هنر اقا مصطفی بود. این قدر زیرک، عاقل و دانا بود که در هر زمینه ای و در هر موقعیتی بهترین رفتار را می کرد. همیشه می گویم که مصطفی بار همه چیز را یک تنه به دوش می کشید. او آدم بزرگی بود و خدا ظرفیت روحی بزرگی به او داده بود که سختی ها و فشارها را تحمل می کرد. این که کسی مثل مصطفی پیدا شود که همه خصوصیات او را داشته باشد ولی شجاعت را نداشته باشد، مصطفی نمی شود و گرنه نخبه باشی، ولی نخواهی به خاطر اسلام و انقلاب تهدید شوی و تحت فشار باشی، نمی شود. باید از همه تعلقات بگذری و مصطفی گذشت تا مرز شهادت.
در زندگی شخصی مان همیشه شوخ بود و خندان. نمی شد با او غصه خورد. با آقا مصطفی می شد کوه را هم جا به جا کرد. اگر هم مشکلی پیش می آمد با فکر و برنامه دنبال راه حل بود.
ادامه دارد...
#شهدایی_زندگی_کنیم 🇮🇷 بسیج دانشجویی علوم پزشکی اردبیل
@barums