#خاکریز_خاطرات📖"موقع عملیات خبرم کنید"
🌷دانشجوی
#پزشکی👨🏻⚕ دانشگاه تهران بود، اما بیشتر وقتش توی جبههها صرف میشد. یه روز که برای امتحانِ «
#آناتومی_گردن» از جبهه اومده بود، استاد یکی از رگهای گردن رو به دانشجوها نشون داد و پرسید این چیه؟ محمد با اینکه سر کلاسها حاضر نشده بود، جواب استاد رو کامل داد و برای همه ثابت شد که ضریب هوشی بالایی داره. به همین خاطر بود که یکی از استاداش زنگ زده بود به مسئول گردان بهداری و گفته بود: "اگه این پسر مثل بقیهی دانشجوها سر کلاس حاضر بشه، میتونه یکی از نوابغ پزشکی باشه." اصرار فرماندهی گردان فایده نداشت و محمد قبول نمیکرد برگرده دانشگاه؛ تا اینکه فرمانده تیر خلاص رو زد و گفت: "مگه مقلّد امام نیستی؟ طبق فتوای امام، جنگ واجب کفائیه و منم نیرو به اندازهی کافی دارم؛ اما درس خوندن برای تو واجبه." محمد که دیگه دلیلی برای امتناع نداشت گفت: "باشه، فقط باید قول بدید موقع عملیات خبرم کنید!"
🌹شهید سیدمحمد شکری
🌹📚منبع:
خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)
#شهدایی_زندگی_کنیم@barums