خانه هنر‌و‌رسانه شهید آوینی

#مجموعه_دوم
Канал
Искусство и дизайн
Новости и СМИ
Образование
Социальные сети
ПерсидскийИранИран
Логотип телеграм канала خانه هنر‌و‌رسانه شهید آوینی
@avini_iustПродвигать
501
подписчик
508
фото
60
видео
82
ссылки
🖋خانه هنر‌و‌رسانه شهید آوینی📸 «بسیج دانشجویی دانشگاه علم و صنعت ایران» صفحات اینستاگرام: https://instagram.com/avini_iust https://instagram.com/iustbd کانال بله: https://ble.ir/basijiust
#هنرمند_شهید 🌷
#مجموعه_دوم 🕯
#قسمت_چهارم 💌

🔸️برگرفته از آخرین نامه ی
نویسنده ی شهید ، یوسف ملک شامران
جمعه ۶۱/۱/۲۷ ، 3:35 بعد از ظهر
💌 ✍🏼

🔹️بسمه تعالی

مادر سلام ؛

پاسی از شب گذشته است هنوز گاه و بیگاه صفیر گلوله ها که از بالای سرمان می گذرند، شنیده می شود و خمپاره های منور برای دقیقه ای فضای اطرافمان را مثل روز روشن می کنند. مقررات خاموشی را رعایت می کنیم و من ناچارم در نور فانوسی که فتیله اش را پایین کشیده ایم تا نوری به بیرون نتاباند برایت بنویسم.

امشب بلوغ حالت عجیبی را در خود احساس می کنم.

مثل پروازست. دست و پایم می لرزد و دلم شور می زند.

آخر فردا حمله داریم. می ترسم!
خیلی هم می ترسم، ترس نه از آن ترس های معمولی است که می شناسی، می دانم که احساسم را درک نخواهی کرد، اما برایت می گویم:

مادر! می ترسم بیهوده کشته شوم. می دانی، می ترسم "کشته شدن" نه در دنیایم اثری بگذارد و نه در آخرتم. حضرت محمد (ص) می گوید هرکس آن چیزی را که برایش می جنگد، بدست می آورد، اگر چه زانو بند شتری باشد.

امشب تصمیم گرفتم حرفهایم را آخرین بار برایت بزنم. شاید هیچ وقت دیگری این احساس را نداشته باشم و هیچوقت دیگری نتوانم اینگونه که امشب سخن می گویم حرف بزنم.

تمام حرف من این است که: برگرد و فکر کن!

مادر! تو امروز رسالتی بزرگ داری و افسوس که بی خبری! کمترین رسالت تو رساندن پیام شهیدان است. پیام اینان را ... که در کوه و دشت مردانه می جنگند، زخم می خورند، کشته می شوند و تنها انگیزه شان برای ماندان و مقاومت کرن عشق به الله و پیر شوریده ای است از اصحاب ثارالله.

و امروز... مانند زینب (ع) رسالت رساندن پیام مادرهایی را داری که اینجا در شهرها و روستاهای جنگزده، در زیر رگبار مسلسل ها و ترکش خمپاره ها و توپ ها و ریزش آور مانده اند تا در دژ استوار مساجد، که امروز همان نقش حیاتی صدر اسلام را دارند، برای فرزندان خود غذایی تهیه کنند، زخمی را ببندند و برای شهیدی ... اشک بریزند.

بیهوده زیستن کافی است. سکون خود را از بین بر و با خیزش و جهشی یکباره به سوی خدا، خاموشی سال های متعدد زندگیت را از بین ببر و چون دیگر مادران شعله ای شو و در قلب فرزندانت جاودانه بسوز!

انشاءالله خداوند همه را به راه خود دارد.

خداحافظ !

💌🌷🇮🇷

🌌اینستاگرام خانه هنر :
@khanehonar_shahidvasefi
🌌  کانال تلگرام خانه هنر :
@khsv_iust

#علم_و_صنعت_ایران
#خانه_هنر_شهید_واصفی
#بسیج_دانشجویی_دانشگاه_علم_و_صنعت
#هنرمند_شهید 🌷
#مجموعه_دوم 🕯
#قسمت_سوم 💌

🔸️در کلام دکتر محمدرضا سرشار
(نویسنده ی صاحب نام و همکار شهید)


🔹️سراپا شور و حال

کامبیز خیلی جوان بود. شاید هشت ـ نه سالی جوانتر از من، درآن زمان من حدود سی سال داشتم.
ّ اما اختلاف سن باعث نشده بود كه دوستی و صمیمیت بین ما خدشه دار شود. چون او در اول جوانی،گویی با جهشی ناگهانی ، دوره ای را طی كرده بود كه نمی شد اورا به چشم جوانی بیست ساله دید. خیلی نازنین بود.

🔹️خلق خوش

کامبیز چهره ی خندانی داشت. بسیار خوش اخلاق و خوشرو بود، آنقدر که آدم فکر می کرد، لابد وقتی با خودش هم تنهاست باز هم در حال تبسم است!

🔹️توانایی های کامبیز

کامبیز ملک شامران از پیشگامان ادبیات کودک بعد از انقلاب است. اگر به شهادت نرسیده بود مسلما یكی از بهترین نویسنده ها میشد.
شهید ملک شامران به یک معنا شخصیت پیچیده ای داشت. نسبت به سنی که داشت، خیلی میدانست. بسیار میخواند و خوب می نوشت. در همان سن، قصه هایش را منتشر کرده بود. حضور در فضاهای متفاوتی از جلسات ادبی تا عملیات رزمی را تجربه کرده بود. با
آدمهایی با شخصیت هایی کاملا
متفاوت نشست و برخاست داشت.
خیلی كارها کرده بود،
ّ خیلی جاها رفته بود و
خیلی چیزها دیده بود و
تجربیاتی داشت که
برای یک جوان به سن
او در امروز ما
قطعاً دست نیافتنی است.

کامبیز، در مقایسه با
همسن وسالان خود
حرف های بزرگی میزد و
از نظر فکری
انسان خیلی رشدیافته ای بود.

🔹️ملک شامران، ثابت و استوار

از سال 1361 که کامبیز شهید شد تا امروز، خیلی چیزها تغییر کرده، خیلی حرفها یکجور دیگر شده، خیلی آدمها جابه جا شده اند و تغییر کرده اند،
اما در مورد شهید ملک شامران چیزی تغییر نکرده است. همچنان درباره ی او اشتیاق به دانستن بیشتر وجود
دارد. هنوز جامعه میخواهد او را بشناسد، عمیق و درست بشناسد. سالیان بسیاری را سپری کردهایم اما تشنگی جوانها برای شناختن او هنوز باقی است.

به نظر من یکی از
قرائنی که میتواند نشان دهد، راه او درست بوده و مسیرش را درست انتخاب کرده، همین است. میدانید بعضی راهها هست که روندگانشان
هرگز فراموش نمی شوند،
خاطره هایی
هست که قلبهایی را سالیان سال
در تسخیر خودش میگیرد و
هرگز از یاد نمی روند.
یاد شهید ملک شامران،
از این دست است و
ما همچنان سوگوار اوییم
از بس صادق و زلال و
دوست داشتنی بود.


💌🌷🇮🇷

🌌اینستاگرام خانه هنر :
@khanehonar_shahidvasefi
🌌  کانال تلگرام خانه هنر :
@khsv_iust

#علم_و_صنعت_ایران
#خانه_هنر_شهید_واصفی
#بسیج_دانشجویی_دانشگاه_علم_و_صنعت
#هنرمند_شهید 🌷
#مجموعه_دوم 🕯
#قسمت_دوم 💌


🔸️اتاقش را کتابخانه بچه ها کرد📚


کار روی ادبیات کودکان را کاری بسیار اساسی و بنیادی می دانست و وقتی احساس می کرد که جامعه به این موضوع مهم، بهای چندانی نمی دهد،
به شدت رنج می برد؛ چراکه احیای فکر و اندیشه ی هر کودک را
احیای یک نسل می دانست و
غفلت از آشنا ساختن نسل آینده با
اسلام ناب را دردی بسیار بزرگ...

در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شروع به کار کرد و در کنار آن، خود نیز به نوشتن مطالب و داستان هایی کوتاه برای بچه ها پرداخت.

نخست داستان هایش
به قوت انچه در ادامه نوشت نبودند ،
اما ایده های لطیف و زیبایی را در برگرفته بودند. او نوشته هایش را در جمع دوستان مطرح می کرد تا با کمک گرفتن از نظرات گوناگون اشکالاتشان رفع شود.

شهید ملک شامران
واقعا عاشق کودکان بود و
برای این که با مخاطبانش بیش تر ارتباط بگیرد، در تابستان سال 59 اتاقش را به صورت کتابخانه ی کوچکی درآورد و آن را محلی قرار داد برای آن که بچه های محله به آن جا بیایند و در این میان، او خود، برایشان قصه می خواند و شعر می گفت و نقاشی می کشید.

🇮🇷🌷💌

🌌اینستاگرام خانه هنر :
@khanehonar_shahidvasefi
🌌  کانال تلگرام خانه هنر :
@khsv_iust

#علم_و_صنعت_ایران
#خانه_هنر_شهید_واصفی
#بسیج_دانشجویی_دانشگاه_علم_و_صنعت
#هنرمند_شهید 🌷
#مجموعه_دوم 🕯
#قسمت_اول 💌

🔸️دورنما :

شهید ملک شامران در ۲۵ شهریور ۱۳۴۱
در خانواده‌ای مرفه با فضای اخلاقی و اعتقادی متفاوتی از آینده ی او ،
در تهران متولد شد.

دوران دبیرستان او در دبیرستان
دانشگاه ملی گذشت ، دورانی که
به واسطه آشنایی با یک کتابدار انقلابی
نقطه عطفی در زندگی اش بود.

او که علاقه زیادی به ادبیات و نقاشی داشت به مجموعه ی کانون پرورش فکری پیوست تا در آنجا برای کودکان داستان بنویسد.

شهید ملک شامران
کودکان را عاشقانه دوست داشت و
از جمله ی آثار او برای کودک و نوجوان
می توان به مجموعه داستان های:
_همه با هم
_می روم برای کرم ها لانه بسازم
اشاره کرد.

در روزهای نخست جنگ به جمع یاران شهید چمران پیوست و به جبهه رفت تا از خاک میهن و عقاید خویش در برابر هجوم دشمنان دفاع کند.

اما حضور در جبهه باعث نشد
که همکاری با کانون را رها کند.
او در مواقعی که به مرخصی می‌آمد با کانون در ارتباط بود و همچنان برای کودکان کار می‌کرد.

تا آن که سرانجام در روز هفدهم
اردیبهشت سال 1361 در جاده
اهواز - خرمشهر به شهادت رسید.
در حالی که در زمان شهادت ،
تنها ۲۰ سال داشت ...

💌🌷🇮🇷

🌌اینستاگرام خانه هنر :
@khanehonar_shahidvasefi
🌌  کانال تلگرام خانه هنر :
@khsv_iust

#علم_و_صنعت_ایران
#خانه_هنر_شهید_واصفی
#بسیج_دانشجویی_دانشگاه_علم_و_صنعت
#هنرمند_شهید
#مجموعه_دوم
#قسمت_صفر

🔸️در یک نگاه 💌

نام: کامبیز (یوسف)
نام خانوادگی: ملک شامران

تاریخ تولد: 25 شهریور 1341
محل تولد: تهران

نام پدر: عباس ملکشامران،
کارمند بانک، متوفای 1363
نام مادر: اخرت امینی میالنی،
آموزگار، متوفای 1386

نام برادر بزرگ: کامران (مقیم مکزیک)
نام برادر کوچک: کیوان (مقیم آمريكا)
دوست نزدیک و صمیمی: کیوان الچیان

شغل: نویسنده، دبیر و منتقد کتاب

فعالیت در جبهه: آرپی جی زن، تیربارچی و معلم قرآن رزمنده ها

محل کار: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، آموزش و پرورش و جبهه های نبرد حق علیه باطل

توانایی ها و استعدادهای هنری:
نویسنده ی مقالات و
داستان نویس کودک و نوجوان،
در زمینه های شعر، طراحی، نقاشی و عکاسی هم ذوق آزمایی کرده است.


تاریخ شهادت: 17 اردیبهشت 1361
ّسن در زمان پرواز: حدود بیست سال
مکان شهادت: جاده ی اهواز ـ خرمشهر

💌🌷🇮🇷

🌌اینستاگرام خانه هنر :
@khanehonar_shahidvasefi
🌌  کانال تلگرام خانه هنر :
@khsv_iust

#علم_و_صنعت_ایران
#خانه_هنر_شهید_واصفی
#بسیج_دانشجویی_دانشگاه_علم_و_صنعت