#شاعران_اراک (( انتخابات ))
باز هم شد موسم یک انتخاب
گرم می گردد تنور شیخ و شاب
بار دیگر می شود ملت عزیز
هوشیار و سربراه و مستطاب
بار دیگر سفره ها بر پا شوند
سفره هایی غرقه در مرغ و کباب
از پلاکارد و بنر پر می شود
کوچه های مشهد و رشت و تکاب
می رسد از هر طرف یک مدعی
باشعاری بس قشنگ وحرف ناب
می کند احساس تکلیف این زمان
مش رجب مانند یک عالیجناب
دم ز اسلام و مسلمانی زند
از نماز و مسجد و مهر و گلاب
می شود پیدا میان مردمان
با یکی تسبیح و با ریش خضاب
فاش می گوید که من داناترم
این منم اصلح منم اهل صواب
(این منم طاووس علیین شده)(۱)
در ره حق روز و شب پا در رکاب
چون مدرس من شجاع و پر دلم
پیش من موش است شاهین و عقاب
در میان این جماعت بی گمان
این منم مرد دعای مستجاب
در کنار او رقیبانش مدام
گرم کار خویش با صد پیچ و تاب
وعده هایی می دهند عالی و خوب
وعده هایی بی حساب و بی کتاب
یکنفر گوید که چون گردم وکیل
کم نمایم نرخ برق و گاز و آب
آن یکی گوید هوا آلوده است
زین سبب باران نبارد از سحاب
سومی هم گوید این اوضاع زار
باشد از فرهنگ ناجور و خراب
چارمی اما هوادار زن است
پشت هم گوید سخن او از حجاب
پنجمی گوید سخن از هسته ای
از انرژی های پاک آفتاب
دیگری گوید ز آزادی سخن
از نبود نقد و افکار صواب
هفتمی دلواپس دین خداست
می کند از دین و ایمان فتح باب
الغرض هر کس شعاری می دهد
تا مگر فاتح شود بی اضطراب
لیک هنگامی که خر از پل گذشت
می برد از یاد حرفش باشتاب
می لمد بر روی کرسی های سبز
ساکت و آرام چون طفلی به خواب
می شود سرگرم آمال خودش
بی خیال مردمان در عذاب
بی خیال کودکان تن فروش
بی خیال این فساد و منجلاب
بی خیال سفره ی خالی خلق
بی خیال فقر و رنج بی حساب
بی خیال هر چه بیکار و فقیر
بی خیال حشر و هنگام عقاب
بی خیال فسق از ما بهتران
بی خیال محنت یوم الحساب
سخت بر احوال ما باید گریست
تا به کی هستیم اسیر این سراب
تا به کی باید نماییم ای خدا
از میان بدتر و بد انتخاب
تا به کی (
سامان) بود در حسرت
مجلسی در شان دین و انقلاب
✍محتشم مومنی
#سامان -اراک
پی نوشت :
۱-مصرعی از مولوی
@ArakiBass