#خاطرهاین خاطره از اون دوستمونه که عموش خرما خریده بود داده بود ببرش سر مزار بابا بزرگش خیرات کنه ، از شهر تا ده یک کیلو ونیم خرمارو خورده بود و به آقاش و آقایِ آقاش لعنت فرساده بود
میگفت 14-13 سالم بود تو روستا زندگی میکردیم اویل بهار ، یه روز صبح از خونه اومدم بیرون دیدم دایی خیرالله م که اون موقع حدود چهل سالش بود نشسته آفتاب کنار دیوار مسجد داره یه چیزی رو با دوتا کف دستاش بقول خودمون ( کف مال ) میکنه ، رفتم سلام دادم نشستم پیشش گفتم دایی چکار میکنی ؟ گفت دارم توتون دُرُس میکنم ، گفتم مگه شماهم چُپُق میکشی؟!! گفت نه دایی جان خودت که میدونی من سیگارم نمیکشم ، دارم برا این پیر مردا که چپقی ان دُرُس میکنم ، نگاه کردم دیدم راس میگه توتون کف دستشه ، همین موقع کدخدا با یکی از پیرمردای روستا اومدن آفتابرو کنار دیوار مسجد هنوز نشسته و ننشسته دو سه نفر دیگه هم اومدن داشتن سلام تعارف میکردن که داییم گفت : یه توتونی برا ما آوردن امتحان کنید اگه خوب بود براتون سفارش بدم ، میگفت داییم اینو گفت و یه کیسه توتون از جیبش دراورد و داد به کدخدا همه شون نفری یه چپق کله به کو چاق کردن و شروع کردن به کشیدن ، بعضیاشون به سرفه افتادن ولی بازم میکشیدن اما به احترام کدخدا که بزرگتر بود هیچ اظهار نظری نمیکردن ، فقط کدخدا گفت توتونش خیلی تُنده ، نرم تر نداره؟ داییم یه قوطی سیگار هما بیضی از جیبش دراورد و گفت اینم یه نمونه دیگه است ببینید چطوره ؟ دوباره همه شون چپقاشونو کله به كو بار زدن و شروع کردن به پُک زدن ، کدخدا گفت این یکی بهتره هم نرم تره هم تُندیش کمتره حالا سیری چند میگه ؟ داییم گفت کدخدا باور نمیکنی اصلا مجانی میده !! کدخدا گفت مجانی یعنی سیری چند میگه ؟ داییم گفت : گفتم که مجانی مجانی یکی از پیرمردا گفت ، ینی طرف انقدر حاجی ارزونیه که مایه شم نمیگیره؟ داییم گفت شما بگو یه قرون ، اصلا برا پول اينارو نميده ، کدخدا گفت میشناسیش؟ آشناست؟ داییم گفت صاحب اون نمونه اولی رو میشناسم ولی دومی رو نمیدونم مال چه خریه !!!! کدخدا که مرد با نزاکتی بود گفت خیرالله عفت كلام داشته باش چرا اهانت میکنی ؟!! داییم گفت كدخدا اهانت نکردم راستشو گفتم ، اون اولی خرسُقلِ ( پشگل الاغ ) خر سفیده خودمون بود ولی دومی رو از همین پشت دیوار مسجد برداشتم نمیدونم مال خرِ کیه ، میگفت دایی خیرالله اینو گفت و بلند شد دِ فرار کدخدا و پیرمردام چُپق به دست با فحش و فضیحت و لعنت ونفرین به دنبالش ....
🤣✍ #مسعود_فراهانی📸 آیین چپق کشان
آرشیو خصوصی یکی از جهانگردان عصر مظفری
فرستنده:
#سید_مهدی_کتان_فروش