شعر ، ادبیات و زندگی

#احمد_کایا
Канал
Искусство и дизайн
Книги
Музыка
Юмор и развлечения
Персидский
Логотип телеграм канала شعر ، ادبیات و زندگی
@alahiaryparviz38Продвигать
267
подписчиков
7,65 тыс.
фото
4,62 тыс.
видео
17,2 тыс.
ссылок
کانال شعر ، ادبیات و زندگی
💥💥💥

میمیرم ای برادر!


زندان
مکان حرف‌های ناگفته است

می مانم
و تاب می آورم ای برادر!
که دوستان در کنارم هستند

دختری
دستانش غرقه در خون...

میمیرم
و میمیرم
و جانم به فدای تو ای برادر!

میمیرم
و اما
تمامی هوش و حواسم به توست...

در زندان هایتان
نه کمتر
که بیشتر می شویم
دردهایمان عمیق  است
و نه به سادگی التیام پذیر...

در کنار رودخانه ی"کوم هان"
در کنار "کارابورون"

میزنم
و میزنم
و فرود می آورم  ای برادر!
که شمشیر به نیام نشسته ام
مملو از خشم...

ای...همه ی زندگی‌ام !
تمامی عادت‌ام
امیدم
هستی ام
ای... تمام وجود
و همه ی داشته ام!

ای...سفید همچو کبوتر
و لطیف همچو آرد

میدانم
و میدانم
و میدانم ای برادر
که آینده
از آن ما خواهد بود....

#احمد_کایا

https://t.center/alahiaryparviz38
💥💥💥

ﺷﺎﺩﯼ ﮐﺠﺎﺳﺖ،
ﺍﺳﺒﺎﺏ ﺑﺎﺯﯼ ﻫﺎﯾﻢ،
ﻓﺮﻓﺮﻩ ﺍﻡ،
ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﺍﻡ ﮐﻪ ﺭﻭﯼ ﺩﺭﺧﺖ ﺁﻟﺒﺎﻟﻮ ﭘﺎﺭﻩ ﺷﺪ،
ﺑﯽ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﻡ، ﻣﺎﺩﺭ .
ﺑﺎﺩﺑﺎﺩﮐﻢ ﺟﺎﯾﯽ ﮔﯿﺮ ﮐﺮﺩﻩ،
ﺟﻮﺍﻧﯽ ﮐﻮ، ﻣﺎﺩﺭ،
ﻫﺮ ﭼﯿﺰ ﮐﺎﻡ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪ،
ﻣﺜﻞ ﻧﺎﻥ،
ﻋﺸﻖ،
ﺁﻩ ... ﻫﺮ ﭼﯿﺰ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﺭﺍ،
ﻗﺴﻤﺖ ﮐﺮﺩﻡ،
ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪﻡ،
ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﺭﻧﺠﯽ ﺳﺖ، ﻣﺎﺩﺭ،
ﻣﯿﺎﻥ ﺣﻠﻘﻪ ﯼ ﮔﺮﮒ ﻫﺎ ﻫﺴﺘﻢ،
ﮐﻮﺩﮐﯽ ﺍﻡ ﭼﻪ ﺷﺪ .
ﺷﺎﺩﯼ ﺍﻡ ﮐﺠﺎ ﺭﻓﺖ،
ﺣﻮﺽ ﻣﺎﻫﯽ ﺍﻡ،
ﻗﻨﺎﺭﯼ ﺍﻡ،
ﮐﺎﮐﺘﻮﺱ ﻋﺰﯾﺰﻡ،
ﮐﺘﺎﺏ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﺎﺩﮔﯽ ﺍﺯ ﻣﻦ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ .
ﺩﯾﻮﺍﺭﻫﺎ ﺩﯾﮕﺮ ﺣﺮﻑ ﻧﻤﯽ ﺯﻧﻨﺪ،
ﻫﻤﻪ ﯼ ﺩﺭﻫﺎ ﺑﺴﺘﻪ ﺍﻧﺪ،
ﺟﻮﺍﻧﯽ ﺍﻡ ﭼﻪ ﺷﺪ، ﻣﺎﺩﺭ .
ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺁﺏ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺟﻤﻊ ﮐﻦ، ﻣﺎﺩﺭ،
ﻣﻦ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻧﻪ ﯼ ﺁﺗﺶ ﺍﺳﯿﺮﻡ،
ﺟﻮﺍﻧﯽ ﺍﻡ ﮐﺠﺎ ﺭﻓﺖ ﻣﺎﺩﺭ

#احمد_کایا

https://t.center/alahiaryparviz38
💥💥💥

«میمیرم ای برادر!»


زندان
مکان حرف‌های ناگفته است

می مانم
و تاب می آورم ای برادر!
که دوستان در کنارم هستند

دختری
دستانش غرقه در خون...

میمیرم
و میمیرم
و جانم به فدای تو ای برادر!

میمیرم
و اما
تمامی هوش و حواسم به توست...

در زندان هایتان
نه کمتر
که بیشتر می شویم
دردهایمان عمیق است
و نه به سادگی التیام پذیر...

در کنار رودخانه ی"کوم هان"
در کنار "کارابورون" *

میزنم
و میزنم
و فرود می آورم ای برادر!
که شمشیر به نیام نشسته ام
مملو از خشم...

ای...همه ی زندگی ام !
تمامی عادت ام
امیدم
هستی ام
ای... تمام وجود
و همه ی داشته ام!

ای...سفید همچو کبوتر
و لطیف همچو آرد

میدانم
و میدانم
و میدانم ای برادر
که آینده
از آن ما خواهد بود....

#احمد_کایا

https://t.center/alahiaryparviz38
❑مبارزِ خسته
احمد کایا
■ترجمه:الدوز.ر
◘ما خستگی‌های بسیاری را دیده‌ییم، خستگی‌های بسیاری را بر گرده‌هایمان کشیده‌ییم. ما بارها دیده‌ییم یارانمان را که کنار راه نشسته‌اند، دستی برای خداحافظی تکان داده‌اند و رفته‌اند، از راه رفته‌اند با خستگی یک تاریخ روی شانه‌هایشان که از پشت خمیده بود. ما لبخندهایشان را به خاطر می‌آوریم، آرزوهایشان را به خاطر می‌آوریم، رنج‌هایشان، عشق‌هایشان، چشم‌هایشان را به خاطر می‌آوریم. راه اما بر جاست با کسانی که آن را می‌پیمایند. از تهران تا کاراکاس، از استانبول تا کیپ‌تاون، از داکا تا بریزیلیا کسانی هستند که خسته نمی‌شوند، در دشوارترین لحظات فترت و رکود، در فصل قحطی انگیزه و تلاش، دستی روی شانه‌های هم می‌گذارند، راه پیموده را به هم نشان می‌دهند و قدم پشت قدم. مگر حنا مینه، آن داستان‌نویس کمونیست سوری نگفته بود: «بسیاری از مبارزان ناامید شده‌اند. ما به خاطر این ناامیدی به آنها حق می‌دهیم و از این‌که در مبارزات خود به نتیجه‌یی نرسیدند آنها را می‌بخشیم و تنها از آنها یک درخواست داریم: از این‌که هنوز ناامید نشده‌ییم ما را ببخشند». ما را ببخشید که خسته نشده‌ییم، نمی‌شویم. از نو و دوباره آغاز می‌کنیم که راه هنوز پا برجاست.
ترانه‌ی «دموکرات خسته» را یوسف هیال‌اوغلو سروده و #احمد_کایا آن را در ۱۹۸۷ اجرا کرده است. در سال ۱۹۸۰ برای سومین بار نظامیان در ترکیه کودتا کردند، این بار کودتا با هماهنگی کامل کاخ سفید و جیمی کارتر، رییس جمهور وقت ایالات متحده‌ی آمریکا و عملن نه علیه دولت «منتخب» بلکه علیه جریان چپ و انقلابی‌ای انجام شد که پایگاه مردمی بی نظیری به دست آورده بود. در دوران حکومت نه ساله‌ی نظامیان بر ترکیه بیش از دویست و سی هزار نفر روانه‌ی زندان شدند، ده‌ها نفر اعدام شدند و ده‌ها نفر زیر شکنجه یا به دلیل اعتصاب غذا در زندان یا هنگام فرار از زندان کشته شدند و ده‌ها نفر به شکل مشکوک و به دلایل نامعلومی در زندان درگذشتند. ترانه‌ی «دموکرات خسته» محصول چنین دورانی است و در روزگار حکومت نظامیان بر ترکیه اجرا شده است. در میان مردم عادی به کسانی که با دولت کودتا مبارزه می‌کردند «دموکرات» گفته می‌شد، به همین دلیل ترجیح دادیم در ترجمه‌ی ترانه‌ی حاضر به جای کلمه‌ی «دموکرات» از کلمه‌ی «مبارز» استفاده کنیم که ترانه را از ارجاع به یک گذشته‌ی تاریخی فراتر می‌برد و آن را به تمامی مبارزان تعمیم می‌دهد.
#history
https://t.me/our_Archive/95
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭐️ یک انسان عجیب

🔥 شعر: یوسف حایال اوغلو

🎤 صدا: #احمد_کایا

(زیرنویس #فارسی)

بمناسبت هفدهمین سالروز مرگ مبهم و مشکوک #Ahmat_Kaya

@alahiaryparviz38
شادی کجاست،
اسباب بازی هایم،
فرفره ام،
پیراهن ام که روی درخت آلبالو پاره شد،
بی پنجره مانده ام، مادر.

بادبادکم جایی گیر کرده،
جوانی کو، مادر،
هر چیز کام را می سوزاند،
مثل نان،
عشق،
آه ... هر چیز زیبایی را،
قسمت کردم،
بزرگ شدم،

این چه رنجی ست، مادر،
میان حلقه ی گرگ ها هستم،
کودکی ام چه شد.

شادی ام کجا رفت،
حوض ماهی ام،
قناری ام،
کاکتوس عزیزم،
کتاب هایم را به سادگی از من گرفتند.

دیوارها دیگر حرف نمی زنند،
همه ی درها بسته اند،
جوانی ام چه شد، مادر.

برایم آب باران جمع کن، مادر،
من در میانه ی آتش اسیرم،
.جوانی ام کجا رفت مادر

عکاس: نذیر اخلاص، عکاس آزاد در کابل
#احمد_کایا