@aarrfاز سر کوی تو یکچند سفر باید کرد
ز دل اندیشۀ وصل تو به در باید کرد
ماه رخسار تو گر سر زند از عقرب زلف
صنما گردش یک دور قمر باید کرد
در ره عشق بتان دست ز جان باید شست
طی این وادی پر خوف و خطر باید کرد
بر سر کوه ز دست تو مکان باید جست
گریه از دست غمت تا به سحر باید کرد
پیش از آنی که جهان گِل نکند دیدۀ من
مشت خاکی ز غم یار به سر باید کرد
در قمار ره عشقش سروجان باید باخت
عمداً اندر سر این کار ضرر باید کرد
چشم مستش ز مژه تیر بر ابرو پیوست
تُرک مست است و کماندار، حذر باید کرد
عارفا گوشۀ عزلت مده از کف که دگر
از همه خلق جهان، صرف نظر باید کرد
#عارف_قزوینی@aarrf