عشق ممنوعه
میوه ممنوعه،
در شهر ممنوعه
خواستم
#تو را چون نوبرانه ای برای داغی لبانم
خواستی
#من را چون تشنه ای برای سیرابی وجودت
اما
تنها نگاهی حائل ما بود ،
چشم در چشم،
بدون بوسه،
بدون آغوش،
و آنگاه تڪه های خرد شده دلمان به جایی دور پرواز ڪرد ،
تنها گفتیم عشق ممنوع است،عشق ممنوع...
#ثریا_شجاعی_اصل🌹