🌍 هفته خونین فرانسه(۱۸۷۱) در یک نگاه
«نام کارگران پاریس با کمونشان برای همیشه بهعنوان پیامآورِ پرافتخارِ جامعهی نوین با احترام به یاد خواهد ماند.... و آنان که به نابودیاش دست زدند، از هم اکنون به چرخ عذاب و لعنت تاریخ بسته شدهاند...» (کارل مارکس)
🔻کمون پاریس اولین تجربهی تسخیر انقلابی قدرت سیاسی توسط طبقهی کارگر است که از ۱۸ مارس ۱۸۷۱ تا ۲۸ مه همان سال قدرت را در شهر پاریس به دست گرفت و سرانجام در نتیجهی نبردی تن به تن که با قتلعام کموناردها و تعداد زیادی از مردم پاریس همراه بود و از ۲۱ تا ۲۸ مه، مشهور به هفتهی خونین به طول انجامید، سقوط کرد.
▪️«کریستین راس» در کتابی به نقل از یک شاهد عینی هفتهی خونین فرانسه سال ۱۸۷۱ را چنین روایت میکند:
«کشتارها تنها در باغ لوکزامبورگ انجام نمیشد. آنها در گوشهی خیابانها، در دالان
های میان خانهها و در مقابل درب منازل به آدمها شلیک میکردند، یعنی هر جا دیواری پیدا میشد که افراد را به سینهی آن بچسبانند و تیرباران کنند. کناره
های رود سن شاهد کشتار دهشت باری بودند. زیر پل نف، آدمها را برای یک هفتهی متوالی تیرباران میکردند. بعدازظهرها اشرافزادهها، جنتلمنها و همسران شان به دیدن کشتار و تیرباران میآمدند. زوج
های شیکپوش چنان به تماشای تیرباران و قتل مینشستند که گویی نمایشی را تماشا میکنند.
در گوشهای از کرانهی کنارهی چپ رود سن که محلهی پانتئون را احاطه میکند، پنج شش دادگاه نظامی مشغول به کار بودند. کشتارهای فلهای در باغ لوکزامبورگ انجام میشد. اما آنها افراد را در مونه در ابزرواتور، در دانشکدهی حقوق، در اکول پلیتکنیک و در پانتئون نیز به قتل میرساندند. در کلژدوفرانس افراد در اتاقی که سمت چپ در ورودی بود محاکمه میشدند، حکم مرگ آنها صادر و همانجا اجرا میشد. در بازار موبر قتلعام بیوقفه جریان داشت. شش دادگاه نظامی در یک محله یافت میشد، هر کدام با تعداد فزایندهای حکم مرگ.
اینگونه بود که کشته
های لوکزامبورگ به تنهایی بالغ بر هزار نفر میشد. با پیشرفت این روند، ورسای قضات ارتشی سختگیرتری را یکی یکی در هر میدان به کار گماشت که تنها کار آنها تدارک و سازماندهی کشتار بود. قضاوت در این میانه هیچ اهمیتی نداشت. اطراف سلاخخانهی بزرگ باغ لوکزامبورگ، اکول میلیتر، پارک مونسو، ال رُوکت، پرلاشز، بوت شامون و جاهای دیگر، کشتارهای بیشتری در خفا و بیصدا، بدون هیچ نمایش فاتحانهای، انجام میشدند.»
🔺خطابه مارکس بر صحنه شکست کمون، مویه ای رمانتیک بر جنازه ای محتضر نیست:
«به راستی هم چنین بود؛ تمدن و عدالت بورژوایی هر بار که بردگان این گونه به پا می خیزند و بر ضد خدایان خویش قیام می کنند، چهره شوم خود را به همین سان نشان می دهد... چه تمدن پرافتخاری که مهمترین مسئله اش اکنون این بود که چگونه از شر کوه اجسادی که در کوچه ها به جای گذاشته است، خلاص شود!»
#کمون_پاریس#کمیتههای_بیداری#باریکادها#گورستان_پرلاشز