سوسیالیسم کارگران

#حافظه
Канал
Новости и СМИ
Политика
Образование
Юмор и развлечения
Персидский
Логотип телеграм канала سوسیالیسم کارگران
@SkaregariПродвигать
739
подписчиков
32,8 тыс.
фото
21 тыс.
видео
8,59 тыс.
ссылок
سوسیالیسم کارگری خبرها و گزارش های کارگری،تصویرها و کلیپ و مطالب و نظرات و پیشنهاد های خود را از این طریق برایمان ارسال کنید @AmAe123
Forwarded from تجربه نوشتن
#حافظه_تاریخی

مرتضی کیوان؛ تو به خاک افتادی، کمر عشق شکست...

در بحبوحه بگیر و ببند حکومت نظامی پس از کودتای ۲۸ مرداد، مرتضی کیوان سه نفر را در خانه خود پنهان ساخته بود. گمان بردند و هجوم آوردند. آن سه تن گریختند، ولی پناه دهندگان، کیوان و همسرش #پوری_سلطانی دستگیر شدند. هنوز سه ماه از ازدواج آن‌ها نگذشته بود. کم‌تر از دو ماه پس از دستگیری، مرتضی کیوان را در بیست و هفتم مهر ماه سال ۱۳۳۳؛ در حالی‌که فقط ۳۳ سالش بود، در برابر جوخه آتش قرار دادند.

#مرتضی_کیوان از نخستین ویراستاران به معنی امروزی بود؛ اما هیچ‌کدام از این‌ها سبب شهرت او نیست، بلکه آنچه نام او را جاودان کرده است توانایی شگفتش در دوست‌یابی و شناخت و پرورش استعداد‌های ادبی و هنری بود. کیوان با وجود عمر کوتاهش، یک‌تنه مانند بنگاه استعدادیابی ظاهر شد و در شناخته شدن و پر و بال دادن طیف وسیعی از اهالی قلم نقش بسزایی ایفا کرد.

کیوان از نسلی بود که به گفته #اسلامی_ندوشن «وجه مشترکش، نوطلبی و رو به آینده داشتن بود.» دوره‌‏ای که همه فکر می‏‌کردند ایران رو به تغییر است و می‏‌خواستند در این تغییر حضور داشته باشند.

#احمد_شاملو شاعری که کمتر از تاثیر کسی بر خود سخن گفته است، می‌گوید با کیوان برحسب تصادف آشنا شده، ولی از همان اولین روز آشنایی انگار صد سال بوده که یکدیگر را می‌شناسند: «من از او بسیار چیز‌ها آموختم. مرتضی برای من واقعا یک انسان نمونه بود. یک انسان فوق‌العاده.»

#نجف_دریابندری نیز مبهوت نیروی کشف استعداد‌های جوان در کیوان است. خود یکی از این استعداد‌ها بوده است: «من آن روز‌ها جوان شهرستانی خام و گمنامی بودم و حتی خودم چندان چیزی در جبین خود نمی‌دیدم. کیوان بود که دست مرا گرفت و راهی که بعد از او طی کردم پیش پایم گذاشت. نه این که هرگز یک کلمه درباره کارم و آینده‌ام به من چیزی گفته باشد. او فقط مرا جدی گرفت و با من طوری رفتار کرد که انگار من هم برای خودم یک کسی هستم.»

روایت #آیدا از واپسین جملات احمد شاملو، پس از اعدام مرتضی کیوان، هم سخت تکان دهنده است: «شاملو سه روز بود که نخوابیده بود و درد شدید داشت. بهش گفتم: احمد یه خرده چشمات رو هم بذار شاید خوابت ببره. شاملو گفت: نه! این طوری بهتر می‌بینمش. زلال می‌بینمش. گفتم: کی رو؟ گفت: مرتضی کیوان رو؛ و بعد رفت تو اغما و دیگه حرف نزد. این آخرین حرف شاملو بود.»

🥀 و در آخر، قطعه شعر شاملو بیاد #مرتضی_کیوان

از عموهایت - برای سیاوش کوچک

نه به خاطر آفتاب، نه به خاطر حماسه
به خاطر سایه‌ی بام کوچکش
به خاطر ترانه‌ای کوچک‌تر از دست‌های تو

نه به خاطر جنگل‌ها، نه به خاطر دریا
به خاطر یک برگ
به خاطر یک قطره
روشن‌تر از چشم‌های تو

نه به خاطر دیوارها - به خاطر یک چَپَر
نه به‌خاطر همه انسان‌ها - به خاطر نوزادِ دشمنش شاید
نه به خاطر دنیا - به خاطر خانه‌ی تو
به خاطر یقینِ کوچکت
که انسان دنیایی است

به خاطر آرزوی یک لحظه‌ی من که پیشِ تو باشم
به خاطر دست‌های کوچکت در دست‌های بزرگِ من
و لب‌های بزرگ من بر گونه‌های بی‌گناه تو

به خاطر پرستوئی در باد، هنگامی که تو هلهله می‌کنی
به خاطر شبنمی بر برگ، هنگامی که تو خفته‌ای
به خاطر یک لبخند، هنگامی که مرا در کنار ِ خود ببینی

به‌خاطر یک سرود
به‌خاطر یک قصه در سردترینِ شب ها، تاریک‌ترینِ شب‌ها.
به‌خاطر عروسک‌های تو، نه به خاطر انسان‌های بزرگ.
به خاطر سنگ‌فرشی که مرا به تو می‌رساند
نه به‌خاطر شاهراه‌های دوردست

به خاطر ناودان، هنگامی که می‌بارد
به خاطر کندوها و زنبورهای کوچک
به خاطر جار بلند ابر در آسمانِ بزرگ آرام
به خاطر تو
به خاطر هر چیز کوچک هر چیز پاک بر خاک افتادند.

به یاد آر
عموهایت را می‌گویم
از مرتضا سخن می‌گویم.
#احمد_شاملو

https://t.me/tajrobeneveshtan/2892
🔴 افزایش قیمت نان، رهبری زنان  و رسالت تاریخی ما


🖊 خبر از این قرار است که نان در ۱۳ استان گران شد. حال بر سر سفره‌ی مردمی که این قوت غالب را هم نتوانند بخورند چه خواهد آمد؟
این در شرایطی است که پرداخت همین قیمت کنونی هم از سر ناچاری و نیاز به این ماده‌ی خوراکی است.
پرسش این است آیا «گرانی نان» می‌تواند آتشی بر انبار باروت خشم مردم ناشی از انواع فشارهای سیاسی و اجتماعی باشد؟
برای این موضوع خوب است تاریخ را به‌یاد آوریم و از پس این تبار تاریخی رسالت مردمی خویش را بازشناسیم.

☑️ اولین باری که در تاریخ معاصر ایران، «مسئله‌ی نان» بدل به عاملی برای خیزش مردم علیه حکومت می‌شود، به سال ۱۲۳۹ ه.ش برمی‌گردد. افزایش قیمت نان به سبب نرسیدن غله به شهرها در اثر احتکار مسئولان حکومتی و غارت های ناشی از قحطی، صف‌های طویلی را در برابر نانوایی‌ها بوجود آورده بود. زنان به عنوان گردانندگان اصلی اقتصاد خانوار، بیشترین مواجهه و درگیری را با بحران مذکور داشتند. درگیری‌های متعدد مردم با یکدیگر در صف‌های نان، ضرب و شتم نانوایان و ... از جمله‌ی نابسامانی‌های ناشی از بحران غله بود. اوج این ماجرا تا به حدی رسید که در یک از اعتراضات شهر تهران، چند هزار زن جلوی كالسكه ناصرالدين شاه را كه از شمال برمی‌گشت می‌گيرند و از او مصرانه می‌خواهند تا به وضع بی‌سر و سامان نان، سر و سامان بدهد. اما با بی‌اعتنایی شاه قاجار، زنان پیش چشمان وی، دکان نانوایی‌ای را غارت می‌کنند و خدمه‌ی نانوایی را تا سر حد مرگ می‌زنند. این ماجرا با اعدام کلانتر شهر و بریده شدن گوش چند نفر در مسجد موقتا می‌خوابد.


☑️ داستان مشابهی در ۱۲۳۸ ه.ش در تبریز به وقوع پیوسته بود که در جریان آن 16 تن کشته می‌شوند اما دست آخر انبارهای غله به تصرف مردم درمی آید. گزارش‌های کنسولگران خارجی در ایران گواهی می‌دهد که به سبب ممنوعیت شرعی بالا زدن حجاب معمول زنان آن دوره (برقع و نقاب)، زنان پیشگام مبارزه علیه‌ی احتکار نان بودند و در چندین شورش و اعتراض اقدام به اعدام گندم داران، در تنور افکندن نانوایان کم فروش و ضرب و شتم  رؤسای انبار غله کردند. چهره‌ی برجسته‌ی این اعتراضات، زنی بود به نام «زینب پاشا» که به همراه 3000 هزار زن دیگر چوب به دست در بازار راه افتاده و کسبه را مجبور به راهپیمایی کرده بودند.


☑️ اما سومین جلوه ی سیاسی «نان» در تحولات ایران معاصر به آذر ماه 1321 برمی‌گردد. تورم پول ناشي از چاپ بی‌رويه اسكناس، ارسال غله محصول ايران به شوروی جنگ زده و سودجويی چند معامله گر با احتكار خواربار مورد نياز مردم و افزودن موادی ديگر به آرد و نامرغوب شدن نان مصرفی، تهران را در 17 آذر 1321 دچار یک شورش بزرگ کرد به «شورش نان» شهرت یافت. در جریان این شورش مردم به داخل مجلس ریختند، تعدادی از نمایندگان را کتک زدند و حتی منزل نخست وزیر وقت (قوام السلطنه) را نیز از غارت در امان نگذاشتند. شعار معروف «نون و پنیر و پونه، قوام ما گشنمونه» ورد زبان مردم پایتخت بود. سرانجام به دستور قوام، سپهبد امیر احمدی دست به سرکوب گسترده ی مردم زد و تمامی روزنامه های پایتخت بسته شدند تا امکان انعکاس این ماجرا را نداشته باشند.

🖊 دیدیم که در جریان این شورش‌ها به سبب ساختار خانواده‌ی ایرانی و محوریت نقش زنان در آن به عنوان تأمین‌کننده‌ی غذا، آنچنان که شاید پنداشته می‌شود که آنان نقش یک عنصر ستم‌پذیر را درونی کرده باشند، مبادرت به مبارزه‌ی رادیکال کرده و حکومت را به‌عقب نشاندند.
باری این حضور زنان در عرصه‌ی مبارزه بر سر «نان» شاید از آن درس‌های تاریخی است که مفهوم «شورش نان» را از بار منفی جامعه‌شناسانه‌اش به معنی هجوم کور و وحشیانه‌ی فرودستان به قصد غارت و ویرانی به‌درآورد و از آن همچون یک واکنش حساب‌شده‌ی مردمی به فشار روزافزون حاکمیت اعاده‌ی حیثیت کند.

#نان
#گرانی_نان
#شورش_نان
#زنان
#تاریخ
#مبارزه
#حافظه

@sarkhatism
@zan_j
🚩🚩🚩

🔴 چگونه کارگران «طبقه‌ی کارگر» می‌شوند؟

☑️ یادی از اعتصاب بزرگ چادرملو در سال ۱۳۹۲ به بهانه‌ی اعتصاب جدید کارگران چادرملو

روز گذشته سه‌شنبه سوم مردادماه ۱۴۰۲، طی جلسه‌ی سه‌جانبه‌ای که مابین مسئولین مجتمع چادرملو، مدیران آسفالت‌طوس و نمایندگان کارگران برگزار گردید برای بهبود وضعیت دستمزد و تسهیلات رفاهی کارگران توافقاتی حاصل شد.
پس از این جلسه ۵ ساعته بنابر توافق ایجاد شده، کارگران به اعتصاب پایان داده و به سر کار  بازگشتند.
اما آیا این پایان کار است؟


...................................................................................................................
از آغاز ۶ آذر ۱۳۹۲ حدود ۸۰۰ نفر از کارگران معدن «چادرملو» در اردکان در اعتراض به دستمزدهای ناعادلانه و همچنین اخراج رئیس نهاد کارگری این معدن بیش از یک ساعت دست از کار کشیده و تجمع کردند. پس از حضور کارفرما در جمع کارگران متحصن و طرح وعده‌هایی برای حل مشکلات صنفی کارگران، این اعتراض صنفی به طور موقت خاتمه یافت.
۱۵ آذر ۱۳۹۲ بیش از ۲ هزار کارگر معدن چادرملو در واکنش به اخراج «بهرام حسنی‌نژاد» دبیر تشکل کارگری این شرکت پیمانکاری دست به اعتصاب می‏‌زنند که تا 18 آذر ادامه می‏‌یابد. در جریان این اعتصاب جمعی از فعالان کارگری معادن شهرستان بافق با ارسال نامه‌ای به نماینده اردکان در مجلس، به حمایت از اعتصاب کارگران معادن چادرملو پرداختند.
در ۸ بهمن ۱۳۹۲ بار دیگر بیش از ۲ هزار نفر از کارگران در واکنش به حکم اخراج نماینده صنفی‌‏شان به میان می‏آیند و دست از کار می‏‌کشند. تا روز ششم اعتصاب تعداد بازداشتی‌‏ها به 28 نفر می‌‏شد اما کارگران همچنان به اعتصاب‏شان ادامه می‌‏دهند. سرانجام مقاومت کارگران نتیجه می‏‌دهد و ۱۵ اسفند ۱۳۹۲ وکیلِ عضو اخراجی انجمن صنفی کارگران شرکت آسفالت طوس (پیمانکار نیروی انسانی معدن چادرملو) از توافق شفاهی با این شرکت پیمانکاری برای بازگشت به کار موکلش خبر می‏دهد.

این اعتصاب دست‏کم از سه نظر اهمیت داشت:

اول) دست گذاشتن آشکار کارگران بر ظرفیت‏های قانون کار برای «قانونی نشان دادن» اعتراض‏شان (ماده 131 قانون کار).

دوم) ایستادگی در حمایت از نماینده‌‏شان (که مصداق «یکی برای همه و همه برای یکی» بود).

سوم) تجلی همبستگی کارگری به اعتبار حمایت کارگران معادن بافق از کارگران چادرملو.

#چادرملو
#اعتصاب
#اعتراض_کارگری
#حافظه_تاریخی
#طبقه_کارگر

@sarkhatism
منبع: سرخط


#مهسا_ژینا_امینی
#نه_به_شکنجه_نه_به_اعدام
#اعدام_قتل_عمد_حکومتی
#زن_زندگی_آزادی
#فقط_کف_خیابون_بدست_میاد_حقمون
#پیش_بسوی_ایجاد_تشکل_های_مستقل_کارگری
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#نان_کار_آزادی_پوشش_اختیاری
#نان_کار_آزادی_اداره_شورایی

کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
@komite_h

https://t.me/komite_h/26013
Forwarded from تجربه نوشتن
#حافظه_تاریخی

اعتصاب و سرکوب کارگران کارخانه جهان چیت در اردیبهشت سال ۱۳۵۰

کارخانه جهان‌چیت کرج در سال ۱۳۱۷ خورشیدی ساخته شد و تولیدات آن شامل چیت، چلوار و متقال بود. بعد از وقایع شهریور ۱۳۲۰، این کارخانه محل اصلی تظاهرات کارگری بود و بارها به تعطیلی کشیده شده بود.

اردیبهشت سال ۱۳۵۰ اعتصاب بزرگی درکارخانه جهان چیت رخ داد. در آن زمان، مزد روزانه کارگران در ازای ۸ ساعت کار، طبق معیارهای وزارت کار چیزی بین ده تا دوازده تومان بود. اما فاتح یزدی، صاحب کارخانه جهان چیت که یکی از مالکان و سرمایه‌داران بزرگ بود و در عین حال روابط نزدیکی با خاندان پهلوی داشت، حتا نُرم‌های وزارت کار را هم رعایت نمی‌کرد و در ازای ۱۲ ساعت کار، مبلغی بین ۵ تا ۷ تومان به کارگران می‌داد.

کارگران جهان چیت برای افزایش دستمزد، از روز ۶ اردیبهشت دست به اعتصاب زدند. سه روز اعتصاب و تجمع در محوطه کارخانه برای افزایش دستمزد، نتیجه‌ای نداد. نماینده اداره کار کرج به این کارخانه رفت و کارگران بر این تصور بودند که وی برای اجرای مقررات وزارت کار و حمایت از کارگران به آنجا رفته است. اما این نماینده دولت، کارگران را تهدید به اخراج کرد و از آنان خواست به اعتصاب پایان دهند. به دنبال آن فرمانده ژاندارمری کرج با چند ژاندارم وارد کارخانه شده و کارگران را تهدید کردند.

کارگران تصمیم گرفتند به سمت وزارت کار در تهران دست به راهپیمایی بزنند. پس از آن رئیس ساواک کرج نیز کارگران را تهدید کرد که «اگر از کارخانه بیرون بیائید هر چه دیدید از چشم خودتان دیده‌اید.»! و کارگران در مقابل این تهدیدها جواب شان این بود که «اگر جلو آتش و گلوله برویم، بهتر از این است که این زندگی را تحمل بکنیم»! به دنبال آن، دو هزار کارگر کارخانه جهان چیت به خیابان می‌ریزند و به سمت تهران دست به راهپیمائی می‌زنند. در میان راه و ساعت حدود ۵ بعد از ظهر، وقتی که کارگران به کاروانسرا سنگی رسیده بودند، ژاندارم‌های حکومتی صفوف کارگران را مورد یورش قرار می‌دهند و آنها را به گلوله می‌بندند. در اثر این اقدام، حداقل سه کارگر جهان چیت کشته و چندین نفر دیگر به سختی مصدوم می‌شوند.
#اردیبهشت_۱۳۵۰
#جهان_چیت
#کرج

https://t.me/tajrobeneveshtan/2906
Forwarded from تجربه نوشتن
#حافظه_تاریخی

اگوست اسپایسر، الیوت پارسن، ساموئل فیلدمن، آدولف فیشر، لوئیس کینگ، مایکل شوارتز، جورج انجل و اسکار نیپ؛ ۸ نفر از رهبران کارگری بودند که به دلیل سازماندهی تظاهرات چهارم ماه مه سال ۱۸۸۶ شیکاگو دستگیر و در دادگاهی نمایشی محاکمه شدند. پنج کارگر مهاجر آلمانی، یک آلمانی تبعه آمریکا و دو آمریکایی.

خواسته آن‌ها، کاهش ساعت کار از چهارده و شانزده ساعت به هشت ساعت کار در روز بود.

پنج نفر به اعدام، دو نفر حبس ابد و یک نفر به پانزده سال زندان محکوم شد. یک نفر از محکومین به اعدام، پیش از اجرای حکم خودکشی کرد.

یکی از محکومان، پس از شنیدن حکم دادگاه، اعتراض خود را این‌گونه بیان کرد:

«کارگران اینک دریافته‌اند که می‌توانند با اتحاد و همبستگی، و مبارزه جمعی بر مشکلات خود فائق آیند. کارگران دریافته‌اند که چه قدرت عظیمی در اتحاد آنان نهفته است، و به همین دلیل است که کارفرماها با تمام توان می‌کوشند تا اتحاد کارگران را بشکنند، و میتینگ کارگران را به خون بکشند. ما کارگران گرد هم آمدیم تا اندکی از حقوق خود را باز پس بگیریم؛ اما اکنون از دادگاه و زندان سر درآورده‌ایم. آیا این است معنای برابری و عدالت در جامعه ما؟ امروز اگر صدای حق‌طلبانه ما را با گلوله خفه می‌کنید، مطمئن باشید که این صداها دیگر خاموش‌شدنی نیست، و هر روز طنین آن رساتر خواهد شد.»

این‌چنین بود که در ماه مه ۱۸۸۶، اعتصاب و تظاهرات کارگران شیکاگو با خواست هشت ساعت کار توسط دولت سرمایه‌داری آمریکا بشدت سرکوب شد. اگر چه کارگران این کشور پرچم کاهش ساعت کار را به دست گرفته بودند؛ اما بازخوانی تاریخ جنبش کارگری ایالات متحده به ما نشان می‌دهد که ترس و وحشت بورژوازی این کشور، از «شوالیه های کار» و تکرار «کمون پاریس» در شیکاگو و دیگر شهرهای این کشور بود. جنبش هشت ساعت کار در آمریکا، جنبشی ضد سرمایه‌داری بود که حاکمیت سرمایه در این کشور را به لرزه در آورده بود. همان‌طوری که «مادر جونز» از رهبران کارگری آن روزهای آمریکا در باره ماه مه ۱۸۸۶ می‌گوید:

«کارگران‌ فریاد می زدند: «هشت ساعت کار، هشت ساعت تفریح و استراحت، هشت ساعت خواب!... کارفرماها از خشم، خون، خون‌شان را می‌خورد. شبح انقلاب را جلوی چشم‌شان می دیدند...»
#جنبش_هشت_ساعت_کار
#شیکاگو
#اول_ماه_مه
#روز_جهانی_کارگر

https://t.me/tajrobeneveshtan/2900
Forwarded from تجربه نوشتن
📸 Photo: Marc Riboud - anti-Vietnam war protests in Washington DC ( 1967 )
No to the War

#حافظه_تاریخی
#جنگ_ویتنام
#نه_به_جنگ

🌎🌍🌏