#زادروزدکترشمیسابه مناسبت تولد نازنین استادمان، عالیجناب شمیسا، چند خطی عرض ارادت کردم و در کلاس خواندم که مورد توجه استاد نیز واقع شد!
چون میدانست:
«آنان که در بهار نزارند مرده اند»
۷۲سال پیش در آخرین روزهای فروردین
بهار را دو بار تکرار کرد!
آن روز، کلمات برای ادبیات،چشم روشنی بردند،
ایهام، تبادر را شناخت
ورباعی، هویت خود را
غزل فهمید که این همه سال را بیهوده سیر نکرده است
برای قفلهای کهنهی عروض، کلید پیدا شد
و برای فهم پیچیدگیهای بی مورد،امید
بیان، رنگ معنا پیدا کرد و معانی،قدرت بیان
«سیروس در اعماق» هم « ماهدر پروندهاش» میدرخشید،
و پارادوکس« نزدیک دورها» را خوب می شناخت.
از پزشکیِ تن گذشت تا «داستانیکروح» را روایت کند!
روان را شناخت
نام خود را فهمید،
ایران را شناخت.
در زبانش«اسرار سایهها» نهفته است
گاهی از گفتن اعراض میکند و با نگفتن اعتراض!
و در « سورههای سحر» آنقدر جزسکوت نمیخواند تا در سکوت، تندیس میشود!
و ما را در آتش این ندانستن، میسوزاند که چرا در کتیبهی بیستون، بردیا ، سمردیس میشود!
پیر ما نه پشمینه پوش است
نه در جوش و خروش
کرامتش، همت اوست
نه بر روی آب میرود
نه پر دارد
اما برای نسل امروز،
شمیسا از شمس،
دو حرف، بیشتر دارد.
محمد عبدالحسینی (سروش آیینه)
با سپاس از جناب آقای عبدالحسینی که این متن زیبا را به دست دوستی رساندند و ایشان برای ما ارسال کردند که در کانال تلگرامی استاد شمیسا منتشر کنیم. @Siroosshamisa