✍امروز خیلیها آمدند!
🔻حراست، کمیتهانضباطی، منشی، آبدارچی و...
همه آمده بودند تا اوضاع
#بهشتی را کنترل کنند!
همانهایی که برایشان پوششتان مهم است، اما آرامشتان اصلا...
تا دانشجو را ساکت کنند و جایگاهشان به خطر نیفتد!
میدانستند چیزی عایدشان نمیشود و دورهی رفتارهای سالارمأبانه گذشته است...
اما هیچ مسئولی نیامد!
مگر ما چه خواستیم که این چنین بیمهری و بیاحترامی نصیبمان شد؟
حتی نیامدند تا ببینند مشکل دانشجویشان چیست!
حاشا به مرام...
بعضی دانشجویان هم درون اتاقهای خوابگاهشان ماندند و یادشان رفت آن روزهایی را که در همین دانشگاه منتظر کمک بودند...
برخی دانشجوها هم آمدند!
دانشجوهایی که قبلا مدام نقد میکردند و میگفتند:
عدالت! انصاف! حق! ظلمستیزی! جامعه!
اما نگاه کردند...
لبخندزنان گذشتند و داشتند فکر میکردند غذای سلف امروز چقدر بد بود و کاش کسانی به فکر ما هم باشند...
با دردِ چند جوان غریب و شهرستانی فیلم و سلفی یادگاری گرفتند...
و بعد هم به خانهی گرم خود، پیش خانوادهشان رفتند...
-و ندیدند دختری را که پای تلفن با صدای مادرش اشک ریخت و امیدوار به نتیجهی تجمع بود!
-و ندیدند پدرانی را که روی خاک نشسته بودند، از کیلومترها آنسوتر آمده بودند بدرقهی جگرگوشهشان و سپردندش به خدایی که امروز شاهد بود...
-و ندیدند پسرانی را که از سر کار خودشان را رساندند و خسته چشم به در دوخته بودند تا کسی برای پاسخ بیاید!
-و ندیدند دانشجویانی را که تشنه و گرسنه اما امیدوار سر پا ایستاده بودند و مدام به یکدیگر انگیزه میبخشیدند...
-و ندیدند چشمان مادری را که نگران و تنها بود...
یک مادر نگران وسط بهشتی نشسته بود و تو نظاره کردی...
آری... ما امروز نتیجه نگرفتیم چون تو کنارمان نبودی...
👈ما فردا هم ساعت۱۲ جلوی سلف منتظرت هستیم تا اینبار بیایی و وجدانت را مرهم زخم هموطنانت کنی...
فردا همهی ما دوباره میآییم...
اما...
امشب هنگام خواب،
سلام ما را به خانوادهتان برسانید و بدانید:
همان لحظه چندین جوان
غریب در تهران سرگردانند...
پوریا ثائری
فعال صنفی دانشگاه شهید بهشتی
#رفاهی5⃣5⃣