نامه سرگشاده هستی امیری به نسیم غلامی سیمیاریسلام نسیم جانم!
نزدیک به ۴۷۰ روز بازداشت موقت و زندگی در تعلیق مرگ یا زندان، روزهای پرسش حبس یا اعدام؟ میگذرد. تصویر تو اما تصویر بازداشت و شکنجه نیست.
تصویر تو تصویر زیبایی است.
تصویر زنی که بعد از دادگاهش ورزش میکند.
تصویر زنی که غذاهای خوشمزه درست میکند.
تصویر زنی که مراقب همبندیهایش است.
تصویر تو تصویر مبارزی است که زندگی را بلد بوده، تفریح، سفر و رفیق را خوب شناخته است و حالا در زندان مقاومت را زندگی میکند.
تصویر خواهری که کشتار خیابان را تاب نیاورده.
تو همان زنی هستی که در زندان هم برای حق همبندی خواهی جنگید.
همان زنی که انتهای هواخوری در گرمترین ساعات روز مینشیند چون میخواهد تنها باشد.
همان زنی که اگر تعداد بازیکنان والیبال بیشتر شد کنار میرود تا دیگری بازی کند.
همان زنی که مجری برنامه روز کارگر شد. همان زنی که هر بار جمع میشویم با چشمان پراشک میخواند "بارون اومد و یادم داد تو زورت بیشتره/ ممکنه هر دفعه اونجوری که میخواستی پیش نره" تا یاد حمیدرضا روحی را زنده کنی.
تو ۴ ماه انفرادی را تاب آوردی و هزارجور شکنجه را از سر گذراندی اما لبخند میزنی، در رقابت "چه کسی بیشتر قربانی است؟" سکوت میکنی و هویتت را با شکنجه و بازداشت و زندان گره نزدی. اتفاقا مبارزهات تمام تو شده و اصلا نقش قربانی نداری.
اینجا خیلی از آدمها به بیرون از دیوارهای اوین میگویند زندان بزرگتر. اشتباه بزرگی است. زندان که تنها به معنای سرکوب و ستم نیست. زندان دیوار است. تعلیق دائمی شده با قفل و در. این بیرون هیچ چیزی خوب نیست اما زندان هم نیست.
تو را برای انتقام "زن،زندگی،آزادی" گرفتند و حالا نزدیک به ۴۷۰ روز از بازداشت موقتات میگذرد، نه آن هلهلههای بازداشت موقت طولانی غیرقانونی نصیبت شد و نه آن بخشنامه نمایشی عفو. برای تو شکنجه، پرونده با اتهام "بغی" و اعتراف اجباری را نوشتند. تصویر تو اما تصویر مبارزی ایستاده در میان هواخوری بند زنان اوین است.
نسیم جانم من مطمئنم یک روز دوباره دستان هم را میگیریم و فریاد خواهیم زد:
نه تهدید، نه سرکوب، نه اعدام، دیگر اثر ندارد
جمهوری اعدامی یک خواب خوش ندارد
هستی امیری / ۶ شهریور ۱۴۰۳
#هستی_امیری#نسیم_غلامی#مرگ_بر_جلادان_رژیم #انقلاب_ملی_میهنی_ایران #کانال_دانشجویان_آزاده_وطن