ایماژه | سحر محمدقاسمی

Канал
Логотип телеграм канала ایماژه | سحر محمدقاسمی
@Sahar_mghasemiПродвигать
247
подписчиков
5
фото
9
ссылок
ما بی‌قراریمُ فقط «کلمه» داریم.
К первому сообщению
با مشاهده‌گری چگونه خلاق‌تر می‌شویم؟

«این افراد نگاه تیزبینی دارند، برای یافته‌های درستشان ارزش زیادی قائل‌اند و‌ خیلی بیشتر از دیگران با خودشان روراست هستند.»
جمله‌ی بالا از کتاب «اعتراف‌های یک تبلیغاتچی» نوشته‌ی دیوید اگیلوی در تعریف افراد خلاق است.

قصد دارم در این یادداشت از تجربه‌ی قدرت مشاهده‌گری بگویم که زمینه‌‌ساز ایده‌های خلاقانه‌ی جدید و مهمی شد که در نتیجه‌ی بحث و تبادل‌نظر، ترکیبی کارآمد برایم به همراه داشت. برآیندی که از قدرت مشاهده‌گری میسر شد.

مشاهده‌گری یکی از موارد اساسی در نمایش و تقویت خلاقیت است.

وقتی مشاهده می‌کنیم به صورت ناخودآگاه به اعماق فضای ذهنی دسترسی پیدا می‌کنیم و ارتباطی بین مشاهدات جدید و قدیم ایجاد می‌کنیم. با این مدل مشاهده‌گری در معرض دنیای اطراف قرار می‌گیریم و می‌توانیم در برخورد با اطلاعاتی که با آن مواجه می‌شویم فرد خلاق‌تری باشیم.

مشاهده‌گری حتا می‌تواند در برخورد با رویاهایمان، به عنوان منبع الهامی قوی در ابراز خلاقیت، موفق عمل کند. گاهن در خواب و رویا با ایده‌های تازه مواجه می‌شویم و با خیال‌بافی‌ خلاق‌تر عمل می‌کنیم.

همچنین با مشاهده‌ی فرصت‌های نهفته در محدودیت‌ها، برای افراد خلاق، راه‌هایی به سمت ایده‌های نو و منحصربه‌فرد باز می‌شود.

کسی که مشاهده‌گری فعال است، همیشه از زوایای مختلف به بررسی هر موضوع می‌پردازد و خلاق‌تر عمل می‌کند. از بدیهیات فاصله می‌گیرد و اشاره‌ی این دسته از افراد به سمت نکته‌هایی جلب می‌شود که از نگاه دیگران دور مانده است.

سحر محمد‌قاسمی

#یادداشت
@sahar_mghasemi
خلاقیت با ایجاد تغییرات

اکثر ما تصور می‌کنیم برای نوشتن باید پشت صندلی راحتی‌ و همیشگی‌مان بنشینیم، محیطی آرام و ساکت تدارک ببینیم، قلم را به طرز صحیح در دست بگیریم و شروع به نوشتن کنیم. ایجاد محیط‌های مختلف برای تحریک خلاقیت در نوشتن بسیار موثر است.
این تغییرات می‌تواند نوشتن در مکانی تازه یا موقعیتی جدید باشد.

برای مثال: در کتاب «بنویس تا اتفاق بیفتد» دکتر کلاوسر به معجزه‌ی آب به تفصیل می‌پردازد. آب به عنوان یکی از چهار عنصر حیات، رسانای خلاقیت است.
بودن در کنار رود جاری، بارش باران و ریزش آبشار خلاقیت را تحریک می‌کند.

بیاییم در لحظه‌هایی از فرآیند نوشتن برای گسترش آگاهی و الهام گرفتن در مورد ایده‌هایمان به نزدیک آب برویم. یادمان نرود که کاغذ، قلم و ابزار لازم برای نوشتن همراه خود داشته باشیم تا به ثبت وقایع جاری و روزانه بپردازیم.

سحر محمد‌قاسمی

#یادداشت
@sahar_mghasemi
"شب است
و‌مورچه‌ها دارند
اندوه زمین را جابه‌جا می‌کنند.

شب است
و‌ چهره‌ام بیشتر به جنگ رفته‌است
تا مادرم.

شب است
و آنکه تاریکی را
با هزار میخ به آسمان کوبیده،
انتقام چه چیز را از ما می‌گیرد؟

شب است
و ابرها دارند
ماه را در آسمان خاک می‌کنند.

شب است و ..."

سه‌گانه‌ی خاورمیانه | گروس عبدالملکیان

@sahar_mghasemi
چگونه یادداشت روزانه بنویسیم؟

قدم اول، ایده‌یابی: این مرحله بخش مهم یادداشت‌نویسی است.
انتخاب ایده‌ی مناسب، ایده‌ئی‌‌ست که شخصی‌سازی شده.

به این معنی که به دغدغه‌ها،‌ افکار و آموخته‌هایمان رجوع کنیم و آگاه باشیم در حال حاضر به چه امکان‌هایی برای شناخت، رفع یا بررسی این موارد دسترسی داریم و‌ به توصیف همین موارد بپردازیم.

قدم بعدی می‌تواند پاسخ به پرسش‌هایی باشد که در ایده‌یابی با آن‌ها مواجه شدیم. در این مرحله جواب‌ها این قابلیت را دارند که موضوع یادداشت روزانه باشند. از آنجاییکه در طول روز در معرض کلی اطلاعات و ورودی‌های جدید هستیم، هیچ زمان با کمبود ایده مواجه نخواهیم شد.

در شروع یادداشت می‌توانیم از سرچشمه‌ها کمک بگیریم. کتاب‌ها، مقاله‌ها، پادکست‌ها، فیلم یا هر منبع دیگری از اطلاعات که روزانه دریافت می‌کنیم، می‌تواند مبنای شروع یادداشت ما باشد.
یک روش دیگر: با داستان‌های شخصی بیاغازیم و خاطرات را به آموخته‌هایمان گره بزنیم و این گونه به جزئیات و گسترش متن بپردازیم.

طبق فرموده‌های استاد کلانتری و همینطور به تجربه دریافتم که یادداشت‌نویسی علاوه بر تقویت بخش نوشتاری در بهبود توسعه‌ی فردی نیز مفید واقع می‌شود.
اهمیت این بحث به قدری برایم جالب‌توجه بود که به عنوان کار مهم روز در ابتدای چک لیست روزانه جایگاهی ثابت به آن اختصاص داده‌ام.

سحر محمد‌قاسمی

#یادداشت
@sahar_mghasemi
گاهی کمتر بیشتر است

رویکردی ساده برای پایبندی به چک لیست روزانه که در سفر نسبتن طولانی اخیرم نجات‌بخش بود: ماندن در مسیر هرچند جزئی و اندک.

گاهی شرایط فرصت بهره‌وری را از ما می‌گیرد. آن‌جا که در پایبندی‌ به چک لیست روزانه با چالش مواجه و به تنهایی استرس و فشار زیادی را متحمل می‌شویم. یادمان باشد این مواقع به خودتخریبی روی نیاوریم و تنها سعی کنیم خودمان را در مسیر نگه داریم هرچند مختصر و جزئی.

برای مثال: -نوشتن ۳ جمله در روز به جای یک ساعت آزاد‌نویسی، -نوشیدن سه لیوان آب به جای هشت لیوان، -انجام ده دقیقه حرکات کششی به جای یک ساعت روال ثابت ورزشی، -مطالعه هر چند دقایقی محدود و اندک، و ...، باعث می‌شوند از مسیر انحرافی فاصله بگیریم.

با این روش شاید کمتر دلسرد و دچار اهمال‌کاری شویم. بعضی روزها تنها با یک قدم در مسیر رو به جلو امکان حداکثر پایبندی را داریم.

سحر محمد‌قاسمی

#یادداشت
@sahar_mghasemi
یک تداعی برای صبورانه زیستن

در بازگشت‌ها اغلب اوقات انگیزه‌ برای حفظشان پررنگ‌تر می‌شود. زیرا قدر ‌و قیمتشان را در زمان فقدان ثابت کرده‌اند و حالا که قرار است جایی ثابت در زندگی‌مان داشته باشند اهمیت‌شان در دیدگاهمان دو چندان خواهد شد.

مدتی بود از ورزش محبوبم یوگا که سال‌هاست در زندگی‌ام جای خود را باز کرده دور شده بودم و فرصت پرداختن به آن را با کیفیت سابق نداشتم. اما این بار تصمیم دارم کماکان مثل گذشته ساعتی ویژه در روز به آن اختصاص دهم.

ورزش یوگا برای من نشانِ صبر و بردباری است. اوایل وقتی در انجام حرکاتِ آرام باید با تمرین پیاپی و صبوری به انعطاف لازم می‌رسیدم و به مرور شاهد تغییرات در بدنم می‌بودم؛ معجزه‌ی صبر را دریافت می‌کردم.

صبری که این‌جا محل بحث است صبری‌‌ست که با پذیرش و آرامش همراه می‌شود. پذیرش این لحظه با تمام کاستی‌ها و سنجش عملکرد در طی زمان و حرکت رو به رشد. صبرِ برآمده از ناشکیبایی جز این که در مسیر فرسوده‌مان کند هیچ برآیندی نخواهد داشت.

شاید تصمیم به بازگشت مجدد یوگا به روتینِ روزانه تلنگری بود برای یادآوری این نکته که آرامش و صبوری را در مسیر زندگی تمرین کنم و از موهبت‌های آن برخوردار شوم.

سحر محمد‌قاسمی

#یادداشت
@sahar_mghasemi
baad-o-barg.pdf
1013.7 KB
کتاب «باد و برگ» مجموعه هایکوهای عباس کیارستمی است.

@sahar_mghasemi
ارزشمندی در سایه‌ی تغییرات

چگونه است که اکثریت ما آدم‌ها در مقابل تغییرات و به روز‌‌رسانی خودمان این همه سخت و‌ مقاوم می‌شویم، و سال‌ها با یک مدل ذهنی ثابت و افکار و عقایدی محدود شده در چهارچوبی خاص زندگی می‌کنیم و همچنان انتظار و امیدِ تغییر و بهبود شرایط زندگی را نیز داریم؟!

تصور می‌کنم در دنیایی که هم‌اکنون تجربه و زیست می‌کنیم برای پیشرفت و همسو‌ شدن با جریان زندگی، باید پذیرای مدل‌های جدید ذهنی باشیم و‌ متناسب با ارزش‌هایمان باورهایی در خور برای خودمان ایجاد کنیم.

این نکته قابل درک و پذیرش است که تغییر باورهای ذهنی موضوع ساده‌یی نیست که تنها با تصمیم‌گیری بتوان یک شبه به آن دست یافت زیرا ذهن ما همواره در برابر تغییرات از خود مقاومت نشان می‌دهد و به مدل‌های ذهنی قدیمی خود پایبند است و به هیچ عنوان تمایل ندارد از منطقه‌ی امن خود خارج شود.

اما از طرفی مداومت، استمرار و تکرار این امکان را برای خَلق عادات رفتاری و ذهنی جدید فراهم می‌کند، فقط بیش از کمی تلاش مضاعف می‌طلبد.

همه ی ما در زندگی بر اساس ارزش‌هایی که برای خود تعریف کرده‌ایم گام برمی‌داریم و تلاش می‌کنیم تا متناسب با آن ارزش‌ها رفتار کنیم.

تغییراتی که اینجا محل بحث است تغییراتی خواهد بود که در سایه‌ی آنها ما به شخص ارزشمندی تبدیل می‌شویم.

در گذشته چیزی که ارزش محسوب می‌شد یا می‌توان گفت از دیدگاه بسیای همچنان ارزش شناخته می‌شود پایبندی و‌ ثبات در افکار، عقاید و‌ باید‌و‌‌نباید‌ها بوده‌‌ است.
اما امروزه شخصی که در افکار و‌ عقاید و‌ باورهای خود شک و تجدید‌نظر نکند و‌ بر تداوم آنها اصرار داشته باشد و‌ پذیرای موج تغییرات جدید نباشد،‌ ادمی دگم و‌ محدود و فاقد ارزش شناخته می‌شود و دیگران نیز به سختی می‌توانند به چنین شخصی اعتماد کنند. و یادمان باشد تغییر بخشی از فرآیند رشد است.

در پایان قصار از گوته: «باید پیوسته دگرگون شده، تجدید ‌حیات کرده و جوان گردیم، در غیر این صورت متعصب و سخت می‌شویم.»

سحر محمد‌قاسمی

#یادداشت
@sahar_mghasemi
تخیل کنیم و خالق شویم

شروع به خواندن کتابی می‌کنم. در همان آغاز با سه نقطه‌های فراوانی مواجه می‌شوم. سانسور، محدودیت، ممنوعه، زیرزمینی کلماتی هستند که این لحظه در افکارم می‌جنبند.
با هر سه نقطه تخیل می‌کنم. در پایان کتاب تخیلاتم فراتر رفته‌ است.
این بار خالق می‌شوم. خالق نوشته‌هایی از تخیلاتم به واسطه‌ی کتابی پر از حذف و سانسور.
ما بسیاری از فرصت‌ها را به واسطه‌ی محدودیت‌ها دریافت کردیم.
بکوشیم در این‌ چگونگی نیز از محدودیت‌ دستاورد خلق کنیم.
بعد از این هربار کتابی با چنین مختصاتی در دست گرفتیم تخیل کنیم، بنویسیم و خالق شویم.

سحر محمد‌قاسمی

#یادداشت
@sahar_mghasemi
چه می‌کنی؟ همان می‌شوی

دوران نوجوانی جمله‌یی شنیده بودم با این درونمایه که: «آدم‌ها شبیه کارهایی می‌شوند که انجام می‌دهند.»

بعد از آن تجربه‌ی شنیداری، تا مدت‌ها معیارم برای ارزیابی آدم‌ها و اطرافیانم وظیفه و نقشی بود که به آن‌ مشغولیت داشتند.

در پی آن بودم که درستی جمله را کشف کنم. در نهایت هم با ارزیابی دلایل با ادراکی ناقص در آن دوران، برایم گزاره‌‌یی صحیح تلقی شد.
هم‌اکنون که در حال نوشتن این یادداشت کوتاه هستم قصد دارم جمله‌ی بالا را این‌گونه کامل‌ کنم.

«آدمی به هرآن چیزی که فکر ‌می‌کند و انجام می‌دهد؛ تبدیل می‌شود.»

مصادیق بی‌شماری وجود دارد که می‌توانیم به فراخور فضای ذهنی‌مان این جمله را به اوضاع و حالت‌های متفاوتی شرح و بسط دهیم.
به عنوان نمونه برای نویسنده شدن نخست باید زیستی مانند نویسندگان داشت.

پس شاید بتوان چنین گفت که مجموعه‌ی کنش‌ها و افکار است که موفقیت شخص را در مسیر خواسته‌هایش تضمین می‌کند.

سحر محمد‌قاسمی

#یادداشت
@sahar_mghasemi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پیوسته در من کسی فریاد می‌زند
زندگی را
شادی را
عشق را
آزادی را

#خانه‌ی هنرمندان ایران

@sahar_mghasemi
از واگویه‌ها به واسطه‌ی نوشتن

از وقتی تمرین نوشتن می‌کنم واگویه‌هایم به طرز چشمگیری تغییر شخصیت دادند. این یکی از مهم‌ترین پیشرفت‌هایی است که اخیرن بیش از هرچیز برایم اساسی و مهم انگاشته می‌شود.
سابق بر‌این زیاد اتفاق می‌افتاد که موضوعی خاص و در اکثر مواقع کم‌اهمیت ساعت‌ها ذهنم را درگیر می‌کرد.
درگیری‌یی که می‌توانست زمان‌های زیادی از روزم را به خود اختصاص دهد و در نهایت به اتلاف وقت و انرژی‌ام منجر می‌شد.
با نوشتن بسیار کمتر از گذشته درگیر واگویه‌های مهملم.
در سرم مدام با ایده‌ها کلنجار می‌روم.
از دل روزانگی‌ها سعی می‌کنم تجربه‌یی نو خلق کنم و با نوشتن به تولید فکر‌ بپردازم.
در موارد جدی‌تر در مواجهه با چالش‌ها، نوشتن کمک می‌کند تا به زوایای پیدا و پنهان مبحث پیش‌رو دسترسی و آگاهی پیدا کنم و قدرت درک،‌ پذیرش و حل موضوع را برایم آسان‌تر می‌کند.

نوشتن تجربه‌ی نابی‌ست که همیشه با کمترین و ساده‌ترین ابزار در دسترس است.

سحر محمد‌قاسمی

#یادداشت
@sahar_mghasemi
چرا باید مراقبه یا مدیتیشن را به سبک زندگی‌مان وارد کنیم؟

تصور کنید در پایان روزی که گاهی ممکن است برایمان استرس، اضطراب و ‌یا تنش به همراه داشته باشد، دقایقی در گوشه‌یی دنج از فضای امنمان آرام می‌گیریم، چشمانمان را می‌بندیم و همراه با موزیکی ملایم به مراقبه مشغول می‌شویم.

همین چند دقیقه رهاسازی ذهن و جسم می‌تواند اثرات منفی روزی را که پشت سر گذاشته ایم تا حد چشمگیری کاهش دهد و در نهایت خوابی با کیفیت را تجربه کنیم.
مدیتیشن یا مراقبه به معنای حضور در لحظه است و حضور در لحظه به معنای خالی کردن ذهن از تمام افکار و مقاومت‌های ذهنی است و به مراقبت از جسم و روح اطلاق دارد.

مهمترین دلیل برای‌اینکه مدیتیشن یا مراقبه را به بخشی از فعالیت روزانه تبدیل کنیم این است که مراقبه می‌تواند استرس، اضطراب، افسردگی، دردهای بدنی، مشکلات قلبی و عروقی را تا حد قابل ملاحظه‌یی از بین ببرد و به بهبود آنها کمک کند.

طبق تحقیقات صورت گرفته که به صورت علمی در مقالات مختلف ثبت و تایید شده‌اند مراقبه یکی از راه‌های افزایش عزت‌نفس در افراد است.
از آنجا که مراقبه باعث می‌شود که ما به درون خود توجه کنیم؛ آرامش ذهنی و تمرکز را افزایش می‌دهد و از این منظر می‌توانیم عزت نفس بهتری را تجربه کنیم.
| احساساتم را زمانی متعالی یافتم که غرق در مراقبه گشتم |

در شروع مراقبه دقت داشته باشیم که در دام اشتباهات کلیشه‌ای نیفتیم. بدین‌معنی که مترصد فرصتی بمانیم تا به مکانی ساکت و‌ خلوت دسترسی یابیم تا بتوانیم مراقبه کنیم. انتظار برای ایجاد چنین فضای ایده‌آلی تقریبن همیشه ناامید‌کننده‌ست.
| حتی در حین خوردن یک فنجان قهوه هم می‌توان تمرین مراقبه انجام داد |

برای شروع کافی است در هر موقعیتی که هستیم چشمانمان را ببندیم و‌ تمرکزمان را تنها و تنها بر روی دم و بازدممان بیاوریم و شاهد افکارمان باشیم بدون قضاوت آنها. و در نهایت از زمان‌های کوتاه تمرین‌ها را شروع و به مرور بر کیفیت و زمان مراقبه‌مان بیفزاییم.
| گاهی مراقبه نگریستن به گربه‌ای است که تمامن در لحظه‌ی حال حضور دارد |

ذهن‌آگاهی در تمرین مداوم به من یاد داد که شکایت از جهان پیرامونم با زندگی آگاهانه‌یی که در پیش می‌گیرم کمرنگ و‌کمرنگ‌تر خواهد شد.

سحر محمد‌قاسمی

#یادداشت
@sahar_mghasemi
آنچه در پیش داریم جوشش و‌ شکوفندگی تابستان نیست. تاریکی و‌ جمود یخ‌زده‌ی شب‌های قطبی است.

ماکس_وبر | جامعه‌شناس

@sahar_mghasemi
ایماژه | سحر محمدقاسمی pinned «در جهان من چه می‌گذرد؟ هرزمان گوشه‌یی آرام می‌مانم اطرافیان این‌گونه می‌پندارند که از حوصله خارج شده‌ام. در حالی‌که طبیعتم این‌گونه اقتضا می‌کند. سرشت من تنهایی و سکوت را می‌طلبد. سحر محمد‌قاسمی هستم. حقوق‌خوانده‌یی که تمرین نوشتن می‌کند. با کتاب‌ها، پادکست‌ها،…»
در جهان من چه می‌گذرد؟

هرزمان گوشه‌یی آرام می‌مانم اطرافیان این‌گونه می‌پندارند که از حوصله خارج شده‌ام. در حالی‌که طبیعتم این‌گونه اقتضا می‌کند. سرشت من تنهایی و سکوت را می‌طلبد.
سحر محمد‌قاسمی هستم. حقوق‌خوانده‌یی که تمرین نوشتن می‌کند.

با کتاب‌ها، پادکست‌ها، مدیتیشن، قهوه و دنیای شیرین اما سرد حقوق زندگی می‌کنم و تلاشم بر این است تا سردی حقوق را با هنر از جمله هنر نوشتن تعدیل کنم.
تصور می‌کنم در دنیایی زندگی می‌کنیم که در نهایت پناهی نداریم جز طبیعت، شعر، ادبیات و در کل هنر.
من نیز پناهم را یافته‌ام و در پی هرچه بیشتر خواندن، نوشتن و حذف اضافه‌ها از زندگی‌ام.

می‌نویسم و مشتاقم دیگران را نیز ترغیب کنم تا به نوشتن به عنوان سبک زندگی نگاهی ویژه داشته باشند. همه‌ی ما فارغ از تمام محدودیت‌هایی که فقط در ذهنمان وجود دارد؛ می‌توانیم بنویسیم و از نوشتن در روش زندگی بهره ببریم.

در فاصله‌ی خواندن باید نوشت و زندگی کرد.

ممنونم که همراهید🌹

سحر محمد‌قاسمی
@sahar_mghasemi
لحظه‌ای از نوشتن مشاهدات و رشد غافل نشویم.

هربار که از تجربیات و مشاهداتمان می‌نویسیم افکارمان را گسترش می‌دهیم. این افکار که به نگارش در‌آمده‌اند، به تدریج به اندیشه ما عمق تازه‌یی می‌دهند و به مرور با نظم و ترتیب و هدفمندی کنار هم قرار می‌گیرند. هرچه بیشتر می‌نویسیم به رشد خود کمک کرده‌ایم.

این اواخر دوستی را بعد از مدت‌ها ملاقات کردم. از گیر افتادن در مخمصه‌یی برایم گفت که در ظاهر حکایت از پیچیدگی و دشواری زیادی می‌کرد.

هیچ ایده‌یی برای موضوعی که مطرح شد نداشتم و فقط به او پیشنهاد نوشتن از مشکل را دادم. کاری بود که خودم در موارد مشابه انجام داده بودم و تا حد زیادی برایم حل مسئله را در پی داشت. از پیشنهادم استقبال کرد.

چند روز بعد در تماسی که باهم داشتیم از خوشحالی صدایش می‌لرزید زیرا موفق شده بود از مخمصه رهایی پیدا کند و حتا سوتفاهمی را که قرار بود برایش بسیار گران تمام شود، برطرف کند.

او این‌گونه اذعان کرد که وقتی می‌نوشتم مواردی از عمیق‌ترین لایه‌های موضوع برایم روشن می‌شد که تا آن زمان کوچکترین توجهی به آنها نداشتم.

نوشتن مانند صافی عمل می‌کند. در حین نوشتن مواردی هستند که شروع می‌کنند به پدیدار شدن.
با نوشتن از نگاه‌های سطحی فراتر می‌رویم و به عمق مفاهیم می‌رسیم و دقیقن رشد اینجاست که اتفاق می‌افتد.

در پایان این جمله از کتاب «نوشتن با تنفس آغاز می‌شود» تداعی‌گر است:
«نوشته در نهایت شما را خواهد یافت و خودش را به شما نشان خواهد داد.»

سحر محمد‌قاسمی

#یادداشت
@sahar_mghasemi
مواجهه‌ی روز

چشمانش نگاه نداشت.
تمام‌وقت به روبه‌رو خیره بود.
پلک نمی‌زد.
گویی در بیداری خوابیده.
از راه رنج ‌می‌شد در نگاهش رخنه کرد.
صدایش می‌زنم.
به سمتم باز‌می‌گردد.
پلک می‌زند.
چشمانش این‌بار نگاه دارد.
نگاهی بی‌قید.
باز هم خوب است.
همین که نگاه داشت یعنی از مردن منصرف شده و می‌شد نفسی راحت کشید.

سحر‌ محمد‌قاسمی

#یادداشت
@sahar_mghasemi
راهکار پنجره

زمان‌هایی را تصور کنیم که در خیابان راه می‌رویم، رانندگی می‌کنیم، در کافه‌ای مشغول نوشیدن قهوه‌مان هستیم و یا هر فعل دیگری.

در پیرامونمان روزانه وقایع زیادی هست که به ما فرصت این را می‌دهد تا بتوانیم تاثیری هرچند جزئی و‌ کوچک روی جهان اطرافمان داشته باشیم.
بدون صرف هزینه، زمان زیاد و‌ حتی انرژی‌ای خارق‌العاده.

به عنوان مثال: -برداشتن آشغالی از روی زمین، -لبخندی‌ از سر مهر به کودک زباله‌گرد، -خرید از پیرمرد دستفروش وقتی حتی به آن کالایی که می‌فروشد نیازی نداریم، -دادن یک خوراکی به کودک کاری که تا نیمه از شیشه‌ی ماشینمان آویزان است.
و ...

انجام تمام این موارد می‌تواند روی کیفیت حالمان تاثیری مثبت و تا حدودی پایدار داشته باشد و همزمان بر دیگران هم احساسی خوب به‌جای بگذارد.
برای باز کردن پنجره‌هایی که حالمان را خوب می‌کند توجه و زمان بگذاریم و این حال خوب را از خودمان دریغ نکنیم.

شاید آرامش و رهایی در پس پنجره‌ای باشد که به روی خود یا دیگران می‌گشاییم.


سحر محمد‌قاسمی

#یادداشت
@sahar_mghasemi
تباهی ایده‌ها در لحظه

کافیست چند روز از نوشتن دور بمانیم آن‌وقت بدون تردید ایده‌ها یکی پس از دیگری از دست خواهند رفت.

هربار که می‌نویسیم ایده‌ها جای خودشان را در نوشته‌ها پیدا ‌می‌کنند. حتی نیازی نیست از قبل ایده بیابیم سپس نوشتن را بیاغازیم. همین که مساعد شویم برای نوشتن پذیرفتنی است و کفایت می‌کند.

آزاد‌نویسی روزانه گواهی بر این مطلب است. بعد از دقایقی بی‌وقفه نوشتن سروکله‌ی ایده‌ها پیدا می‌شود.

گاهی هم ایده داریم اما با ننوشتن آن‌ها را تباه می‌کنیم.

موقعیتی را که اشاره شد، در چند روز اخیر تجربه کردم. چرا که مشغله‌ی کاری مجال نوشتن را برایم فراهم نمی‌کرد و همین کافی بود تا از نوشتن دور بمانم.

به واسطه‌ی ملاقات با آدم‌های جدید و دیدن مکان‌های تازه ایده‌های نابی از دل این تجربیات در ذهنم جان می‌گرفت اما با اهمال‌کاری و ننوشتن آن‌ها حتی به صورت موردی و اشاره‌ای از دست‌شان دادم.

از این تجربه همواره باید به خاطر داشته باشم که:

-اگر نوشتن برایم جدی‌ست هیچ مشغولیتی نباید نقش بازدارنده را در مسیر نوشتن ایفا کند.

-از تباهی ایده‌ها به دست خودم در هر شرایطی جلوگیری کنم، تنها با نوشتن آن‌ها در لحظه‌ی شکل‌گیری ایده هرچند به صورت موجز، تا از هدر رفتشان ممانعت کرده باشم.

سحر محمد‌قاسمی

#یادداشت
@sahar_mghasemi
Ещё