سوسیالیسم کارگران

#بیانیه‌
Канал
Новости и СМИ
Политика
Образование
Юмор и развлечения
Персидский
Логотип телеграм канала سوسیالیسم کارگران
@SKaregariПродвигать
739
подписчиков
32,8 тыс.
фото
21 тыс.
видео
8,59 тыс.
ссылок
سوسیالیسم کارگری خبرها و گزارش های کارگری،تصویرها و کلیپ و مطالب و نظرات و پیشنهاد های خود را از این طریق برایمان ارسال کنید @AmAe123
#بیانیه_مشترک_تشکل_های_مستقل

سود و سرمایه -  مرگ و سانحه
یک معادلۀ همتراز
انفجار معدن طبس خبری بسیار تکان دهنده در تمام کشور بود. اما برای خانواده کارگران معدن که در سوگ عزیزانشان نشسته اند و نیز همۀ کارگران مزدی، آلام این فاجعه التیام ناپذیر خواهد بود. ۵۲ کارگر در حادثه نشت گاز متان و انفجار معدن به کام مرگ فرو رفتند و عده ای دیگر نیز در این حادثه مرگ را به انتظار نشسته اند. مدیران و سرمایه گذاران شرکت معدنجو و مسئولان محلی می گویند از وقوع حادثه «متاثر» شدند و «مترصد» کشف علت حادثه اند. مقامات عالی کشور نیز با «اندوهی بیکران» از این واقعه تلخ می گویند که «وجدانشان جریحه دار شد» و برای التیام اندوه خانواده ها پیام تسلیت فرستادند، و این بود پایان ماجرا.
از منظر کسانی که از معدن، از ماشین آلات، از ساختمان، از کشتی، از قطار، از هواپیما و هر ابزار تولید، فقط سود ثروت خود را در نظر دارند، این حوادث« مشیتی» است که بندگان «ناصالح» با آن وسایل مورد «آزمایش الهی» قرار می گیرند. این آزمایش ها گاهی با قطع دست و اندام های کارگران، با ماشین و ابزار تولید است، گاهی با سقوط از داربست، گاهی با ریزش ساختمان، گاهی سقوط هواپیما و گاهی هم با گاز متان و انفجار معدن. اما این «مشیت الهی» و «بلای آسمانی» هرگز دامنگیر سرمایه داران و مقامات حاکم نمی شود!
این بخشی از قانون نظامی است که وجدان، شرافت، انسانیت آدم هایش بر محور سرمایه می چرخد. کسانی که کار و  حیاتشان برای افزایش سود و بقای حاکمیت سرمایه به خدمت گرفته می شود تا جان در بدن دارند، آزادند استثمار شوند و این افتخار به آنان اعطا می شود که «ام القراء اسلام» بر گردۀ آنان و تکه پاره های استخوان هایشان بنا گردد. ویژگی جامعۀ مدرن، نظامی است که قانون سرمایه بر آن حاکم است و در ایران لباس اسلامی بر تن دارد! هر چیزی در این نظام با منافع سرمایه داری معنی و مفهوم می یابد. عدم ایمنی، فراوانی حوادث کار، بحران، تورم، تضاد، فساد، فرسودگی، ناکارآمدی و دیگر معلول های نظام سرمایه داری در فرهنگستان طبقه مسلط جامعه مفهوم جدیدی پیدا می کند به نام «ناترازی». این ناترازی ها در جایگاه مختلف از مفاهیم خاصی برخوردار می گردند. در صنایع، و نیروگاه های برق و آب و گاز و بهداشت و ... که از فرسودگی و عدم بازسازی رنج می برند به ناترازی فاجعه بار رسیده است! در بنگاه های مالی و منابع پولی و تخصیص بودجه به نوعی عمل می کند که جیب عاملان آنها را انباشته تر کند. هرجا که نیاز به عمران و نوسازی و ایمن سازی باشد، از سرمایه گذاری سرباز می زنند و ایمنی و آسایش و رفاه اجتماعی را فدای دزدی ها، فساد و رانت خواری های خود می نمایند. بعد نامش را ناترازی بین واقعیت موجود و افزایش مصرف آنها از سوی مردم می گذارند. اما یک طرف همۀ این ناترازی ها همواره سرمایه و سود است که باید به بهای استثمار و رنج دائمی کارگران و به بهای حوادثی که به مرگ، نقص عضو یا معلولیت کارگران منجر می شوند، و در اکثریت عظیم موارد قابل پیش بینی و پیشگیری هستند، «همتراز شود»، یعنی سود آوری سرمایه به هر قیمت تثبیت گردد و به حد اکثر خود برسد: این است منطق سرمایه و این است منطق کارگزاران پلید آن که به شیوه های مختلف می کوشند بر چشمان کارگران و توده های مردم خاک بپاشند و آنها را از دیدن حقایق محروم سازند.
در حادثه نشت گاز و انفجار معدن ذغال سنگ طبس، کارگر معدنکار با بغض و اشک می گفت: «اگر دستگاه های تهویه و اعلام نشت گاز سالم بود و به کار گرفته می شد این حادثه که شبیه قتل و کشتار عمدی کارگران است هرگز اتفاق نمی افتاد.» این واقعیتی از ناترازی موجود در جامعه است که از زبان کارگران بیان می شود. در نظام سرمایه داری ناترازی ها را باید در تضاد میان منافع توده های کارگر و زحمتکش و منافع طبقه سرمایه دار و دارای جامعه دید که از سوی حاکمیت ها و دولت ها اعمال می گردد. آری ناترازی ها را باید از جمله استثمار مطلق کارگران، حوادث کار و اهمیت ندادن به ایمنی کارگران به خاطر کاهش هزینه های تولید و در نتیجه بالابردن سود، تورم و افزایش قیمت ها، فقر و فلاکت توده مردم و بحران های ساخته حاکمیت ها دانست؛ که راه حلی جز رفع ستم و تغییر بنیادی در جامعه و کاهش رنج و التیام غم و درد مردم زحمتکش ندارد.
اما فهم علت اصلی رویدادهای ناگوار جامعۀ سرمایه داری و به طور کلی شناخت علل استثمار و رنج کارگران و دیگر توده های زحمتکش در این نظام، کافی نیست. باید برای تغییر اساسی این وضعیت اقدام کرد و به عمل روی آورد.
ادامه مطلب⬇️

https://t.me/syndica_7tape/7295
🚩⚙️🚩⚙️🚩

#بیانیه_مشترک_تشکل_های_مستقل

درس هائی از نقاط قوت و ضعف خیزش ژینا

روزهای پر فروغ اواخر شهریور ماه ۱۴۰۱ تبلور مبارزۀ دائمی زیر خاکستر تودۀ مردم بود که فوران کرد. جنبش بزرگی که در آن، زنان، دختران و پسران جوان، معلمان، بازنشستگان، روشنفکران، هنرمندان، دانشجویان، پرستاران، کارگران و دیگر مردم زحمتکش ایران با برافراشتن پرچم «زن زندگی آزادی» فریاد اعتراض خود را علیه قتل فجیع حکومتی ژینا امینی بلند کردند. جنبشی که در آن، سراسر ایران با خشمی توفنده علیه استبداد دینی، سرکوب، فساد و انواع ستم ها و بی عدالتی حاکم بر جامعه به پا خاست. جنبشی که در استمرار خیزش های ۹۶ و ۹۸ و جرقه های اعتراضی پیش از آن، در برآمدی گستره تر، قدرت سیاسی حاکم و نیروهای سرکوبگر آن را که با سلاح و سرکوب در مقابل جوانان جان برکف، زنان شجاع و مردم زحمتکش صف آرایی کرده بودند، به چالش کشید. پاسداران سرمایه، نیروهای امنیتی و انتظامی وحشیانه صدها نفر از معترضان به ویژه دختران و پسران جوان را که برای آزادی و حق زیستن مبارزه می کردند، هدف گلوله های مستقیم خود قرار دادند و یا به شیوه های دیگر به قتل رساندند و هزاران تن را دستگیر کردند. حاکمیت با به خدمت گرفتن ابزارهای سرکوب، به مقابله با اعتراضات و تلاش برای مهار جنبش اعتراضی توده ها پرداخت.
٤٥ سال تجربۀ خونبار در رژیم اسلامی نشان داده است که این نظام پاسخی جز سرکوب در برابر خواست های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی مردم و جنبش های آنان برای تحقق این خواست ها نداشته و نمی تواند داشته باشد و مردم نیز برای رهایی از ستم و سرکوب، راهی جز مبارزه و مقاومت برای تغییرات بنیادی و ریشه ای در سیاست، اقتصاد و فرهنگ جامعه نخواهند داشت.
جنبش ژینا گامی جسورانه در این راه بود. جنبشی سیاسی بود که هرچند در درجۀ اول در مقابل ستم همه جانبه و مستمر حاکمیت بر زنان قد بر افراشت، اما در واقع کل وضعیت سیاسی حاکم را هدف قرار داده بود و این یکی از بزرگترین نقاط قوت این جنبش بود، جنبشی که در آن، زنان، پرچمدار آزادی بودند. یک نقطۀ قوت بزرگ دیگر این جنبش، خصلت سراسری آن بود که نه تنها شهرهای بزرگ، بلکه شهرهای متوسط و کوچک و حتی برخی مناطق روستائی را به میدان نبرد سیاسی با حاکمیت و دیگر نهادهای مسلط تبدیل کرد. نقطۀ قوت بزرگ دیگر این خیزش عام، تداوم آن و انرژی عظیمی بود که در پویائی خود عرضه می کرد، انرژی بزرگ و فزاینده ای که از یکسو با تحرک، تنوع و ابتکارهایش عرصه را بر نیروهای حاکم تنگ کرده و گاه آنها را به سرآسیمگی و استیصال کشانده بود و از سوی دیگر جرأت و امید را در میان توده ها، بویژه جوانان، تقویت می کرد. جنبش ژینا، همچنین بیانگر وحدت مبارزاتی ملیت های مختلف ایران و نوید بخش اتحاد وسیع ترین توده ها، بویژه زحمتکشان جامعه در نبرد مشترک برای آزادی و برابری حقوق و فرصت ها و نفی ستم و استثمار بود.
درست با تأکید بر این نقاط قوت و انرژی سرشار جنبش ژینا و ضرورت تداوم و تکامل آن است که باید نقاط ضعف آن و به طور کلی نقطه ضعف جنبش های جامعۀ پر تلاطم ایران را دید و برای رفع آن ضعف ها تلاش کرد.
یک نقطۀ ضعف مهم این جنبش، ضعف تشکیلاتی و سازماندهی آن بود. منظور ما این نیست که این جنبش سازماندهی نداشت، قطعا نوعی سازمان های موقت و موردی در آن جنبش وجود داشت همان گونه که هر اعتصاب یا تظاهرات و راه پیمائی و غیره نمی تواند بدون سازماندهی انجام شود. منظور ما سازمان ها یا تشکل های پایدار برای هدایت جنبش در فراز و نشیب آن است. این ضعف صرفاً مربوط به جنبش ژینا نیست بلکه دیگر جنبش های توده ای جامعه نیز از آن رنج می برند. بی تردید سرکوب مداوم تشکل ها و فعالان و پیشروان از جانب نهادهای حاکم در این زمینه نقش بسیار مهمی دارد. اما این بدان معنی نیست که چون سرکوب وجود دارد پس نمی توان تشکل و سازماندهی ایجاد کرد. دقیقا یکی از اهداف نیروهای سرکوبگر، القای چنین دیدگاه و تصوری در میان مردم است، نوعی جنگ روانی نیروهای حاکم علیه نیروهای مبارز است که بی گمان باید با آن مبارزه کرد.
اهمیت سازمان پایدار در سه عرصه خود را نشان می دهد:
نخست در شرایط رکود نسبی جنبش است. در این شرایط، سازمان ها یا تشکل های پایدار می توانند با کار آموزشی و توضیحی، با اعتراضات محلی و موردی و غیره شعلۀ مبارزه را زنده نگه دارند و برای رشد جنبش و مبارزه در شرایط برآمد جنبش، خود و توده ها را آماده کنند. در شرایط برآمد جنبش و انفجار یک جنبش بزرگ می توانند امر سازماندهی جنبش برای پیشبرد آن و حفاظت آن و هدفمند کردن آن و تداوم و رشدش عمل کنند و شیوه های جدید مبارزه را به کار گیرند. تشکل های پایدار در شرایط فروکش کردن جنبش می توانند راهکارهائی برای حفظ نیروها و جلوگیری از ضربه خوردن و یا نابودی جنبش به عمل آورند تا هزینه ها و ضربات به حداقل کاهش یابند.

👇👇👇
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#بیانیه_مشترک_تشکل_های_مستقل

به یاری شریفه محمدی، پخشان عزیزی و سایر محکومین به اعدام برخیزیم

شریفه محمدی که ۱۴ آذر ماه به خاطر فعالیت های کارگری و مدنی بازداشت شده بود بعد از هفت ماه در کمال ناباوری به دنبال یک‌ پرونده سازی ساختگی، با اتهام بغی (قیام‌ مسلحانه علیه حکومت) به اعدام‌ محکوم شد.
به گواه همه کسانی که به نحوی با شریفه محمدی در ارتباط بوده اند وی تنها یک فعال کارگری مستقل است که  در قالب تشکلی از کارگران و فعالین کارگری به نام "کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری"، به امر سازماندهی و تشکل یابی کارگران کمک می کرد. وی را با این بهانه و در واقع  ترفند که تشکل یاد شده (کمیته هماهنگی . . .) وابسته به جریان سیاسی مسلحی است که با حکومت در حال جنگ است "باغی" شناخته و با اتهام مجعول و ساختگی "بغی" به اعدام محکوم کردند. با پخشان عزیزی، این زن مبارز و شریف کُرد نیز عیناً همین رفتار را کردند. او را نیز که مددکار حوزه زنان آسیب دیده از جریان واپسگرای داعش بود نیز با همین اتهام به اعدام‌ محکوم کردند.
همچنین وریشه مرادی و نسیم‌ غلامی سیمیاری نیز با همین اتهام در انتظار صدور احکام خود هستند.
فشارهای حکومت و قوه قضائیه، علیه فعالان کارگری و مدنی، البته تنها به این موارد محدود نمی شود. این فشارها به ویژه بعد از جنبش"زن، زندگی، آزادی" تشدید شده  به مراحل حادتری رسیده است. تا آن جا که فقط طی چند هفته اخیر‌‌ تعدادی از فعالین حقوق زنان، در استان گیلان را که برای احقاق حقوق زنان، تلاش و فعالیت می کردند بازداشت کرده و به حبس های طولانی مدت (در مجموع به ۶۰ سال زندان) محکوم نمودند. عوامل حکومت همچنین تعداد زیادی از فعالان کارگری و معلمان را در سرتاسر ایران بازداشت نموده، راهی زندان ها کرده است که ریحانه انصاری نژاد، رضا شهابی، حسن سعیدی، داوود رضوی از فعالان کارگری و رسول بداقی، یکی از فعالان صدیق و شجاع معلمان، تنها نمونه هایی از آن می باشند که به دور از خانواده و فرزندان، در معرض انواع فشارها و بی حقوقی ها قرار دارند.

واقعیت این است که حکومت و عوامل آن بعد از جنبش"زن، زندگی، آزادی"، در صدد برآمده اند تا برای انتقام‌گیری از آن جنبش و به گمان خود ، ایجاد هراس در بین فعالین جنبش های اجتماعی و همچنین جلوگیری از ادامه اعتراضات و تحرکات حق طلبانه و رو به گسترش کارگران و زحمتکشان، علیه نابرابری، فقر، تورم و گرانی روزافزون و انواع محرومیت های اقتصادی و معیشتی، فشار بر فعالین کارگری و اجتماعی را تشدید کرده و با پرونده سازی و ایجاد سناریوهای جعلی و ساختگی، آن ها را قربانی نماید. اگر چه هیچ جرمی مرتکب نشده باشند.
شریفه محمدی، پخشان عزیزی، وریشه مرادی و نسیم غلامی سیمیاری،  باید با توسل به سناریوهای مختلف و اتهامات واهی به اعدام محکوم شوند تا حتی المقدور، سکوتی قبرستانی در جامعه حاکم شود و شرایط بیش از پیش برای بهره کشی از کارگران و قدر قدرتی صاحبان سرمایه، جهت سود اندوزی هرچه بیش تر و فزاینده تر مهیا گردد.

آری صدور حکم اعدام برای پخشان عزیزی، پس از محکومیت شریفه محمدی و انتساب اتهام بغی به وریشه مرادی و نسیم غلامی سیمیاری در واقع تلاشی است از جانب حکومت و قوه قضائیه، برای تشدید فشار علیه کارگران، معلمان، زنان، بازنشستگان، دانشجویان، ملت های تحت ستم، خانواده های  دادخواه و... که سال هاست از راه های  گوناگون دنبال شده و به مرحله اجرا گذاشته می شود. در واقع حکومت و قوه قضائیه در صددند تا برای ایجاد فضای ترس و وحشت در جامعه و در بین فعالین آن، همچنان جان های بیش تری را بگیرند و انسان های زیاد تری را قربانی کنند.

ما نگران وضعیت شریفه محمدی و دیگر عزیزانی هستیم که با چنین اتهام ظالمانه و غیرانسانی به اعدام محکوم می شوند. شریفه محمدی، یک کارگر و فعال کارگری مستقل بود که تا آنجا که برایش مقدور بود وقت و زندگی خود را وقف بهبود شرایط زندگی کارگران و توده های محروم و زحمتکش مردم می کرد. پخشان عزیزی نیز انسان شریف و متعهدی است که سال های زیادی از عمر و جوانی خود را صرف امداد رسانی به زنان آسیب دیده از حملات داعش نموده و هدفی جز خدمت به مردم محروم و ستمدیده در سر نداشت. این عزیزان جرمی مرتکب نشده اند که مجبور شوند تاوان آن را با مجازات هایی تا این حد سنگین و غیرانسانی بپردازند.
بی جهت نیست که صدور حکم اعدام برای شریفه محمدی فعال کارگری و پخشان عزیزی با اتهام واهی بغی، تا این اندازه با واکنش مواجه شده است.
ما یقین داریم که هیچ کارگر و انسان شرافتمندی را نمیتوان یافت که به این اتهامات و احکام ظالمانه اعتراض نداشته باشد.
ادامه🔻🔻🔻
از متن :
#بیانیه_مشترک_تشکل_های_مستقل
به کجای این شب تیره بیاویزم قبای ژنده خود را...
صدور حکم اعدام علیه #شریفه_محمدی را محکوم می کنیم
همه وجدان های آگاه، همه انسان های آزادیخواه و همه کارگران و زحمتکشان تنفر خود را از صدور حکم اعدام بر علیه شریفه محمدی و هر آزادی خواه دیگر را محکوم کرده و برای آزادی فوری و بی قید و شرط این افراد که ظالمانه در زندان نگه داشته اند از هیچ کوششی دریغ نخواهند کرد.
۱۶ تیرماه ۱۴۰۳
سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه
گروه اتحاد بازنشستگان
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
کارگران بازنشسته خوزستان


#نان_کار_آزادی
#شادی_رفاه_آبادی
#نابود_باد_استثمار_و_کار_مزدی

https://t.center/syndica_7tape
🔴 #بیانیه جمعی از معلمان کنشگر سراسر کشور در محکومیت حکم ناعادلانه  #محمد_رسول‌اف کارگردان شاخص و مردمی

با احکام ناعادلانه و بی اعتبار، زنجیرهای استبدادتان را بر گردن هنر آویخته اید
و سینما را هم به مسلخ برده اید.

محمد رسول اف فرزند یک زوج معلم است، که کار معلمی خود را با آموزش #خواندن و #نوشتن به زندانی ها در شیراز آغاز کردند.

او را به اتهام «اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت کشور» که مصداقش «امضای بیانیه‌ها و ساخت فیلم و‌ مستند» است به هشت سال حبس، #شلاق، توقیف اموال، برای ایستادنش در جای درست تاریخ و استواری اش در همراهی با مردم و حمایتش از جنبش #زن_زندگی_آزادی محکوم کرده اید.

به عمر تاریخ، مردمان را ترسانیده اید!
ترس از دوزخی که انتظارمان را می کشد و شیطانی که فریب دهد ولی افسوس نمی دانستیم هیچ هیولایی نیست! مگر جهل انسان، که هیولا و ‌شیطانی شود به پهنای دنیا و کوچک به اندازه حرص قدرت حاکمان، صدایمان شد، وقتی ما را احضار و بازداشت و زندانی کردند، او هم می توانست مانند بعضی از دیگر سینماگران سکوت پیشه کند و خاکستری باشد و در عرصه سینما رانتش را از دولتیان بگیرد.

#محمد_رسول‌اف کارگردان عرصه واقعی زندگی است کارش از جنس تفاوت و تیز بین به زمانه خود است او نتوانست نسبت به نابرابری‌ها و فروپاشی اخلاقیات و درد ورنج هم وطنش و تحقیر آموزش و پرورش که پایه و اساس ترقی هر کشور است بی تفاوت باشد.

ما جمعی از معلمان ایران در محکومیت حکم قرون وسطایی و ظالمانه بر علیه این کارگردان مردمی و خوش فکر، که جسارتش در فیلم هایش بر کسی پوشیده نیست حمایت قاطعانه خود را اعلام می کنیم و خواستار لغو این احکام ظالمانه هستیم.

📎اسامی را میتوانید از طریق لینک زیر مشاهده کنید:

https://telegra.ph/بیانیه-حمایتی-جمعی-از-معلمان-کنشگر-سراسر-کشور-در-محکومیت-حکم-ناعادلانه-محمد-رسول%E2%80%8Cاف-کارگردان-شاخص-و-مردمی-05-11


🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
https://t.center/kchaleshFI
🔴 #بیانیه کانون صنفی فرهنگیان کردستان - بیجار گروس درباره‌ی حکم ناعادلانه‌ اعدام برای #توماج_صالحی

به نام خداوند جان آفرین

اگر  مرگ  داد  است، بیداد  چیست؟
ز مرگ، این همه داد و فریاد چیست؟

" سهراب کشی بس است! "


توماج، نماد شرافت و صلابت نسلی از فرزندان ایران زمین و برازنده ی زندگی است.و آزادی، خلعت ِزیبنده ی هستی اوست، نه شولای مرگ و نیستی!
سهراب کُشی نکنید! همین فرزند کُشی در تاریخ و افسانه های حکمت آمیز ملی، برای همیشه ی ملت ایران بس است.
بس است، تا کی فرزند کُشی؟!
اگر چه به داوری تجربه و تاریخ این چند دهه ی اخیر، خود نه رستم اید، که درد آیین و پاس سرزمین تان باشد!
به گمان کانون صنفی فرهنگیان #بیجار-کردستان، این حوادث و مصائب، دانسته یا نادانسته، گویی آوار مرگ است که هر چند وقت به تلخی بر سر مردمان کشورمان فرو می ریزد!
جهان به زنهار و انذار درآمده است، امید که  شنیده شود. خدا را ! شاید، دست و دلتان لرزید و قلم از صدور حکمِ فرزند کُشی به ویژه دختران و پسرانِ فرزانه و فرهیخته ی معترض به ساختار سَتَروَن و ناکارا و نازای موجود، برداشتید!

هم وطنان، مردم شریف ایران

  بر اساس منابع مستند خبری پنجم اردیبهشت ۱۴۰۳، شعبه ی یک دادگاه انقلاب اصفهان در اقدامی حیرت انگیز ضمن نادیده گرفتن حکم تجدید نظر  دیوان عالی کشور و لغو آن، اقدام به صدور حکم ناعادلانه ی اعدام، برای #توماج_صالحی، هنرمند معترضِ عرصه ی موسیقیِ رَپ نموده و خواستار اعدام او با طناب دار شده است!! یا للعجب !!
بر اساس قانون، در ج.ا.ایران، جایگاه قضایی دیوان عالی کشور عالیترین محکمه در سلسله مراتب محاکم قضایی و فصل الخطاب دعاوی است.
اصل ۱۶۱ قانون اساسی ایران، نیز به صراحت، نظارت بر محاکم و اجرای احکام و وحدت رویه ی قضایی را در صلاحیت این مرجع عالی قرار داده است.
بدین لحاظ و به ارزیابی اکثر حقوق دانان ممتاز و وکلای مستقل کشور حکم اعدام بدوی دادگاه انقلاب اصفهان، دارای تعارضات حقوقی عیان است. و تناقض با حکم دیوان عالی کشور هم مهمترین بخش این حکم ناعادلانه محسوب می گردد.
نادیده گرفتن حکم دیوان عالی و همچنین بی اعتنایی به تشخیص و تأکید این مرجع عالی قضایی، مبنی بر شمولیت حتمی عفو عمومی اعلام شده بر پرونده ی توماج صالحی، موجبات نگرانی افکار عمومی و طرفداران نجومی این هنرمند معترض و متعهد را فراهم آورده است.
کانون صنفی فرهنگیان بیجار-کردستان از محاکم و مصادر این حکم ناعادلانه و نامتناسب، انتظار دارد که جایگاه قانونی و برجسته ی دیوان عالی کشور را به رسمیت شناخته و در پرونده ی توماج صالحی که مورد توجه مراکز متعدد حقوق بشری بین الملل قرار گرفته و نام و آوازه ی او میلیون ها بار تکرار و فریاد زده شده است.به احکام تجدید نظر دیوان عالی تأسی نموده و از تسری منویات امنیتی و رخنه ی نیات نامطمئن در تصمیم و تنظیم احکام صادره اجتناب نمایند!
ما ضمن ابراز تأسف عمیق خود از حکم ناعادلانه ی توماج و برخوردهای خارج از عرف و اراده ی ملی در دیگر عرصه های فرهنگی، ضمن اعلام مراتب ناخرسندی خود، انتظار دارد که  مصادر این قبیل احکامِ مسئله دار و پر هزینه، که وهن دستگاه قضا و نافی انسجام و قوامِ ملی است، به حرمت قانون به اصل و اصول رحمانی و عادلانه ی قضایی بازگردند.
کانون صنفی معلمان بیجار ِکردستان، اعلام می دارد: "جوان پر شور، هنرور، آگاه و روشنگر توماجِ صالحی را واجد معیارهای انسانیِ نوع دوستی،فداکاری، شجاعت و شهامتِ بایسته دانسته، وی را ملاک و مطلوبِ فلسفه ی وجودی دستگاهِ  تعلیم و تربیتی حیات بخش، در پرورش و بروندادِ شهروندانی اصیل و مسئول به شمار می آورد! بدین لحاظ از مقامات و مراجع قضایی و حقوقی کشور برای آزادی این فرزند برومند ملت، طلب استمداد و رحمت و رأفت می نماید.

« در پس این دیواری که در این سو میان دو آغار هیچ و انجام پوچ یک چند بازیچه ی مسخره و بی معنای جبر طبیعتیم مگر باور نداریم  که خبر ی است و جهان دیگری و چشم انداز های دیگری؟!»

   کردستان-کانون صنفی فرهنگیان بیجار گروس
                                       
شنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳

🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
https://t.center/kchaleshFI
#بیانیه جمعی از فرهنگیان فعال صنفی ومدنی استان البرز
در محکومیت حکم غیر انسانی

#توماج_صالحی پسر ایران زمین

دادگاه انقلاب اصفهان #توماج_صالحی رَپرشجاع وآزادی خواهِ ایران را به اتهام افساد فی الارض به اعدام محکوم کرد.

آری او را باید محکوم کنند چون اختلاس و دزدی نکرده؛ فقط فریاد درد و رنج هم وطن خود بوده است.
اشد مجازات را برایش خواسته‌اند! معنای عدالت و ایستادگی در برابر ظلم را اینگونه جواب دادند!
بله باری دیگر یکی از عزیزترین فرزندان ایران زمین که از جنس فریاد و نور است را می‌خواهند به مسلخ ببرند، او که وقتی قلم در دستمان را شکستند؛ قلم مان شد. وقتی صدای ما را خفه کردند؛ فریادمان شد. او که نویدِ افکاری، روشن است و در تمام وجودش روشنایی وشجاعت و بر هم زننده سیاهی و ظلم است و صدای نسل حاضر؛ نسلی که باید برای سوال‌هایش جوابگو بود .
حاکمان نالایق بهتر است بدانند که وقتی نمی توانید پاسخی برای این همه وعده های دروغ ونا امیدی جوانان داشته باشید و جز اعدام تفکر دیگری ندارید می بایست منتظر عواقب سختی برای اشتباهات تان باشید.
یقین داشته باشید آن روز نزدیک است.

ما جمعی از فعالین صنفی فرهنگی و مدنی استان البرز این اقدام نادرست و غیر انسانی حاکمیت را محکوم کرده و اعلام می‌داریم هر روز پرونده ننگین خودتان را سیاه‌تر می‌کنید و کار را به جایی می‌رسانید که خشم مردم و خانواده‌های دادخواه جلوی سیل عظیم حرکتشان را با هیچ ترفندی دیگر نتوانید بگیرید آن وقت ... ۱۴۰۳/۲/۶


#زنده_باد_انقلاب
#زن_زندگی_آزادی
#پیش_بسوی_اتحاد_جنبش_ها_حول_نان_کار_آزادی
#کارگر_زندانی_زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#نان_کار_آزادی_حکومت_کارگری


@Skaregari
🔴 #بیانیه جمعی از فرهنگیان فعال صنفی ومدنی استان البرز
در محکومیت حکم غیر انسانی

#توماج_صالحی پسر ایران زمین

دادگاه انقلاب اصفهان #توماج_صالحی رَپرشجاع وآزادی خواهِ ایران را به اتهام افساد فی الارض به اعدام محکوم کرد.

آری او را باید محکوم کنند چون اختلاس و دزدی نکرده؛ فقط فریاد درد و رنج هم وطن خود بوده است.
  اشد مجازات را برایش خواسته‌اند! معنای عدالت و ایستادگی در برابر ظلم را اینگونه جواب دادند!
بله باری دیگر یکی از عزیزترین فرزندان ایران زمین که از جنس فریاد و نور است را می‌خواهند به مسلخ ببرند، او که وقتی قلم در دستمان را شکستند؛ قلم مان  شد. وقتی صدای ما را خفه کردند؛ فریادمان شد. او که نویدِ افکاری، روشن است و در تمام وجودش روشنایی وشجاعت و بر هم زننده سیاهی و ظلم است و صدای نسل حاضر؛ نسلی که باید برای سوال‌هایش جوابگو بود .
حاکمان نالایق بهتر است بدانند که وقتی نمی توانید  پاسخی برای این همه وعده های دروغ ونا امیدی جوانان داشته باشید و جز اعدام  تفکر دیگری ندارید می بایست منتظر عواقب سختی برای اشتباهات تان باشید.
یقین داشته باشید آن روز نزدیک است.

ما جمعی از فعالین صنفی فرهنگی و مدنی استان البرز این اقدام نادرست و غیر انسانی حاکمیت را محکوم کرده و اعلام می‌داریم هر روز پرونده ننگین خودتان را سیاه‌تر می‌کنید و کار را به جایی می‌رسانید که خشم مردم و خانواده‌های دادخواه جلوی سیل عظیم حرکتشان را با هیچ ترفندی دیگر نتوانید بگیرید آن وقت ...   ۱۴۰۳/۲/۶

رمز‌ما  #توماج_صالحی

#نه_به_اعدام

#جمعی_ازمعلمان_فعال_صنفی_ومدنی_البرز

🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
لینک‌ کانال : چالش صنفی معلمان ایران

@kchaleshFI
🚩🚩🚩

از متن #بیانیه_مشترک_تشکلهای_مستقل:

ضرورت جنبش سیاسی طبقۀ کارگر صرفا به خاطر سیاست ارتجاعی حاکم و مخالفت رژیم با هرگونه حرکت پیشرو درجامعه و یا بهبود وضع اقتصادی و سیاسی نیست. صرفاً یا اساساً به این علت نیست که چون در سرمایه‌داری استبدادی ایران پاسخ به کوچکترین صدای اعتراض سرکوب است و تحقق ابتدایی‌ترین مطالبات اقتصادی هم اجباراً از مسیر مبارزۀ سیاسی می‌گذرد. بلکه حتی اگر حکومتی دموکراتیک در ایران برقرار می بود باز هم می بایست مبارزۀ سیاسی طبقۀ کارگر یکی از اساسی ترین مبارزات جامعه و طبقۀ کارگر را تشکیل دهد. مبارزۀ سیاسی طبقۀ کارگر، مبارزه ای واکنشی نیست و نباید صرفاً در واکنش به ستم ها و پایمال شدن حقوق کارگران و دیگر توده ها به راه افتد، بلکه باید به این مبارزه همچون روندی کنشی، مبارزه ای برای تغییر بنیادی جامعه و پی ریزی جامعه ای نو و جهانی نو نگریست.
با چنین شناختی از سوی طبقۀ کارگر و اینکه تنها این طبقه می تواند دگرگونی واقعی و مطلوب در جامعه ایجاد کند، چشم اندازی تازه در برابر کارگران و توده های ستمدیده خواهد گشود که با روی آوردن به شیوه های تازه، نیرومند و پایدار مبارزۀ طبقاتی به سوی تحقق اهداف بزرگ خود خواهند شتافت.

۹ فروردین ۱۴۰۳


#درمان_رایگان_حق_مسلم_ماست
#آموزش_رایگان_حق_مسلم_ماست
#فقط_کف_خیابون_بدست_میاد_حقمون
#پیش_بسوی_ایجاد_تشکل_های_مستقل_کارگری
#نان_کار_آزادی_اداره_شورایی

کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
@komite_h
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#بیانیه_مشترک_تشکلهای_مستقل

گفتگو با توده کارگر و زحمتکش و پاسخ به یک پرسش

پرسیده می شود که چرا به رغم اینکه جمهوری اسلامی با بحران های عمیق روبرو است و فقر و سیه روزی در گستره ای وسیع بر جامعه حاکم است ولی روی آوری مردم به سوی یک تغییر بنیادی در جامعه از روندی کُند برخوردار است؟
آیا فقط سرکوب های خشن و محدودیت های سیاسی، اجتماعی و مدنی است که مانع شکل گیری جنبش های وسیع مردمی به ویژه جنبش اعتراضی کارگران و زحمتکشان می شود؟
هر کسی که در ایران زندگی می کند به نوعی از فشارهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و سرکوب ها و محدودیت ایجاد شده از سوی جمهوری اسلامی و نهادهای سرکوبگر آن بی بهره نبوده است. به همین دلیل از خود و از دیگران سئوال های مشابه را پرسیده است. ما قصد داریم در این بیانیه، در پوشش گفتگویی کوتاه به این پرسش پاسخ دهیم و در آخر راهکار خود را نیز بیان کنیم.
اعتصاب ها، اعتراض ها و تجمع هایی که به کرات در مراکز مختلف کارگری، از کارگران مراکز صنعتی گرفته تا پرستاران، معلمان به ویژه بازنشستگان شاهد آن هستیم و نیز اعتراضات زنان، دانشجویان، روشنفکران و غیره همگی  بر امر نارضایتی وسیع توده ها دلالت دارند. این نارضایتی ها واکنش هایی هستند که که عموما ریشه در تنگناهای اقتصادی و تبعیض ها و نابرابری هایی دارد که به صورت اعتراض به پایین بودن سطح مزد و مستمری ها، تعویق پرداخت مزدها، افزایش ساعات کار، همسان سازی حقوق ها، طرح طبقه بندی مشاغل، گرانی و کاهش قدرت خرید، تورم و فقر گسترده در جامعه تجلی پیدا می کند. یک عامل دیگر این اعتراضات، ستم ها، حق کشی ها و زورگوئی هائی است که در زمینه های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بر توده های مردم وارد می شود. آری اعتراضات متاثر از این عوامل اند که گهگاهی در تند پیچ ها و بزنگاه های تاریخی انباشت می شوند و نارضایتی ها خود را در شکل انفجاری نشان می دهند. جنبش های اعتراضی در سال ها ۹۶،  ۹۸ و ۱۴۰۱ نمونه های روشنی از این نوع اعتراضات هستند که بر بستر بحران های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی موجود تبلور پیدا کردند.  آنچه مسلم است ریشه همه این بحران های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی که شرایط مشقت بار بر زندگی توده های کارگر و زحمتکش حاکم کرده است در نظام اقتصادی و سیاسی حاکم بر کشور و سیاست های ضد مردمی حاکمیتی است که در ۴۵ سال عمر خویش در خدمت منافع سرمایه داران و زمین داران و برخلاف منافع کارگران و زحمتکشان بوده است. در واقع فقر، بیکاری، گرانی، تورم و همه مشکلات اقتصادی که در جامعه وجود دارد و زندگی و معیشت توده ها را به این مصیبت ها گرفتار کرده است و نیز شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی تحمل ناپذیر همگی برخاسته از نظام سرمایه داری و رژیم سیاسی حامی آن است. اگر این واقعیت را نبینیم یا نسبت به آن غافل یا بی توجه باشیم و ریشه این گرفتاری ها و معضلات را نشناسیم و بجای شناخت از عامل اصلی درد ها و رنج ها، راه های درمان آن را در معلول ها و فرعیات جستجو کنیم هرگز به راه حل قطعی نخواهیم رسید.
کارگران، بازنشستگان و همۀ توده هائی که برای خواست های خود در خیابان تجمع و اعتراض می کنند و خواهان تغییر در سرنوشت خود می باشند اگر به این شناخت از واقعیات و محدودیت ها و مظالمی که بر آن ها روا داشته می شود رسیده باشند، قطعا به پرسشی که در آغاز این گفتار بیان کردیم خواهند اندیشید و در صدد ارائۀ پاسخ درست به آن بر خواهند آمد.
در راستای این شناخت است که می توانیم تاکتیک ها و اهداف خود را متناسب با شرایط خاصی که در آن قرار داریم به درستی اتخاذ نماییم و  مبارزه برای تحقق خواسته هایمان را پیگری کنیم. استراتژی راه اصلی وصول به تغییر بنیادی در جامعه را نشان می دهد که از طریق انجام تاکتیک های مشخص و مناسب می توان به آن دست پیدا کرد. هر عمل استراتژیک خود مبتنی بر سیاستی است که هدف مبارزه را مشخص می سازد. این سیاست هنگامی که در روند مبارزه با شناخت علمی از جامعه و سیر تحول آن تئوریزه گردد به برنامه عمل تبدیل می شود. برنامه، استراتژی و تاکتیک برای آنکه  مادیت یابند و زمینه یک تغییر بنیادی را در جامعه مهیا سازند به عمل جمعی و متحدانۀ توده ها و بالاتر از همه به عمل اجتماعی و سیاسی طبقۀ کارگر نیازمندند.  بدون مشارکت مسئولانه و جمعی کسانی که در این عمل اجتماعی ذینفع هستند و بدون در اختیار داشتن تشکیلات مناسب که ابزار عملی نمودن آنهاست ، تحقق اهداف درازمدت و اهداف فوری کارگران و زحمتکشان امری محال است. بنابراین پاسخ ما به کسانی که اعتراضات و تجمع های بازنشستگان را عملی فرسایشی می دانند این است که: در این مقطع از مبارزه راهی جز ثابت قدم بودن در عرصه اعتراضات خیابانی باقی نمانده است.
ادامه مطلب🔻🔻
#نان_کار_آزادی
#شادی_رفاه_آبادی
#نابود_باد_استثمار_و_کار_مزدی

https://t.center/syndica_7tape
#بیانیه_مشترک_تشکلهای_مستقل

♦️خواب آشفته کنفدراسیون سازان

از متن بیانیه مشترک:
حال این کنفدراسیون سازان با یک  جمع خانوادگی ۱۵ نفره که تاکنون سه نفر از آنها هم ریزش کرده‌اند سودای تشکیل کنفدراسیون را دارند. چه ساده انگاری کودکانه ای!! این ناجیان طبقه کارگر چنان مسحور نقش آفرینی های خود در «دنیای مدرن» شده اند که حتی لازم ندیده اند از تجارب حامیان مالی و تشکیلاتی خود در کشورهای غربی نیز چیزی بیاموزند. حضرات کنفدراسیون ساز که با اعتماد بنفس کاذبی در توهمات خود غوطه ور هستند، مانند استادان خود که بر تاریخ یکصد ساله جنبش کارگری و سیاسی ایران چشم می بندند و تشکیلات حزبی خود را مبدأ و منشأ کل جنبش سیاسی و کارگری ایران می دانند، اینان نیز همه تلاش های تاکنونی نهادهای حامی و مدافع جنبش کارگری در داخل و خارج را نادیده می گیرند و از راه نرسیده خود را محور همه تحولات جنبش کارگری قلمداد می کنند و مأموریت متشکل کردن و جذب کارگران و پیشروان کارگری را برای خود قائل هستند.

#نان_کار_آزادی
#شادی_رفاه_آبادی
#نابود_باد_استثمار_و_کار_مزدی

https://t.center/syndica_7tape
📜#بیانیه حمایتی دانشجویان محروم از تحصیل دانشگاه‌های کل کشور برای #آرمیتا_پاویر:


اکنون یک سال و نیم از آن روز گرم تابستان در ۲۵ شهریور ماه ۱۴۰۱ که خون پاک مهسا باعث جوش و خروش میان مردم شد می‌گذرد؛ بیش از یک سال است که دانشگاه در خط اول مبارزه با ارتجاع و استبداد جمهوری اسلامی با وجود تمام سرکوب‌ها و تهدیدها و تحدیدها به مسیر خود ادامه می‌دهد و همین مقاومت باعث شده تا نهادهای امنیتی خارج از دانشگاه‌ها عزم خود را برای تهی کردن هر چه بیشتر دانشگاه‌ها از دانشجویان شریف و آزاده و آگاه جزم کنند.

یک سال و نیم است که دانشجویان زیادی در ایران طعم زندان و تعلیق و اخراج و انواع محرومیت‌ها را چشیده‌اند و این روال همچنان ادامه دارد.

خبری که این روزها نه تنها جامعه‌ دانشجویی بلکه ایران را متاثر کرده مربوط به یکی از همان دانشجویان شریفی است که به رسم شرافت و نوع‌دوستی نتوانست در برابر قتل حکومتی مهسا امینی سکوت کند و از همان روزهای ابتدایی خیزش در دانشگاه مدنی تبریز همگام با دیگر دانشجویان این سرزمین صدای اعتراض خود را به گوش رساند؛ آرمیتا پاویر دانشجوی شجاع و مبارزی است که در این مدت به انحای مختلف مورد آزار و اذیت قرار گرفته است:
بازداشت همراه با خشونت در آبان ماه ۱۴۰۱ در نزدیکی دانشگاه که ۴۰ روز به طول انجامید؛ بازداشت مجدد در تیر ماه ۱۴۰۲ و نهایتا بازداشت در شهریور ۱۴۰۲ و انتقال او به زندان مرکزی تبریز که از آن زمان تا کنون همچنان زندانی است و در یکی از بی‌دادگاه‌های جمهوری اسلامی به دلیل دفاع از حقانیت و انسانیت به دو سال حبس محکوم شد، این‌ تنها بخشی از آزارهای صورت گرفته در قبال او است.

آرمیتا پاویر در طول دوران بازداشت چندین بار به دلیل رفتار غیرقانونی مسئولان زندان و شرایط سختی که بر او تحمیل شده بود دست به اعتصاب غذا زد و اکنون نیز بیش از دو هفته است که چنان عرصه را بر خود تنگ دیده که تصمیم گرفته دست از جان عزیز و باارزشش بشوید و با زندگی خود به جنگ آن نامروتان برود، آرمیتا بیش از دو هفته است که لب به غذا نزده و در برابر فشارها برای شکستن اعتصاب غذایش گفته است: «بیمارستان نمی‌روم و به هزار و یک دلیل اعتصابم را نخواهم شکست. تحت هیچ شرایطی گردن خم نخواهم کرد و برای مردن هم آماده‌ام.»

در برابر پافشاری آرمیتا برای ادامه اعتصاب غذایش مسئولان زندان او را تهدید کرده‌اند که به بیمارستان روانی منتقلش خواهند کرد؛ مجنون‌سازی رویه‌ای است که جمهوری اسلامی سال‌هاست از آن برای پرونده‌سازی علیه زندانیان سیاسی استفاده می‌کند و گویا این بار قصد کرده اراده و جسارت آرمیتا را با این تهدید در هم شکند.

ما جمعی از دانشجویان محروم از تحصیل در دانشگاه‌‌های سراسر ایران که خود مورد ظلم این حکومت قرار گرفته‌ایم، هشدار می‌دهیم که ادامه‌ی سرکوب و فشار بر دانشجویان و علی‌الخصوص آرمیتا پاویر می‌تواند منجر به نتایج زیان‌باری شود که دود آن بیش از هر کسی به چشم نظام خواهد رفت، ما توصیه می‌کنیم که مسئولان قضایی در تبریز چشمان خود را باز کرده و پیش از آنکه دیر شود به خواسته‌های به حق و قانونی آرمیتا پاویر که همان دادرسی عادلانه و منصفانه است جامه‌ی عمل بپوشانند و حق آزادی را که از او سلب شده به او بازگردانند.


🔴#جنبش_دانشجویی:
#نه_پادگان_نه_بنگاه_درود_بر_دانشگاه
📞 @isf_uni_admin
🔗 ایکس(توییتر) | اینستاگرام | تلگرام
Ещё