صنعت معتادسازی
(اسمارتفون یا ماشین قمار؟)
#اینفومدیایک سوال ساده: ما از اسمارتفون خود استفاده میکنیم، یا اسمارتفون از ما؟ این سوال سوال مکملی هم شاید داشته باشد: سهم و نقش و منافع شرکتهای بزرگ در شبکههای مجازی از معتادکردن ما به اسمارتفون و دستگاههای دیگر مورد استفاده کاربر، در چیست؟ چرا ما به طور متوسط ۱۵۰ بار در روز اسمارتفون خود را نگاه میکنیم؟ این اعتیاد از کجا میآید؟
تریستان
#هریس که زمانی در
#اپل در بخش توسعه نرمافزار کار میکرد و بعد هم شش سالی در
#گوگل به کار طراحی تولیدات این شرکت مشغول بود حالا به یکی از منتقدان سرسخت این شرکتها و رویکرد آنها در معتادسازی کاربران بدل شده. او در مقاله بحثانگیزی که سال گذشته منتشر کرد، مینویسد که معتادشدن کاربران به حضور مستمر در
#شبکههای_اجتماعی و چککردن گاه و بیگاه موبایل خویش از اثرات جنبی گسترش این شبکهها نیست، بلکه به گونهای هدفمند از سوی شرکتهایی مانند
#فیسبوک و گوگل دنبال میشود. او ابایی ندارد که
#سیلیکون_ولی (مرکز شرکتهایی مانند فیسبوک و گوگل و اپل و ...) را به کارخانه تولید تنباکو تشبیه کند. از نظر او در هر دو جا استراتژی تولید معتادکردن هر چه بیشتر مصرفکننده (کاربر) است.
@sknmil در مقاله
هریس آمده است که شمار بزرگی از طراحان اینترنتی ۲۰ تا ۳۰ ساله در سانفرانسیکو مامور کار بر روی اپلیکیشنها و
#صفحات_اینترنتی هستند، با این هدف که کاربر را ساعات هر چه بیشتری در این اپلیکیشنها و صفحات نگه دارند. این زمان بیشتری که کاربر در یک اپلیکیشن یا صفحه صرف میکند معنایش این است که شرکت صاحب اپ یا صفحه یا شبکه اینترنتی میتواند اطلاعات هر چه بیشتری از او جمع کند، متناسب با همین اطلاعات (رفتارها، علائق و سلیقه کاربر)
#تبلیغ بیشتری را پیش روی او بگذارد و درآمد بیشتری از این انتشار تبلیغات و وسوسهکردن کاربر به خرید، کسب کند. مکانیزم این طراحیها که هدفش معتادسازی بیشتر کاربر به ماندن در این یا
#اپلیکیشن و صفحه و شبکه اینترنتی است فرق چندانی با ماشینهای
#قمار و بختآزمایی در کازینوها ندارد. گاهی کاربر اطلاعات خوبی دستگیرش میشود (میبرد) و اغلب هم میبازد، منتهی دل نمیکند، با این امید که بار دیگر برنده شود.
علامت قرمزی که با هر پیام یا
#لایک در لوگوی فیسبوک یا
#توئیتر بر صفحه اسمارتفون کاربر نمایان میشود باید پیوسته به او این احساس را بدهد که اگر فیسبوک یا توئیترت را باز نکنی چیزی را ازدست خواهی داد. در
#یوتیوب و
#نتفلیکس از این علامتهای قرمز وجود ندارد، بلکه هر ویدئو یا فیلمی که تمام شد ویدئو یا فیلم دیگری شروع میشود و تو را دوباره نگه میدارد.
هریس اسمارتفون را ماشین قمار
#جامعه_دیجیتالی معاصر میداند و ادامه میدهد: «شماری شرکت بزرگ اینترنتی خصوصی تعیین میکنند که میلیادرها انسان روزانه وقت خود را چگونه صرف کنند، چگونه فکر کنند و چه احساسی داشته باشند.»
@sknmil هریس از این که کاربر را زنهار دهد که خود در این دام نیافتد ابا دارد، چون به قول او خیل کسانی که مشغول طراحی برای وسوسه او هستند و ترفندها و تدبیرهای آنها قویتر از آن است که بسیاری از کاربران در برابر آن مقاومت کنند. او پیشنهاد دیگری را مطرح میکند که شاید حتی کمتر عملی باشد: فشار دولتها بر شرکتهای اینترنتی برای تغییر در مکانیزمهای بازاریابی خویش و رویکردهای تبلیغاتیاشان. او مثلا پیشنهاد میکند که فیسبوک باید به گونهای تغییر یابد که کاربر بتواند آن را تنظیم کند تا ساعات معینی از لایکها و پیامها باخبر شود، و در ساعات غیر از این به فرستنده خبر دهد که گیرنده ساعاتی دیگر پیام شما را دریافت میکند. و در عین حال مکانیزمی هم تعبیه کند که اگر کار خیلی فوری و فوتی بود امکان تماس فوری فرستنده و گیرنده باشد.
این که
هریس تا چه حد در توصیف اهداف معتادسازانه شرکتهای اینترنتی محق است و پیشنهاداتش تا چه حد عملیاند جای بحث دارد، ولی بنا به تجربهای که در این شرکتها داشته نکاتی را در باره
#معتادسازی کاربر مطرح میکند که قسما قابل اعتنا هستند.
منبع: گشت ها/ حسینی فرد
مقاله
هریس در لینک زیر:
https://journal.thriveglobal.com/how-technology-hijacks-peoples-minds-from-a-magician-and-google-s-design-ethicist-56d62ef5edf3این هم مصاحبه او با نشریه آتلانتیک:
https://www.theatlantic.com/magazine/archive/2016/11/the-binge-breaker/501122/#اینفومدیا Channel
@sknmil