📌درباب فعالیت دانشجویی، نویسنده: همایون سلیمانی
با این سوال شروع می کنم که آیا منطق دانشگاه (به ویژه دانشگاه علم و صنعت) چنان هست که باید باشد؟
قطعا پاسخ منفی ست ولی چه باید کرد؟ در ابتدا تاکیدم روی علم و صنعت از این جهت بود که خودم دانشجوی علم و صنعت هستم و ابتدا وضعیت اطرافم را تحلیل می کنم.
معنای زندگی؟ تفاوت در دیدگاه؟
پای صحبت دانشجو ها که بنشینید می گویند که «من چرا وقتم را تلف کنم برای اینکار؟»، «به من چه؟» «من اصلا از علم و صنعت متنفر هستم! فقط می خواهم بی حاشیه درس بخوانم و بروم!»، «که چی بشه؟ مگه تغییری به وجود میاد؟»، «مطالبهگری خطرناک است!»، «خب که چی؟» و …
با کمال تاسف باید گفت که دانشجو ها راست می گویند و حق دارند که چنین دیدگاهی داشته باشند. وقتی بسیاری از پیگیری ها به نتیجه نرسیده یا نمی رسد. وقتی که مسئولان اهمیتی نمی دهند. (برای مثال رئیس دانشکده حتی یک دقیقه هم نمی تواند وقتش را به دانشجویان اختصاص دهد! وقتی می گوید حضوری نیایید! و فقط ایمیل بزنید! آیا خود عامل خاموش شدن شور و شوق دانشجویان نیست؟ ) وقتی وضعیت اقتصادی کشور نابسامان است و دغدغه اصلی دانشجو ها به نیاز های اولیه زندگی معطوف شده. آیا به اصطلاح، دل و دماغی هم برای دانشجو می ماند که به بهتر شدن وضعیت فکر کند؟ متاسفانه پاسخ منفیست، اما می توان جور دیگری هم به موضوع نگاه کرد.
نوع دوستی
در حد خودم به دوستانی که از محیط دانشگاه یا در سطح بالاتر کلا از «ایران» خوششان نمی آید بگویم که هر جا که می روند و هر جا که هستند، نوع دوستی را فراموش نکنند. حال می خواهد در ایران باشند یا خارج!
«دنیا را به جای بهتری برای زیستن بدل کردن، خدمت به دیگران، شرکت در کار های خیر (والاترین فضیلت)، همه این فعالیت ها، خوب و درستاند و به زندگی بسیاری از انسان ها معنا می بخشند.»
ولی می توان گفت که چه بهتر که دغدغهی «دنیا را به جای بهتری برای زیستن بدل کردن» ابتدا برای خانواده، همسایه، هم کلاسی و هم وطن خود باشد. چون ما تجربهی مشترک داریم. تجربهي مشترک خواه ناخواه ما را به هم نزدیک می کند.
خیلی لذت بخش است و حس ارزشمندی می دهد که بدانی کاری که انجام می دهی، وضعیت را برای ورودی های بعد از خودت بهتر می کند. درون این نوع دوستی، یک نوع آرمان خواهی نیز نهفته است.
آرمان آزادی، در ادامهی آن شفافیت و عدالت. یا همین روشن نگهداشتن فعالیت دانشجویی! جلوگیری از خاموش شدن ارادهی جمعی برای تغییر.
عمری فعالان مدنی و دانشجویی برای بهتر شدن اوضاع تلاش کردند و واقعا هم در بسیاری از موارد پیشرفت های چشمگیری حاصل شد. چرا ما در این راه کمک کننده نباشیم؟ و از خودمان تاثیری نگذاریم؟
ویل دورانت چنین می گوید:
«به یک کل بیپوندید و با جان و دل به آن بپردازید. معنای زندگی در فرصتیست که در اختیار ما قرار می دهد تا چیزی عظیمتر از خود خلق کنیم یا بر چیزی عظیمتر از خود تاثیرگذاریم. این چیز لزوما خانواده نیست (گرچه سرراستترین و گستردهترین راهیست که طبیعت با درایتی کور، حتی برای عامیترین روح ها فراهم کرده است)؛ می تواند هر گروهی باشد به شرط اینکه همهی اصالت نهفتهی فرد را بیدار کند و آرمانی به او ببخشد که با مرگش فرو نریزد و از هم نپاشد.»
داشتن یک آرمان خود معنی بخش است، داشتن آرمان و پیگیری آن در دوران دانشجویی، به زیست و فعالیت دانشجویی و در کل دوران دانشجویی معنای بیشتری می بخشد.
نویسنده و گردآورنده: همایون سلیمانی
🔗(پاره ای از متن یادداشت در باب فعالیت دانشجویی، شماره اول دوره هفتم نشریه اندیشه)
#نشریه_اندیشه #یادداشت_اعضا🆔@Rouyesh_IUST