Perspective | پرسپکتیو

Канал
Искусство и дизайн
Музыка
Фильмы
Книги
Персидский
Логотип телеграм канала Perspective | پرسپکتیو
@Perspective_7Продвигать
225
подписчиков
243
фото
80
видео
162
ссылки
• پرسپکتیو‌؛ روزنه‌ای در آیینـهٔ هنر • هنر ؛ اشتراک ناگفته و نامکشوف همه انسانهاست. Admin: @Arya_bagheryy | موسیقی | معماری | نقاشی | ادبیات | نمایش | سیـنما
К первому сообщению
🖼 «فرانسیس فورد کاپولا» در کنار بازیگران و عوامل تولید فیلم آخرش، در پشت صحنه فیلم «مگالاپلیس». محصول ۲۰۲۴. پروژه‌ای که کاپولا از اواخر دهه هفتاد آن را زیر سر داشت و با حادثه برج‌های دوقلو در سال ۲۰۰۱، ساخت و تولید آن متوقف شد.


"Francis Ford Coppola" with the Cast and Crew of his Last Film, Behind the Scenes of "Megalopolis"(2024)


👤| #Francis_Ford_Coppola
🎬| #Behind_The_Scene
🌀| @Perspective_7
︎ فتوژنیِ بازیگر


عبارت فتوژتیک بودن بازیگر، تنها به معنای جذاب بودن نیست. بلکه بدین معناست که بازیگر قابلیت داشته باشد تا بهترین شکل خود را جلوی دوربین نمایش دهد. یعنی کیفیت‌هایی که کارگردان از چهره بازیگر انتظار دارد نباید فقط در صورتش به هنگام اجرای نقش حاضر و آماده باشد، بلکه همچین باید کیفیاتی‌ باشد که دوربین بتواند به چنگ‌شان آورد. این، ادغام مهارت [بازیگر] و تکنیک است تا به ویژگی فتوژنی بازیگر برسد. یکی از این ویژگی‌ها ممکن است زیبایی «مرلین مونرو» باشد؛ یا اغواگری زهرآلودِ «مارلین دیتریش»؛ یا خشونت و سردی «همفری بوگارت»؛ یا زمختی صورت «میشل سیمون»، و یا
حتی زشتی «چارلز لاتن» در نقش کوازیمودو در «گوژپشت نوتردام».


📚 کتاب « درک فیلم »
✍️ نوشته: آلن‌ کیسبی‌یر

👤| #Marlene_Dietrich
📚| #Cinematicterms
🌀| @Perspective_7
▪️- آثار مورد علاقۀ رومن پولانسکی :


🎬| 𝑪𝒊𝒕𝒊𝒛𝒆𝒏 𝑲𝒂𝒏𝒆 (𝟏𝟗𝟒𝟏)
👤| 𝑫𝒊𝒓: 𝑶𝒓𝒔𝒐𝒏 𝑾𝒆𝒍𝒍𝒆𝒔

🎬| 𝑶𝒅𝒅 𝑴𝒂𝒏 𝑶𝒖𝒕 (𝟏𝟗𝟒𝟕)
👤| 𝑫𝒊𝒓: 𝑪𝒂𝒓𝒐𝒍 𝑹𝒆𝒆𝒅

🎬| 𝑯𝒂𝒎𝒍𝒆𝒕 (𝟏𝟗𝟒𝟖)
👤| 𝑫𝒊𝒓: 𝑳𝒂𝒖𝒓𝒆𝒏𝒄𝒆 𝑶𝒍𝒊𝒗𝒊𝒆𝒓

🎬| 𝟖½ (𝟏𝟗𝟔𝟑)
👤| 𝑫𝒊𝒓: 𝑭𝒆𝒅𝒆𝒓𝒊𝒄𝒐 𝑭𝒆𝒍𝒍𝒊𝒏𝒊

🎬| 𝑻𝒉𝒆 𝑮𝒐𝒍𝒅 𝑹𝒖𝒔𝒉 (𝟏𝟗𝟐𝟓)
👤| 𝑫𝒊𝒓: 𝑪𝒉𝒂𝒓𝒍𝒊𝒆 𝑪𝒉𝒂𝒑𝒍𝒊𝒏

🎬| 𝑻𝒉𝒆 𝑪𝒊𝒓𝒄𝒖𝒔 (𝟏𝟗𝟐𝟖)
👤| 𝑫𝒊𝒓: 𝑪𝒉𝒂𝒓𝒍𝒊𝒆 𝑪𝒉𝒂𝒑𝒍𝒊𝒏

🎬| 𝑭𝒐𝒓𝒃𝒊𝒅𝒅𝒆𝒏 𝑮𝒂𝒎𝒆𝒔 (𝟏𝟗𝟓𝟐)
👤| 𝑫𝒊𝒓: 𝑹𝒆𝒏é 𝑪𝒍é𝒎𝒆𝒏𝒕

🎬| 𝑳𝒂 𝑩𝒆𝒍𝒍𝒆 𝒆𝒕 𝒍𝒂 𝑩ê𝒕𝒆 (𝟏𝟗𝟒𝟔)
👤| 𝑫𝒊𝒓: 𝑱𝒆𝒂𝒏 𝑪𝒐𝒄𝒕𝒆𝒂𝒖

🎬| 𝑫𝒆𝒗𝒊𝒍 𝒊𝒏 𝒕𝒉𝒆 𝑭𝒍𝒆𝒔𝒉 (𝟏𝟗𝟒𝟕)
👤| 𝑫𝒊𝒓: 𝑪𝒍𝒂𝒖𝒅𝒆 𝑨𝒖𝒕𝒂𝒏𝒕-𝑳𝒂𝒓𝒂

🎬| 𝑻𝒉𝒆 𝑻𝒉𝒊𝒓𝒅 𝑴𝒂𝒏 (𝟏𝟗𝟒𝟗)
👤| 𝑫𝒊𝒓:  𝑪𝒂𝒓𝒐𝒍 𝑹𝒆𝒆𝒅


📊¦ #Top10
👤¦ #Roman_Polanski
🌀¦ @Perspective_7
Perspective | پرسپکتیو
▪️ تفاوت تئاتر صحنه‌ای با نمایش‌درمانی (١) مهمترین و شاید بتوان گفت اصلی‌ترین نقطه اختلاف تئاتر صحنه‌ای با نمایش درمانی در تعریف موقعیت نمایشی (دراماتیک) است. در تئاتر صحنه‌ای ما همواره با داستانی مواجه هستیم کاملاً از پیش نوشته، تعیین و تعریف شده و دراماتیک…
▪️ تفاوت تئاتر صحنه‌ای با نمایش‌درمانی (۲)[آخر]


در نمایش درمانی ما هر بار با یک روایت «برون ریزی هیجانی» سر و کار داریم و بازیگری به مفهوم تئاتری آن چندان تعریفی ندارد، و بیشتر آزمونی برای خود را بازی کردن و تقویت نقش فردی و اجتماعی و بازی واقعی زندگی است. در نمایش درمانی «خود انگیختگی» و بالا بردن «قدرت آفرینندگی» به عنوان محورهای اصلی مطرح است. یکی از اساسی‌ترین ویژگی‌های نمایش درمانی پذیرفتن نقش‌های دلخواه و بر زبان آوردن «کلام آزاد»، «خودجوش» و «بدون محدودیت» در بازگرداندن مراجع به حالات روحی متعادل است.

در آفرینش آزاد و خودانگیخته است که فرد این امکان را می‌یابد تا وجوهِ پنهان نقش اجتماعی و فردی خود را بازآفرینی کند. بداهه‌‎سازی به ما این امکان را می‌دهد تا واقعیت‌های نویی را در درون خود بیافرینیم و واکنشِ شعور خلاق خود را نسبت به ناملایمات بیرونی از طریق این اعمال بداهه متجلی کنیم.

انسان در کنش‌های روانی خویش به نوجویی و آفرینش گرایش عمیق دارد و به همین دلیل است که لحظات خودانگیختگی و بداهه‌سازی در نمایش‌درمانی نوعی «بازتاب شخصیت» و عکس‌العمل سازمانِ روانی به چهارچوب بسته زندگی محسوب می‌شود. این در حالی است که در تئاتر صحنه‌ای خطوط مشخص شده‌ای وجود دارد که به وسیله افراد دیگری ترسیم و توسط گروهی به تصویر کشیده می‌شوند.

در تئاتر صحنه بازیگران از زندگی واقعی خود فاصله می گیرند، اما در نمایش درمانی فرد در تلاش است تا به زندگی واقعی خود بازگردد. در نمایش درمانی بازی بداهه باعث می‌شود فرد پرده های زندگی خود را در موقعیت های نسبتاً خود جوش به اجرا در آورد و به همین دلیل به سختی می‌توان خطوط خاص و از پیش تعیین شده ای برای آن ترسیم کرد.

در حالیکه در تئاتر صحنه ای همواره خطوط تعریف شده ای وجود دارد که به وسیله افراد دیگری ترسیم و توسط گروهی دیگر اجرا می‌شوند، در تئاتر صحنه تماشاگر و تاثیراتی که از تئاتر می‌پذیرد مدنظر است و بازیگران از زندگی واقعی خود فاصله می‌گیرند و در قالب شخصیت جدیدی در منظر تماشاگران ظاهر می شوند تا به آنها بایدها و نبایدها را بیاموزند در حالی که در نمایش درمانی 《خود شخص نقش آفرین》مهم است به طوری که سعی می‌شود مراجع واقعیات را بپذیرد و با آنچه که هست و باید باشد زندگی کند. در نمایش درمانی تماشاگر به مفهوم تئاتری آن هرگز وجود ندارد و اغلب تماشاگران خود درمانجو هستند.

نمایش درمانی پیوند روان شناسی و تئاتر با یکدیگر برای تلاقی دو دنیای درون و بیرون و رسیدن به مرحله بالاتری از خود آگاهی است، مرحله ای که آغاز یک زندگی خلاق را برای فرد نوید می‌دهد و از این رو است که متخصصان علوم روانکاوی همواره تلاش کرده اند تا این رشته را در انحصار خود گیرند و به عنوان یکی از پایه ای ترین روش های درمان و توانبخشی افراد از آن استفاده کنند.



📚 | کتاب « نمایش درمانی »
✍️| نوشته: مجید امرانی


🎭| #About_Theatre
🌀| @Perspective_7
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آرتور شوپنهاور:

« اگر نمی‌­خواهید بازیچه دست هر فرومایه‌ و مایه ریشخند هر تهی مغزی شوید، اصل اول این است که محتاط و دست نیافنی باشید. چرا که معاشرتی بودن گرایشی خطرناک و حتی تباه‌ کننده است؛ زیرا ما را با کسانی در ارتباط قرار می‌دهد که بیشترشان از نظر اخلاقی فرومایه و از لحاظ ذهنی کُند و منحط‌اند »


امیل دورکیم:

« هرچه انزوای آدمی از انواع اجتماعات بیشتر باشد، یا به عبارت دیگر هرچه خودپرستیِ آدمی بیشتر باشد، در برابر خودتخریبی آسیب‌پذیرتر خواهد بود. »


• 𝑵𝒂𝒌𝒆𝒅 (𝟏𝟗𝟗𝟑)
• 𝑫𝒊𝒓𝒆𝒄𝒕𝒐𝒓: 𝑴𝒊𝒌𝒆 𝑳𝒆𝒊𝒈𝒉

▫️| #Basics
👤| #Mike_Leigh
🌀| @Perspective_7
▪️بررسی شخصیت‌های شرور
▪️پرداخت در بخشِ علمی-تخیلی (فانتزی)



در کانون یک داستان علمی_خیالی_فانتزی، نوعی شخصیت شرور قدرتمند وجود دارد که ضمناً احساس همدردی و ترحم مخاطب را برمی‌انگیزد. این نکته‌ای درست است زیرا تهدید انسان یا جامعه همان چیزی است که عامل هراس را برای داستان گویی این ژانر به ارمغان می‌آورد. بدون هیچ‌گونه تردیدی، کاراکترهایتان باید منطقی عمل کنند. نکته‌ی مهم دیگر این‌که قهرمان نباید منفعل یا «برتر» باشد - البته مگر این‌که قهرمان واقعاً نوعی ابرانسان باشد.

یکی از اهداف شما به عنوان یک نویسنده، خلق کاراکترهای سه بعدی است که مخاطب بتواند با آنان احساس همدردی کند. به این معنا که باید نوعی رابطه‌ی اصلی بیرون از پیرنگ اصلیِ نبرد با شخصیت شرور خلق کرد؛ چیزی مانند یک داستان عشقی، لازم نیست داستان عشقی اروتیک باشد بلکه می‌تواند حول روابط خانوادگی یا رفاقت یا هر دو باشد.

یکی از خصوصیات کلیدی قهرمان علمی_خیالی_ فانتزی این است که او (مرد یا زن) هیچ گونه نگرانی از بابت صیانت نفس ندارد، و در نتیجه شریف است.

در «جنگ ستارگان»، هدف فداکارانه‌ی لوک اسکای‌واکر (مارک هامیل) این است که جهان را از لوث کسانی مانند دارث وادر (دیوید پراوز، با صدای جیمز ارل جونز) پاک کند، هر چند که او در ابتدا آن ماجراجویی را صرفاً برای نجات پرنسس لیا (کای فیشر) از چنگ تاریکی آغاز می‌کند. در «جنگ دنیاها» (۲۰۰۵)، ری فری‌یر (تام کروز) فقط می‌خواهد جان پسر و دخترش را در برابر نابودی دنیا نجات بدهد_ وقتی او به ارزش این‌که پدری خوب باشد پی می‌برد، دیگر چندان دغدغه‌ی حفظ جان خود را ندارد.

«بروس وین» ( کریستین بیل) در بتمن می‌آغازد (۲۰۰۵) از نقاب بتمن استفاده می‌کند تا شهر در حال اضحلال نیویورک را از چنگ خلافکاران نجات بدهد - آن هم خلافکارانی که بی‌گناهان را به دام می‌اندازند - حتی با این‌که او فقط برای انتقام گیری از قتل بی‌دلیل والدینش این کار را آغاز کرده است. مسأله‌ی جالب توجه درباره‌ی بتمن این است که او از هیچ قدرت ماورایی برخوردار نیست؛ قدرتی که او را در نظر مخاطب کاملا متمایز و قابل تشخیص کند.

در نهایت برای ترسیم پرونده‌های جسمی، اجتماعی و روان‌شناختی تمام کاراکتر‌های اصلی‌تان وقت بگذارید. در صورت نیاز از « ضمیمه‌ی الف: الگوی گسترش کاراکتر» استفاده کنید.


📚 کتاب «فیلمنامه‌نویسیِ ژانر»
✍️ نویسنده: استفان دانکن


📇¦ #ScreenWriting
🌀¦ @Perspective_7
آگاتا کریستی:

« به نظر من زندگی از سه بخش تشکیل شده است:

اول) امروزی جذاب و معمولاً لذت‌بخش، که دقیقه به دقیقه با سرعتی مهلک به پیش می‌رود.

دوم) آینده‌ای تاریک و نامطمئن، که می‌توان برایش برنامه‌‌ریزی جالبی داشت. از آنجا هم که هیچ چیز آنطور که می‌خواهید پیش نمی‌رود پس هرچه پیش روی شما خشن‌تر و غیرممکن‌تر باشد بهتر است. فقط از برنامه‌ریزی‌تان لذت ببرید.

و سوم) دیروز. خاطرات و واقعیت‌هایی که زندگی واقعی فرد هستند ناگهان با رایحه‌ای، به یک شکل تپه‌ یا آهنگی قدیمی بازگردانده می‌شوند - چیزهای ساده و دم‌دستی که باعث می‌شود فرد ناگهان بگوید "یادش بخیر..." این لذتی عجیب و غیرقابل توضیح است »

👤| #Agatha_Christie
🌀| @Perspective_7
Perspective | پرسپکتیو
▪️زیبایی‌شناسی در دوران باستان (۳) تقابل ارسطو با افلاطون کاملاً مشهود است. اولاً تقلید، که یک گرایش طبیعی است، از روی چیزها یا کنش‌های عینی صورت می‌گیرد نه از روی ایده‌های انتزاعی. لذت حاصل از تقلید، یکی از نخستین مراحل رسیدن به خوشبختی است. این لذت بسته…
▪️زیبایی‌شناسی در دوران باستان (۴)
▪️ افلاطون (۴۲۷-۳۴۷ پیش از میلاد)


فیلسوف یونان باستان. شاگردِ سقراط و استادِ ارسطو. آرای افلاطون بر شکل گیری و تحول فلسفۀ غرب تأثیر عظیم و پایداری داشته است. او هنرها را بی‌رحمانه ملامت و مذمت می‌کرد تا بدانجا که در کتاب دهم رسالۀ جمهوری به اخراج شاعران از مدینه فاضله حکم داد. این رویکرد نتیجۀ متافیزیک معظم صور مثالی افلاطون و تجربۀ عملی او از قابلیت‌های مخرب تصویرپردازی‌های هنری و بدبینی نسبت به ذات انسان است که در تمثیل يأس‌آور غار مطرح شده.

افلاطون بر آن است که معرفت حقیقی صرفاً با ادراک عقلیِ صور مثالی (نظیر صورت مثالی مربع اسب و از این قبیل) کسب می‌شود، و لذا چیزهای عالم محسوس في حدذاته نمی‌توانند منبع و منشأ شناخت حقیقی باشند و صرفاً به واسطۀ مشارکت‌شان در صور مثالی است، که شناخت‌پذیر می‌شوند. افلاطون رابطۀ بین یک شیء ملموس و صورت مثالی‌اش را «میمه‌سیس» می‌نامد که شبیه است به انعکاس تصویر در آینه یا نوعی تصویرسازی.

بدین ترتیب، هر میز عینی و ملموسی نسخه بدل یا تقلیدی است از یک میز اصلی که همان صورت مثالی و حقیقی «میز بودگی» است و بازنمایی میزهای عینی و ملموس، خواه تصویـر مـیـز باشد خواه توصیف آن، در حکم خلق چیزی تقلیدی از روی یک نسخه بدل است و، بدین واسطه، دو بار از حقیقت دور می‌افتد. ملاحظات روان‌شناختی مندرج در کتاب‌های دوم و سوم جمهوری، استدلالات معرفت‌شناختی افلاطون را تکمیل می‌کند و شرح می‌دهد که هنرها بر سرشت عاطفی انسان‌ها تأثیر سوئی دارند و لذا ضروری است مواجهۀ مردم با تأثیرات برخی از انواع شعر و موسیقی به دقت رصد شود تا تعلیم و تربیت آنان به خطر نیفتد. نتیجه گیری نهایی افلاطون، هم ضد معرفت‌‎شناختی است و هم اخلاق‌گرایانه.

به این شرح که هـنر تقلیدی علناً موهوم و فریبنده است و خلایق را از صراط مستقیم دور می‌کند؛ و لذا باید سانسور شود. تأثیر مستمر افلاطون بر فهم فلسفی هنر و هنرمندان وجوه گوناگونی دارد. گرچه بحث‌های او دربارۀ هنرها در رسالۀ جمهوری زمینه‌ساز نخستین شکل از سانسور هنر بود و نتایج منفی گسترده‌ای به دنبال داشت، ولی این بحث‌ها امکان بازاندیشی در رابطۀ بین هنر و حقیقت و بین هنر و عواطف را فراهم آورد.

تأملات افلاطون در باب جنون الهي شاعرانِ ملهم از خدایان در رسائل ایون و فایدروس بذرهایی بود که بعدها در تلقی آرمانی رمانتیسیستی از نبوغ بـه بـار نشست. افزون بر این، تنش خاص سبک گفت‌وگویی افلاطون بین آنچه می‌گوید و چگونگی بیان آن، بین آموزه‌های بیـّن و صورت هنری بیان آنها را می‌توان نطفۀ یک مضمون عمیق در فلسفه غرب دانست که همانا فلسفه‌ورزی با زبان و در قالب هنر است.


📚 کتاب « فرهنگ زیباشناسی »
✍️ نوشته: اران گوتر

▪️| #Plato
▪️| #Aesthetic
🌀| @Perspective_7
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آلن دلون:


« زیبایی، همراهِ همیشگی من بوده است. هم زنان دربارۀ زیبایی‌ام به من می‌گفتند و هم مردان. وقتی به من پیشنهاد کار در سینما شد، پرسیدم: «چرا من؟» و در پاسخ، از زیبایی همیشگی‌ام به من گفتند. اما زنان... اگر زنانی را که ملاقات کردم ملاقات نکرده بودم، می‌مردم. زنان مرا دوست داشتند، می‌خواستند این کار را انجام دهم و آن‌ها بودند که برای انجام آن جنگیدند. بدون آن‌ها، من امروز اینجا نبودم. این زنان بودند که من را به سمت سینما سوق دادند در حالی که هیچ آموزشی نداشتم. ازش کتاب درست کردم عنوان «زنان زندگی من» گویای همه چیز است. »


︎ به بهانه فوت آلن دلون در ۸۸ سالگی

RIP (1935 - 2024)

👤| #Alain_Delon
🌀| @Perspective_7
کیم نواک:

« من در خارج از کشور زندگی می‌کنم، بنابراین افراد زیادی در اطراف من وجود ندارند که به من یادآوریِ شهرت کنند. دوستانم هم من را دیگر به عنوان "کیم نواک" نمی‌دانند. مثل اینکه آنها هم فراموش کرده‌اند، و این خیلی خوب است. من آرتیست نبودم و مثل آرتیست‌ها هرگز سیگار نکشیدم. چیزهایی وحشتناک؛ آنها احساس خوبی به شما نمی‌دهند. من هرگز مشروب‌خوار نبودم. من چیزهایی را دوست دارم که در ذهنم به من تصویر می‌دهند. »


👤| #Kim_Novak
🌀| @Perspective_7
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
● زادروز «علی حاتمی» ملقب به شاعر سینمای ایران


«بابا شمل» سومین فیلم علی حاتمی و اولین فیلم تاریخ سینمای ایران است که سه ستاره بزرگ آن روزگار: فردین، فروزان و ملک‌مطیعی در کنار یکدیگر بازی می‌کردند. بااین‌حال فیلم فروش چندانی نداشت و حاتمی بعد از آن موزیکال دیگری نساخت. فیلم رسما برای حاتمی یک شکست بود. چرا که حاتمی در اقدامی عجیب و به رغم تجربه ساخت موزیکال موفق «حسن کچل»، تصمیم گرفت کل فیلم را به شکل ریتمیک بسازد. همین باعث شد که آهنگساز فیلم، مرتضی حنانه، را از این تصمیم بی‌خبر بگذارد. حاتمی بدون اطلاع وی، با جستجویی شخصی در ریتم‌های متنوع تنبک و قطعات ضربی، صدای گویندگان را پیش از فیلمبرداری ضبط کرد تا در صحنه برای بازیگران پخش کند و آنان مطابق با آن لب زنند. در نتیجه آزادی‌ عمل آهنگساز رسما گرفته شد. حنانه تنها در فواصلی که صدای بی‌وقفه تنبک آرام می‌گرفت فرصت عرض اندام داشت.


🎞 باباشمل (۱۳۵۰)
🎬 کارگردان: علی حاتمی


🎥 | #History_of_Cinema
🌀 | @Perspective_7
▪️ تفاوت تئاتر صحنه‌ای با نمایش‌درمانی (١)



مهمترین و شاید بتوان گفت اصلی‌ترین نقطه اختلاف تئاتر صحنه‌ای با نمایش درمانی در تعریف موقعیت نمایشی (دراماتیک) است. در تئاتر صحنه‌ای ما همواره با داستانی مواجه هستیم کاملاً از پیش نوشته، تعیین و تعریف شده و دراماتیک به گونه‌‌ای که هدف از بیان و به صحنه کشاندن آن نمایش درگیر کردن تماشاگر و اشخاص بازی با موقعیت‌های پر کشمکش داستانی است؛ اما در نمایش‌درمانی ما با افرادی روبرو هستیم که خود دراماتیک‌اند (خود درگیر یک کشمکش درونی هستند). هدف از اجرای نمایش دور کردن یا خارج ساختن مراجع از مشکل درونی پیش آمده است، تا جائیکه به تغییری معنی‌دار بیانجامد.

در نمایش درمانی فاصله‌ای بین نمایشگر و تماشاگر نیست. مخاطب اگر در موضع بیمار نباشند چندان مفهمونی ندارند، در این شیوه معمولاً «بداهه گوئی و بداهه سازی» از محورهای اصلی فرآیند درمانی است. در حالیکه در تئاتر صحنه کمتر به مقوله بداهه‌گویی توجه می‌شود و محور نمایش متنی نگاشته شده و طراحی شده است.

در تئاتر صحنه داستانی از پیش طراحی شده و نگاشته شده مدنظر قرار می‌گیرد که وابسته به متونی است که بازیگران مجبور به حفظ کردن دقیق و کلمه به کلمه آن هستند، در حالیکه در نمایش درمانی اینگونه نیست و برای یک نمایش درمانگر پیروی از متن مکتوب نمایشی و از پیش نوشته شده به معنی از بین بردن روح بازآفرینی و خلاقیت و رهنمون شدن مراجع به وادی تقلید کورکورانه و دوری از خلاقیت‌های فردی است. استفاده از متن نوشته شده بصورت نمایشنامه‌های مکتوب و شخصیت‌پردازی شده به معنی از بین بردن بداهه گوئی در مراجعین است.

حال آنکه با بداهه‌گویی و تقویت روح بازآفرینی و انجام این گونه اعمال می‌توان مراجع را در حرکت به سوی تخلیه هیجانی و به تبع آن رسیدن به زندگی آزاد و جدید کمک کرد. زندگی که مراجع طلایه‌دار و نویددهندۀ روشنایی‌ها و موفقیت‌های آینده آن است. در نمایش‌درمانی اعتنا به خلق و تبعیت از شعور خلاقانه فرد، واکنش راستین و منحصر به فردی است که هر بار که محقق می‌شود احتمال خلق موقعیت دیگری از نوع خود را برای مراجع به وجود می‌آورد.

در نمایش درمانی ما هر بار با یک روایت «برون ریزی هیجانی» سر و کار داریم و بازیگری به مفهوم تئاتری آن چندان تعریفی ندارد، و بیشتر آزمونی برای خود را بازی کردن و تقویت نقش فردی و اجتماعی و بازی واقعی زندگی است. در نمایش درمانی «خود انگیختگی» و بالا بردن «قدرت آفرینندگی» به عنوان محورهای اصلی مطرح است. یکی از اساسی‌ترین ویژگی‌های نمایش درمانی پذیرفتن نقش‌های دلخواه و بر زبان آوردن «کلام آزاد»، «خودجوش» و «بدون محدودیت» در بازگرداندن مراجع به حالات روحی متعادل است.

در آفرینش آزاد و خودانگیخته است که فرد این امکان را می‌یابد تا وجوهِ پنهان نقش اجتماعی و فردی خود را بازآفرینی کند. بداهه‌‎سازی به ما این امکان را می‌دهد تا واقعیت‌های نویی را در درون خود بیافرینیم و واکنشِ شعور خلاق خود را نسبت به ناملایمات بیرونی از طریق این اعمال بداهه متجلی کنیم.

انسان در کنش‌های روانی خویش به نوجویی و آفرینش گرایش عمیق دارد و به همین دلیل است که لحظات خودانگیختگی و بداهه‌سازی در نمایش‌درمانی نوعی «بازتاب شخصیت» و عکس‌العمل سازمانِ روانی به چهارچوب بسته زندگی محسوب می‌شود. این در حالی است که در تئاتر صحنه‌ای خطوط مشخص شده‌ای وجود دارد که به وسیله افراد دیگری ترسیم و توسط گروهی به تصویر کشیده می‌شوند.



🔗| (ادامه دارد...)
📚 | کتاب « نمایش درمانی »
✍️| نوشته: مجید امرانی


🎭| #About_Theatre
🌀| @Perspective_7
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
آلفرد هیچکاک:


« اوایل این فقط یک بازی بود امّا بعـدتر
مجبور شدم آن بازی را ادامه دهم. »


▪️هیچـکاک؛ از «مـستاجـر» تا «جـنـون»

▪️︎ ویدئویی از حضورهای کوتاه هیچکاک در آثارش
حضوری که به مرور بدل به شمایل و امضایی از آثار او شد.



👤| #Alfred_Hitchcock
🌀| @Perspective_7
▪️نظر فیلمسازان و منتقدین سینما درباره « آلفرد هیچکاک »
🎊 به مناسبت زادروز استاد تعلیق، مظهر سینما


👤| اینگمار برگمان:

💬 « هیچکاک آدمی دوست داشتنی نیست، بدجنس، خودپسند و در عین حال بسیار باهوش است... او سینماگر فوق العاده ای است، زیرا توانست تجربیات زیادی را در قلب صنعتی کاملاً تجاری کسب کند، و این خیلی مشکل بود. اگر شما فیلم جنون را _این فیلم عجیب که من خیلی آن را تحسین می‌کنم ببینید، باورکردنی نیست... این مرد مال‌پرست، با سرمایه‌ی خودش آن را ساخته باشد. با گروهی کوچک، و چنین منطق، دقت و وسواس در امر کیفیت سینماتوگرافی، این فیلم را تحسین می‌کنم. »


👤| مارتین اسکورسیزی:

💬 « هیچکاک در عین حال که همواره در تلاش خلق ارتباطی بین فاصله‌ی دوربین با عواطفی بود که از سوی کاراکترهای فیلم هایش تجربه می‌شد، هرگز به ایجاد جلوه‌های تصویری همت نمی‌گذاشت؛ جلوه‌ هایی که در عرصه‌ی واقعیت عاطفی فیلم فاقد زمینه باشند. از سوی دیگر، هم او از معدود کارگردان‌هایی است که اگر درصدد انجام کاری برمی‌آید، آن را با شهامت و تهور کامل به انجام می‌رساند. فکرش را بکنید فضای واقعی یک هتل به تدریج محو شده و جای خود را به «کمال مطلوب» گذشته در شکل اصطبل دهد. فقط یک هنرمند حقیقتاً با شآن و منزلت هیچکاک دست به چنین کاری می‌زند. »


👤| آرتور هیلر:

💬 « من تقریباً قصد دارم این را بگویم که لحظه‌ی محبوبم حضور بصری خود هیچکاک در آگهی فیلم طناب برای کاهش وزن است. از شوخی گذشته، صحنه های جذاب و جالب فراوانی در فیلم‌های هیچکاک هست، از جمله صحنه‌ی سقوط هواپیمای آمریکایی در فیلم خبرنگارخارجی است »


👤| ژیل دلوز:

💬 « هیچکاک تصویر ذهنی را وارد سینما می‌کند. منظور این است که او خودِ رابطه را موضوع تصویر می‌سازد و این رابطه صرفا به ادراک-تصویرها و کنش-تصویرها و عاطفه-تصویرها افزوده نمی‌شود بلکه این تصویرها را در قاب می‌گذارد و دگرگون می‌سازد. »


👤| ژان لوک گدار:


💬 « به اعتقاد من هیچکاک واقعا برای ۵ سال ارباب دنیا بود، بیش از هیتلر و ناپلئون و بیش از هر کس دیگری مهار مردم را در دست داشت. او یک شاعر بود، شاعری که برای دنیا شعر می‌گفت. یک شاعر نفرین شده‌ی محبوب! »


👤| دیوید فینچر :

💬 « بچه بودم و «پنجره عقبی» را با پدرم تماشا می‌کردم. ریموند نصف شب با چمدانی در خیابان راه می‌رود. نُه سالم بود و گفتم: «ریموند زن را کشت و جسدش را در چمدان گذاشت.» وقتی یادم می‌آید با خودم فکر می‌کنم آن ایده از کجا به کله‌ام رسید؟ همین سینماست. سینما همینی است که شما ایده‌ای را در ذهن تماشاگر فرو می‌کنی. یا هم‌زمان ایده را در فکر ۷۰۰ نفر قرار بدهی. هیچکاک مظهر سینماست. »


👤| اورسن ولز


💬 «هیچکاک یک کارگردان فوق‌العاده است. من آثار هیچکاک را مانند یخ، سرد می‌دانم... فیلم‌های او مملو از ابتکار است. سرشار از چیزهایی که دانشجویان سینما را مسحور می‌کند؛ آکنده از چیزهایی جادویی و تعلیق. من به هیچ یک از شخصیت‌های آثار آلفرد هیچکاک اعتقاد ندارم. فیلم‌های دوره جوانی او را در انگلیس بسیار تحسین می‌کردم... هیچکاک کم شور بود. اما بی‌شک یک ساحر بود... می‌دانم که برای بیش‌تر مردم او یک خداست. اما فکر نمی‌کنم تا بیست یا بیست و پنج سال دیگر او خدا بماند... از یادها می‌رود... تصور می‌کنم که ناپدید شود... و اگر من به او حمله می‌کنم، به این دلیل است که او مرده است... هیچکاک بیچاره! او نیز فیلم‌هایم را دوست نداشت. این مسئله دو طرفه بود. او جایی گفته بود که من همه چیزم را از او دزدیده بودم. »


👤| تئو آنجلوپولوس:

💬 « من همه فیلم‌های هیچکاک را دیده‌ام و از تک‌ تک آنها لذت برده‌ام. فکر می‌کنم انتخاب صحنه‌ای و برتری دادن آن به سایر صحنه‌ها کار منصفانه‌ای نباشد. اگرچه شاید «بدنام» بهترین فیلم او نباشد، اما من در برابر آن احساس ضعف دارم؛ شاید به خاطر چهره اینگرید برگمن. »


👤| میلوش فورمن :

💬 « هربار که در فیلم سرگیجه جیمز استیوارت را می‌بینم که در حال بالا رفتن از پله‌ها به جانب ناقوس برج است، قلب من از جا کنده شده و به شدت شروع به تپیدن می‌کند، از فرط نبوغ هیچکاک در کارگردانی و فهم سینما »


👤‌| هاوارد هاکس:


💬 « من به دیدن آثاری می‌نشینم که من را جلو ببرند. آثار فورد مرا جلو می‌برد آثار هیچکاک نیز مرا جلو می‌برد؛ او در نوع خود یگانه است. هیچکس قادر نیست شبیه فیلم‌های اورا بسازد. همین باعث می‌شود که آثار او مرا جلو ببرند. »


👤| فرانسوا تروفو:

💬 « هیچکاک بدون شک از معدود فیلمسازان جهان است که به محض آن که فیلم شروع شد، می‌توان امضایش را در اثر تشخیص داد. در واقع امروز دیگر کسی نمانده که لازم باشد در مورد هیچکاک متقاعد شود. آنان که در رسیدن به او و شناخت او تعلل کرده‌اند، عقب مانده‌اند. زمان به نفع او کار کرده است. هیچکاک عاقبت پیروز شده است. »



💬| #Quote
👤| #Alfred_Hitchcock
🌀| @Perspective_7
▪️ساختار به چه معناست؟


بر اساس لغت‌نامه "وبستر" دو تعریف برای کلمه "ساختار" وجود دارد. ساختار که ریشه آن "ساخت" است به معنای "کنار هم قرار دادن" است. یعنی ساختن چیزی مثل یک ساختمان یا سد.

وقتی که ما درباره ساختار یک فیلمنامه حرف می‌زنیم در واقع ما درباره ساختن و کنار هم قرار دادن همۀ عناصر لازم برای ساخت یک فیلمنامه حرف می‌زنیم. یعنی ما در حال ساختن و ساختار دادن به محتوا و حوادثی هستیم که ما را به سوی خط داستانی هدایت می‌کنند.

تعریف دومی که از ساختار وجود دارد این است: "ارتباط بین اجزا و کل" . وقتی شما می‌نشینید یک فیلم‌نامه بنویسید باید داستان‌تان را به عنوان یک کل در نظر بگیرید. همانطور که می‌دانید یک داستان از اجزاء تشکیل می‌شود. اجزاء عبارتند از:

فضاسازی، شخصیت‌ها، پیرنگ‌ها، کنش‌ها، دیالوگ، سکانس‌ها، صحنه‌ها، حوادث و رویدادها و شما به عنوان نویسنده باید این اجزا را در قالب یک کل قائم بالذات بریزید و آن را سامان دهید. این قالب باید شکل مشخص داشته باشد و همراه با آغاز، میانه و پایان باشد.


📚 نوشته: سیدفیلد
✍️ مترجم: حمید گرشاسبی
🔖 شماره ۷۵ مجلهٔ فیلم‌نگار


📇 ¦ #ScreenWriting
🌀 | @Perspective_7
دو حقیقت بر زبان آمده است...
همچون درآمدی خجسته بر آن پرده‌ی
اوج گیرندۀ نمایش
که داستانش همانا...
داستان پادشاهی است.


- مکبث | ویلیام شکسپیر


👤| #William_Shakespeare
🌀| @Perspective_7
Perspective | پرسپکتیو
| زیبایی‌شناسی هگل (١) | هگل و تقسیم‌بندی هنر هگل هنر را به سه دسته «سمبولیک»، «کلاسیک» و «رمانتیک» تقسیم می‌کند. در هنر «سمبلیک»؛ معنی و مضمون یا ایده بدون نفوذ به عمق آن به وجهی رمزی و نمادین تجسم می‌یابد چنانکه پرنده سمبل روح، عقاب رمز قدرت و معبد…
| زیبایی‌شناسی هگل (۲)
| زیبایی‌شناسیِ مدرن



ارزش کار هگل آن است که از دریافت پایان هنر رمانتیک در آن روزگا،ر از آغاز هنر و زیباشناسی مدرن خبر می‌دهد. تأملات هگل درباره هنر قطعاً بیشترین انعکاس را در زیباشناسی معاصر داشته و خواهد داشت. تأثیر زیباشناسی او بسیار بیشتر از تأثیر زیباشناسی کانت بوده است چرا که هگل توجه وافری به آثار هنری جزئی و خاص و نیز به شناخت هر یک از هنرها ابراز می داشت.

تأکید او بر حيث تاریخی زیبا در مخالفت با [ایده جاودان زیبا در نزد] افلاطون گرایان، انتقاد از اصل تقلید از طبیعت در مخالفت با ارسطو، همگی سنگ‌بنایی شد برای تمامی زیباشناسی‌هایی که پس از او به میدان آمدند.

از این منظر، هگل را می‌توان یکی از پیشگامان نومینالیسم [اصالت تسمیه] در هنر دانست. نومینالیسم در زیباشناسی به معنی توجه به تک تک آثار هنری مستقل از ژانرها، قواعد، فرم‌ها و قراردادهای هنری است. بدین ترتیب اثر هنری بر مبنای معیارهای مختص به خودش و زمانه‌ای که در آن آفریده شده است تحلیل و داوری می‌شود. هگل در این رابطه وامدار اندیشه‌های رمانتیک‌های آلمانی و به ویژه «فریدریش فن شلگل» است.

از دید شلگل، اثر هنری و به ویژه شعر باید موضوع یک نقد زیباشناختی اختصاصی قرار گیرد و این نقد باید بر فرم و محتوای اثر متمرکز گردد. هگل این نقد زیباشناختی را به سایر هنرها گسترش داد. در رابطه با موسیقی او به روشنی توضیح می‌دهد که چرا برای مثال، علی رغم لیبرتوی بی‌فایده‌ی «شیکاندر»، مجذوب فلوت سحرآمیزِ «موتسارت» شده است. او همچنین مانند یک کارشناس، موسیقی اپراهای روسینی و گلوک را تحلیل می‌کرد.



📚| « زیبایی‌شناسی چیست ؟»
✍🏻| نویسنده: مارک ژیمنز


👤 | #Hegel
▪️ | #Aesthetic
🌀 | @Perspective_7
رابرت آلدریچ:
به مناسبت زادروز رابرت آلدریچ


« تم مشترک عمده آثارم؛ مبارزه برای تعیین سرنوشت، مبارزه برای آنچه که یک شخصیت می‌خواهد زندگی‌اش باشد، است. من به دنبال شخصیت‌هایی می‌گردم که در مورد چیزی که احساس می‌کنند، به اندازه کافی نگران شانس‌های غالب نباشند؛ بلکه با آن شانس‌ها دست و پنجه کنند. یادم می‌آید سر «بیبی‌ جین» با توجه به واکنش‌های اولیه و جنجالیِ مطبوعات، زیاد مطمئن نبودم که یک فیلم سینمایی را تهیه‌ و کارگردانی کنم یا یک دعوا را داوری کنم. »


🖼 «بت دیویس» در کنار «رابرت آلدریچ» در پشت‌صحنه فیلم «چه اتفاقی برای بیبی جین افتاده است؟ » - ١٩۶۲

"Bette Davis" by "Robert Aldrich" in behind the Scene Of "What Ever Happened to Baby Jane?" (1962)


𝑾𝒉𝒂𝒕 𝑬𝒗𝒆𝒓 𝑯𝒂𝒑𝒑𝒆𝒏𝒆𝒅 𝒕𝒐 𝑩𝒂𝒃𝒚 𝑱𝒂𝒏𝒆? (𝟏𝟗𝟔𝟐)
𝑫𝒊𝒓: 𝑹𝒐𝒃𝒆𝒓𝒕 𝑨𝒍𝒅𝒓𝒊𝒄𝒉

👤| #Robert_Aldrich
🎬| #Behind_The_Scene
🌀| @Perspective_7
ماکسیم گورکی:


« به کتاب خواندن ادامه دهید... ولی یادتان باشد که یک کتاب،
فقط یک کتاب است؛ و تو بایستی یاد بگیری که خودت فکر کنی »


👤| #Maxim_Gurky
🌀| @Perspective_7
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
داستین هافمن:


« سعی کنید به عنوان بازیگر تئاتر و سینما هیچ
پیش‌داوری‌ای نسبت به نقش نداشته باشید »


︎ به مناسبت زادروز داستین هافمن
︎ مسترکلاس هافمن: بازیگری و ارزیابی نقش

👤| #Dustin_Hoffman
📚| #Cinematicterms
🌀| @Perspective_7
Ещё