مجید رهنما مولفِ این کتابِ پرتامل و شاید دورانساز در نمایشگاهِ کتابی در پاریس، دختر خالهاش را هم به مراسمِ پرجمعیتِ رونمایی از کتاب دعوت میکند. نسخهای را به او هدیه میدهد و برایش مینویسد این نسخه را به این امید میدهم که مترجماش خودت باشی.
و حالا نازیِ عظیما (مترجم زبردست) مجبور شده است ترجمهی کتاب را، بعد از بیش از ده بار رد شدن، در لندن چاپ کند. اما امکان خرید کتاب در ایران هم با واتس اپ وجود دارد.
نام کتاب از شعر حافظ برگرفته شده است:
ما آبروی فقر و قناعت نمیبریم/ با پادشه بگوی که روزی مقدر است!
نویسنده همچون ایوان ایلیچ دوستِ سالیانِ خود، زندگی را در کیفیت و اصالتِ خود مهم میداند، و نه در سرعتِ هرچه بیشتر، مصرف هرچه بیشتر، عمر هرچه طولانیتر، فراغتِ واقعیِ هرچه کمتر، معنویتِ هر چه کمتر و آرامشِ درون و برون هرچه کمتر! او معنابخش همهی زندگی را در این دنیای مدرن، هنوز دوستی میداند.
عجیب آنکه مجید رهنما نیز از سیمون وی بهعنوان یکی از افراد شاخص در این مسیر یاد میکند.
نک: همکلامیِ ایوان ایلیچ و مجید رهنما – شمعی در تاریکی باش!
https://ghkeshani.com/illichandrahnemadialogue