📚 نظریههای
ارزش اضافی
دستنوشتههای 1863-1861
(ترجمه
ی فارسی – پاره
ی 4)
✍ نوشته
ی: کارل مارکس
📌 ترجمه
ی: کمال خسروی
22 نوامبر 2020
در این بخش میخوانیم:
[فصل سوم]
پ) آ. اسمیت
▪️ [1 ـ دو تعین
ارزش نزد اسمیت]
▪️ [2 ـ تئوری عام
ارزش اضافی نزد اسمیت.
سود، رانتِ زمین و بهره بهمثابه کسریهایی از محصول کارِ کارگر]
📚 گزیدههایی از متن:
🔸 از آنجا که آ. اسمیت کاملاً بهدرستی از کالا و مبادله
ی کالایی عزیمت میکند، یعنی از شرایطی سرآغازین که تولیدکنندگان فقط بهمثابه صاحب کالا، در مقام فروشنده
ی کالا و خریدار کالا در برابر یکدیگر ظاهر میشوند، کشف میکند (یا چنین بهنظرش میآید) که در مبادله
ی بین سرمایه و کارمزدی، همانا کارِ شیئیتیافته و کار زنده، قانون عام همهنگام فسخ میشود و کالاها (زیرا کار نیز مادام که خرید و فروش میشود، کالاست) به نسبت مقدار کاری مبادله نمیشوند که بازنمایاننده
ی آناند. به همین دلیل به این نتیجه میرسد که، بهمحض آنکه شرایط کار در شکل مالکیت زمین و سرمایه رو در روی کارگر مزدی قرار گیرند، زمان کار دیگر سنجه
ی درونماندگاری نیست که
ارزش مبادلهایِ کالاها را تنظیم میکند. برعکس، همانگونه که ریکاردو بهدرستی یادآوری کرده است، او میبایست به وارونه به این نتیجه میرسید که اصطلاحاتی مانند «کمیت کار» و «
ارزشِ کار» دیگر یکی و همان نیستند، یعنی
ارزش نسبی کالاها، هرچند بهواسطه
ی زمان کارِ گنجیده در آنها، اما نه بهواسطه
ی ارزشِ کار تنظیم میشود، زیرا اصطلاح اخیر ‹یا «
ارزشِ کار»› فقط مادامی درست بود که با اصطلاح نخست ‹یا «کمیت کار»› یکی و همان باقی میماند. اینکه تبدیل این
ارزش یا
ارزشِ کار به سنجه
ی ارزش، به همان معنایی که زمان کار یا خودِ کار سنجه
ی ارزشها یا عنصر
ارزشآفرین است، حتی زمانیکه کارگر محصول خویش یا
ارزش محصولِ خویش را تصرف میکرد، فینفسه خطا و سخنی سخیف میبود، نکتهای است که در ادامه
ی بحث و بنا به اقتضاء از سوی مالتوس طرح و مستدل خواهد شد.
🔸 از سوی دیگر شگفتآور است که اسمیت درنیافت که تردید و تأملش تا چه اندازه اندک به قانونی مربوط است که مبادله
ی بین کالاها را تنظیم میکند. تناسبی که بهموجب آن تولیدکنندگان کالای الف یا کالای ب، محصولات الف و ب، یا بهعبارت دقیقتر،
ارزششان را بین خود تقسیم میکنند، کوچکترین خللی در این امر پدید نمیآورد که کالاهای الف و ب به تناسب زمانِ کارِ گنجیده در آنها با یکدیگر مبادله شوند. اگر سهمی از الف نصیب مالک زمین شود، سهمی نصیب یک سرمایهدار و سهم سومی نصیب کارگر، این تقسیم به هر تناسبی باشد، در این واقعیت چیزی را تغییر نمیدهد که خودِ الف بنا بر ارزشش با ب مبادله شود. نسبت زمان کاری که در کالاهای الف و ب گنجیده است، از اینکه زمان کار گنجیده در الف و ب به تصرف اشخاص گوناگونی درآید، بههیچ روی خدشه برنمیدارد. «آنگاه که مبادله
ی بین لباس و پارچه تحقق یافته است، تولیدکنندگان لباس همان سهمی از پارچه را در اختیار خواهند داشت که با سهم پیشینشان در لباس برابر است.» این همان استدلالی است که پسینتر ریکاردوییها علیه آ. اسمیت اقامه خواهند کرد.
🔸 اسمیت یکبار دیگر کل دیدگاهش را جمعبندی میکند و نخست آنجا روشن میشود که او تا چه اندازه اندک تلاش دارد اثبات کند که ارزشی که کارگر بر محصول میافزاید (پس از کسر برجهای تولید،
ارزش مواد خام و ابزار کار) دیگر بهواسطه
ی زمانِ کارِ گنجیده در محصول تعیین نمیشود، زیرا کارگر کل این
ارزش را به تصرف خویش درنمیآورد، بلکه باید آن را با سرمایهدار و مالک زمین تقسیم کند؛
ارزش یا محصول را. شیوهای که بنا بر آن
ارزش یک کالا بین تولیدکنندگان این کالا تقسیم میشود، طبعاً کوچکترین تغییری در سرشت
ارزش و نسبت ارزشی میان کالاها نمیدهد.
🔹 متن کامل بخش چهارم از ترجمه
نظریههای
ارزش اضافی را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1Qs#نظریههای_ارزش_اضافی #نظریهی_ارزش #مارکس #کمال_خسروی #اسمیت🔹همچنین برای مجموع ترجمه تا اینجا، به لینک زیر مراجعه کنید:
https://naghdcom.files.wordpress.com/2020/11/gesamt-mehrwert-theorie.1-4.pdfhttps://t.center/NA_BE_KAR_KOODAKAN