🔖 و بالاخره جرئت کردم و
من هم روایت کردم
✍ در این پست براتون از تعرضی که در دوران نوجوانی بهم شد روایت میکنم
▫️روایت اول:
۱۲ سالم بود. توی پارکینگ با یکی از دخترای فامیل و فرد آزارگر نشسته بودیم. نمیدونم بحث به کجا کشید که آزارگر دست برد که اون دخترو لمس کنه ولی اون که قبلا
هم مورد تعرض اون فرد قرار گرفته بود زود خودشو کنار کشید.
من از چیزی خبر نداشتم، اومد طرف
من و دستشو به اندام جنسی م کشید. اولش خشکم زد نفهمیدم به چه حقی چنین جرئتی به خودش داد، بعد شروع کردم به داد و بیداد کردن که چرا اینکارو کرد و اینا. سعی کرد حرکتشو عادی جلوه بده که
من بیشتر از این اعتراض نکنم و عصبانی نشم. به پدر مادرم نگفتم.
▫️روایت دوم:
۱۲ سالم بود. توی ماشین کنار فرد آزارگر نشسته بودم. یک لحظه ایستادم و توی در ماشین وایسادم و اون توی همین فاصله دستشو گذاشت جایی که
من نشسته بودم.
من ندیدم و دوباره نشستم سر جام، منتها روی دست اون!
حرکتش کاملا عامدانه بود چون وقتی دستشو کشید که به روش آوردم.
به پدر مادرم نگفتم.
▫️روایت سوم: ۱۳ سالم بود.تعرض سوم یک آزار جنسی کلامی از اون فرد بود که صبرمو لبریز کرد و توی پیامک تهدیدش کردم که به مادرم میگم. ترسید، خودشو جمع کرد، التماس کرد که به کسی نگم و اصلا معنی حرفشو نمیدونسته و ...
به پدر مادرم نگفتم.
🔺چرا همونموقع در مورد هیچکدوم از این آزار ها به پدرمادرم نگفتم؟
۱. آموزش ندیده بودم
۲.میترسیدم به جای آزارگر
من توبیخ بشم، میترسیدم
من مقصر دونسته بشم.
۳.آبروی آزارگر رو از امنیت خودم مهم تر میدونستم.
▫️حدودا وقتی ۱۶ سالم بود راجع به همش به مادرم گفتم، آشنایی با فمینیسم این جرئتو بهم داده بود، پر از خشم بودم، میخواستم رسواش کنم. مادرم پرسید که چرا زودتر بهش نگفتم، خب به همون دلایلی که بالاتر گفتم. هیچوقت اون فرد رو توی فامیل رسوا نکردم چون فکر کردم شاید الان دیگه اون رفتارا رو نداشته باشه.
▫️فقط تجربیاتمو با بقیه دخترای فامیل به اشتراک گذاشتم تا یک حلقه خواهرانگی امن بینمون ایجاد بشه و بهشون اطمینان دادم که هر موقع بخوان در این مورد حرف بزنن تمام و کمال به هر قیمتی حمایتشون میکنم.
آگاهی امروزمو به فمینیسم و فمنیست ها مدیونم.
پایان.
#من_هم#آزار_جنسی#ارسالیhttps://t.center/NA_BE_KAR_KOODAKAN