در برجهای زرد ناقوسها میزنند نتهای ناقوسها روی بادهای زرد رها شده است روی جاده، زن مرده راه میرود زن مرده، تاجی از شکوفههای پژمردهی لیمو بر سر دارد زن مرده سرودی میخواند به آهنگ گیتار سپیدش زن مرده سرودی میخواند تا دور دستها زن مرده، سرود، سرود، سرودی میخواند در برجهای زرد ناقوسها خاموش شدهاند باد با گرد و غبار قایقهای سیمین بر فراز خاک میسازد...