🔴من
#عاطفه_نعامی اهل اهواز
و ساکن کرج بودم .در تاریخ 30 آبان 1401 در سن سی
و هفت سالگی بدست نیروهای امنیتی کشته شدم. من فارغ التحصیل رشته معماری از دانشگاه اهواز بودم . اما بعد از اتمام درسم به کرج مهاجرت کردم
و در منطقه عظیمیه تو یک آپارتمان با نامزدم زندگی می کردم. پدر
و مادرم را سال ها پیش از دست داده بودم
و به همین دلیل به افراد سالمند حساس بودم
و در حد توان کمک شان می کردم.برای من ارتباطات اجتماعی
و رابطه با مردم کوچه
و خیابان در کنار مطالعه از مهم ترین بخش های زندگیم بود.از حیوانات بی سرپرست هم مراقبت می کردم.
👈در جریان خیزش ژینا به طور فعالانه شرکت می کردم. شبنامه دست نویس با شعار ژینا امینی
و زن زندگی آزادی را در بین مردم پخش می کردم. شب ها از بالکن خانه ام شعار سر می دادم. یک بار دستگیر شدم ولی با دخالت نامزدم آزاد شدم.
👈من برای تشویق زنان به مبارزه اجتماعی
و کسب حقوق از دست رفته شان فعالیت می کردم.
👈در یکی از روز ها که 30 آبان بود وقتی در تظاهرات کرج شرکت کردم نیروهای لباس شخصی
و امنیتی من را ربودند. آن ها مرا تحت شکنجه قرار دادند
و به من تجاوز کردند. در اثر شکنجه
و ضرب
و شتم وحشیانه کشته شدم. پیکر من را به آپارتمانم بردند
و با صحنه سازی
و قرار دادن شیلنگ گاز تو دهنم
و یک پتو روی سرم در بالکن ول کردند
و رفتند. با تمام تلاشی که کرده بودند که گویا من خودکشی کرده ام، اما حتی کسانی که متخصص نبودند مثل پسر خواهرم فورا فهمیده بود که با آثار شکنجه روی بدنم
و لوله گاز در دهنم آن هم در فضای باز بالکن، من خودکشی نکردم .
👈زمان تقریبی مرگ از طرف پزشکی قانونی 30 آبان 1401 اعلام شد. در صورتی که پیکر شکنجه شده من 5 آذر بعد از گذشت 5 روز پیدا شد. با وجود آثار شکنجه بر بدنم نیروهای امنیتی دستور دفن من را صادر کردند
و خانواده را تحت فشار زیاد قرار دادند. صبح روز دوشنبه 7 آذر 1401 پیکر من توسط ماموران امنیتی مخفیانه
و با وجود مخالفت خانواده در حالی که به آن ها گفته بودند مراسم تدفین ظهر خواهد بود در سکوت خبری در کنار مادرم در بهشت آباد اهواز به خاک سپرده شدم.
👈خانواده ام جریان خودکشی را تکذیب کردند
و مطمئن بودند من کشته شدم. برادرم در مورد من اینو گفت : که این صحنه سازیه، عاطفه نه اصولا به خودکشی فکر میکرد
و نه توی این روزا که فعالانه به خیزش زنان پیوسته بوده وقت خود کشی برای او بوده. عاطفه نگاه خاصی داشت. همیشه بحث می کرد
و می گفت باید مبارزه کنیم. کتاب های تحلیلی
و تاریخی می خواند
و در دستش تاریخ ادیان ویل دورانت را داشت مطالعه می کرد.
📌من سر شار از امید به زندگی بودم
و به همین دلیل در تظاهرات های کرج فعالانه شرکت داشتم. یک روز وقتی خواهرم به من گفت عاطفه مراقب خودت باش در جوابش گفتم : خون من از همه از مردم که این طوری دارند مبارزه می کنند، رنگین تر نیست.
📌📌من تنها سرمایه زندگیم یعنی جانم را برای آزادی
و رهایی زنان
و همه مردم فدا کردم، اطمینان دارم که این راه با تمام پیچ
و خم ها، با تمام افت
و خیز ها، با تمام نیرنگ ها
و نقشه های شوم از جانب شما مردم آگاه
و مبارز پیش خواهد رفت. اما یک درس بزرگ این دوره که باید به آن خوب توجه شود این است که ما شور
و شوق زیادی داشتیم
و داریم برای تغییر، اما باید هم آگاهی مبارزاتی مان را ارتقا بدهیم
و هم درون خودمان بخصوص زنها به سازمان یابی بپردازیم تا بهتر بتوانیم با برنامه
و نقشه به حفظ نیروی خود
و نابودی دشمن فائق آئیم... پس به پیش !
#فراموش_نمیکنیم_و_نمیبخشیم#ژینا_امینی#قیام_علیه_اعدام#زن_زندگی_آزادی#زن_انقلاب_رهایی#سرنگونی_انقلابیhttps://t.center/NA_BE_KAR_KOODAKAN