📝 تاریخچه زنکشی
✍ خلاصهی بخشهایی از کتابچه ی زنکشی در شیلی توسط گروه نویسندگان رد چیلنا
🖍ترجمه: زهرا نعیمی
🔺خشونت علیه زنان و دختربچهها و نمودهای مختلف آن به اشکال مختلف سرکوب همچون سواستفاده،
خشونت و کشتار چند دهه است که در جوامع مدرن امری عادی ولی پنهان شده است. دسته بندی این اعمال در ردهی مسائل خصوصی مدتها سبب مسکوت ماندن آن در فضای عمومی بود. اخیراَ از نیمه قرن بیستم
زنان خود به پشتوانهی تجارب شخصی و به ویژه فمنیستها از این
خشونت خاص به عنوان بازتاب عدم توازن موجود در روابط قدرت
زنان و مردان حرف زدند و به عنوان ثمرهی سازوکار تابعیت جنس مونث و بی ارزش شدن او در مقابل جنس مذکر بر آن تاکید کردند.
▫️تعریف زن کشی به معنای قتل
زنان تنها به دلیل زن بودنشان پیشرفتی بزرگ در درک سیاسی این پدیده ایجاد کرد، زیرا این ساختار نظری شرایطی را که این جرائم در آن رخ میدهد آشکار میسازد، از خشونتی که
علیه زنان اعمال میشود خبر میدهد و پرده از مجموعهی شیوهها، و روشها و نمایشهای نمادینی بر میدارد که سبب تضعیف جایگاه زن میشود و بستر اجتماعیِ آماده برای بروز چنین جنایاتی را مهیا میکند.
🔺مفهوم
خشونت درون خانوادگی که زیربنای سیاستهای عمومی و اصلاحات قانون گذاری است عملکرد سیاسی نامرئی سازی مکرر
خشونت جنسیتی را دوچندان میکند. از یک سو سبب نامرئی سازی/ محو سوژه ی زن در یک نفع مفروض جمعی به نام ” خانواده” میشود که
خشونت علیه زنان، کودکان، سالمندان و ناتوانان را برابر قرار میدهد بیآنکه به سلسله مراتب قدرت درون هستهی خانواده و جایگاه وابستهی
زنان در رابطه با مردان اشاره کند. به این ترتیب از منشا
خشونت علیه زنان و در ادامه از تغییرات لازم برای ریشه کن کردن آن شانه خالی میکند.
▫️از سوی دیگر تعریف
خشونت به عنوان مفهومی درون خانوادگی
خشونت علیه زنان را به فضای خصوصی محدود میکند و اجازهی دیده شدن همین
خشونت را در خیابان، محیط کار و تمام ساختارهایی که بر اساس همین الگوی جنسیتی شکل گرفته اند، نمیدهد و در نتیجه
خشونت علیه زنان همچنان نامرئی، بیاهمیت و امری شخصی به حساب میآید.
🔲 پیشزمینهی تئوریک و مفهومی
🔺واژهی زنکشی برای نامگذاری قتل
زنان به دلیل زن بودنشان اولین بار توسط دیانا راسل در دادگاه جهانی جرائم
علیه زنان در بروکسل سال 1976 استفاده شد. نام بردن از این جنایات و مشخصات آن سبب شد تا این مرگها به عنوان
خشونت علیه زنان مطرح شده و ویژگیها و ابعاد و گستردگی جهانی این
خشونت وحشیانه در حقوق بشری آشکار شود.
▫️خشونت علیه زنان در ساختارهای قدرتی یافت میشود که روابط اجتماعی میان
زنان و مردان را بر مبنای تفاوتهای بیولوژیک میان دو جنس تعریف میکند، این ساختارها نقشها و سازوکار آن، جایگاه و سلسله مراتب اجتماعی را بر اساس شرایط جنسیتی تعیین میکند. نوعی بهخصوص از
خشونت است که ریشههایی تنیده در فرهنگ دارد و همچون مکانیسم اجتماعی پیچیدهای برای تضعیف موقعیت
زنان و فرمانبرداری آنها از مردان عمل میکند و این گونه است که اعمال قدرت میراث جنسیتی مردان محسوب میشود.
🔺انواع بسیاری از قتلها که اکنون زنکشی محسوب میشوند به قتلهای جمعی
زنان به عنوان نوعی از کنترل اجتماعی بر آنان به قرون وسطا برمیگردد، شکار و کشتار ساحره هایی که تابع هنجارهای مذهبی و پزشکی نبودهاند در محیطی شکل میگرفتهاست که امروزه آن را
خشونت علیه زنان و زنکشی می نامیم. این پدیده در دوران ما به شکل تجاوز، شکنجه، قطع عضو، بردگی جنسی، رابطه با محارم و سواستفاده جنسی میان دختر بچهها درون و بیرون خانواده و بدرفتاری فیزیکی و عاطفی و گاهی جنسی در مورد دیگران بروز میکند. به نوعی ادامهی
خشونت در زندگی هر زن و هر دختربچه است. هرکدام از انواع
خشونت که به مرگ یک زن و یا دختر بچه ختم شود زنکشی محسوب میشود.
▫️برای درک زنکشی لازم است رفتارهای
خشونت آمیز
علیه زنان را نوعی اعمال قدرت به حساب آورد و به این موارد توجه کرد: غلبه و یا کنترل، فضای رابطه بین قاتل یا قاتلین و مقتول زن، بستر فرهنگی، نابرابریهای قدرت اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، و مدارای حکومت و سایر سازمانها با جرم. رابطهی مقتول زن با عامل جنایت و موقعیت اجتماعی هر دو درکنار انگیزههای جرم شاخصهای کلیدی برای تشخیص محرکهای قدرت در لایههای زیرین است.
#زن_کشی#خشونت_علیه_زنان#زنان_پیشروhttps://t.center/NA_BE_KAR_KOODAKAN