🔷محمدرضا رمضانزاده؛ معلمی پایدار در حقخواهی صنفی
«روز جهانی کودک هست و کم نیستند کودکانی که فقر هدیه سیستم حکومتی ما بوده براشون. عزیزان خجسته باد روزتان. شرمندهتون که من معلم نتونستم کاری کنم براتون. ولی نگران نباشید؛ آینده را… خواهیم ساخت.»
این سخن معلمی است که نگاهی به صفحه اینستاگرام او نشان میدهد دغدغههای اجتماعی و مدنی در تاروپود ذهنی او چه اندازه چشمگیر و برجسته است؛ محمدرضا رمضانزاده اگرچه به عنوان فعال صنفی در حوزه
معلمان شناخته میشود و اکنون به «جرم» فعالیت در آن حوزه و حقخواهی در زندان به سر میبرد ولی عملا درد کشور ایران و باشندگان و اهالی آن، در او همیشه استوار و زنده بوده است.
رمضانزاده ایران را کشوری میداند که «زیرش گنج و رویش رنج» است و بر اساس چنین دیدگاهی نمیتواند گدایی فردی سالمند را تاب بیاورد و با کنایه به مسئولینی که: «پوستشان نسوزتر از این حرفاست»، صندوق صدقات را باحیاتر از آنان میدانست که گدایی فردی سالمند آن صندوق را شرمگین میکند ولی آب در دل مسئولان تکان نمیدهد.
در واقع آنچه در نگاه محمدرضا رمضانزاده برجسته است نگاه تلفیقی او به مسائل و بحرانهای اجتماعی مدنی است. رمضانزاده بحرانهای جامعه را جزیرههای مستقل و بیارتباط با یکدیگر نمیبیند بلکه آنها را در هم تنیده و بلکه دارای رابطه علت و معلولی میبیند. برای بیان روشنتری از این نکته میتوان باز به صفحه اینستاگرام او رجوع کرد و این نوشته کوتاه را نمونه آورد که بین مشکلات منزلتی
معلمان، ترک تحصیل کودکان و فقر اقتصادی در جامعه پیوندی عمیق میبیند:: «بر اینهمه ترک تحصیل چه دلیلی جز فقر میتوان پیدا کرد. درد نهفته در سینه معلم را فقط یک معلم میفهمد. درد خویش و مشکلات منزلتی معیشتی خود را درین روزگار تلخ و سخت بیندیشد و چارهجویی کند یا خانههای خالی دفتر حضور غیاب کلاسش را؟ ... فقر از عمدهترین مسائلی است که نعمت آموزش و پرورش را از کودکان میهن بخاطر پولیشدن مدارس و هزینههای گزاف زندگی و تنگدستی خانوادهها میگیرد و از کودکانمان مردان کوچک میسازد تا در روزگار بچگی راه بزرگسالی را آغاز کنند.»
#محمدرضا_رمضان_زاده #معلم #حقوق_معلمان