▫️ جامعه
ی جهانی بدون پول
🔹 تأملاتی پیرامون چشماندازی فراسوی شکل کالایی
نوشته
ی: نوربِرت ترِنکلِه
ترجمه
ی: کمال خسروی
2 اکتبر 2019
📝 توضیح «نقد»: نقد شیوه
ی تولید سرمایهداری، ایدئولوژی بورژوایی و شیوههای گوناگون مناسبات سلطه و استثمار در جهان امروز، بیگمان شالوده
ی چشماندازی رو به سوی
جامعها
ی رها از سلطه و استثمار است و در افق نگرشی مبارزهجو و رهاییبخش میتواند و باید بلحاظ نظری، بدون قدرگرایی و خیالپردازیهای ناکجاآبادی، تصاویر و طرحهای دقیقتری از امکانات و سازوکار چنان
جامعهای عرضه کند. این وظیفه، بهویژه در مبارزه با تلاشهای ایدئولوژیک و محافظهکارانهای که بر ناممکن بودن چنین چشماندازی پافشاری دارند، اهمیت بهمراتب بیشتری دارد. در ادامه و همراه با نوشتارهای مربوط به بازاندیشی نظریه
ی ارزش مارکس، چشماندازهای اجتماعیسازی و تجربههای جنبش شورایی و خودگردانی کارگری در جهان، با انتشار نوشته
ی پیش رو، زنجیره
ی تازهای از مقالات پیرامون چشمانداز
جامعه
ی آینده و دیدگاههای گوناگون در این قلمرو را با کلیدواژه
ی #جامعهی_بدیل آغاز میکنیم و امیدواریم با همیاری نویسندگان و مترجمان علاقهمند، آن را هرچه پربارتر سازیم.
🔹 در این مقاله میخوانید:
1 ـ آرمانشهرگرایی و چشمانداز رهاییبخش
2 ـ اسطوره
ی چشمپوشیناپذیریِ پول
3 ـ نیروی بارآور اجتماعی و بالقوگیهای رهاییبخش
4 ـ تمرکززدایی از روندهای مادی ـ اجتماعی
5 ـ تضاد حلناشده
ی بحثِ مارکسیستیِ برنامهریزی
6 ـ شبکهسازیِ کمونی و برنامهریزیِ اجتماعی
🔸 از متن مقاله:
در تاریخ تمدن مغربزمین طرحهایی برای «آیندهای بهتر» هماره با مفهوم یا مقوله
ی «آرمانشهر» (اتوپی) گره خوردهاند. در حقیقت نیز، پسِ پشت این مفهوم، بهوفور تصور خردگرایانه
ی سوژه
ی روشنگری پنهان بود که میخواست جهان را براساس برنامهای از پیشْ آماده، بهسوی موقعیتی آرمانی و برنامهریزیشده راهبر کند. بدیهی استکه چنین نگرشی، متضمن توهمِ برخورداریِ مؤلفِ اینگونه برنامهها از حقیقتی بلامعارض استکه تنها این مؤلف از آن آگاه است و میداند چگونه میتوان خوشبختی را برای بشریت به ارمغان آورد. از این لحاظ، اندیشه
ی آرمانشهرگرا ظرفیتی نهفته و غولآسا از قهر و خشونت را با خود همراه دارد و این ظرفیت همواره آنجایی جلوه میکند که اجرا و متحققساختنِ عملیِ این «برنامهها» در برهههایی کمابیش کوتاه در تاریخ ممکن بهنظر میرسد. در این حالت منظماً تلاش شده است شکاف پُرناشدنی بین آرمان (ایدهآل) و واقعیت با زور و با ایدئولوژیککردنی که ملازمِ این زور است، پُر شود. ایستادگی دربرابر «امر نیک»، بنا بر تعریف کنشی برشمرده میشد زیانآور، فاسد یا بهنحوی ارتجاعی فاقد صلاحیت و بنابراین کنشی بود که میتوانست با وجدانی آسوده سرکوب و نابود شود. هرگز قتل و شکنجه
ی سنگدلانه بیشتر نبوده است از آن زمانیکه بهنام بهسازیِ جهان صورت گرفته است...
🔹 متن کامل مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-137#جامعهی_بدیل #نوربرت_ترنکله #کمال_خسروی #نظریه_ارزش #پول #سوسیالیسمhttps://t.center/NA_BE_KAR_KOODAKAN