چشم میگشایی کجایی؟ در خانه. هنوز خو نگرفتهای به چشمگشودن در خانهی خود هنوز گیج سیزدهسال زندانی کیست پهلوی تو تنهایی نیست، همسرت است چون فرشتهای در خواب.
بانوی آبستن من ساعت چند است؟ هشت تا شب در امانی پلیس در روز روشن به خانه نمیریزد رسم بر این است...