کودکان کار و خیابان

#ترجمه
Канал
Запрещенный контент
Социальные сети
Образование
Юмор и развлечения
ПерсидскийИранИран
Логотип телеграм канала کودکان کار و خیابان
@NA_BE_KAR_KOODAKANПродвигать
1,19 тыс.
подписчиков
10 тыс.
фото
6,79 тыс.
видео
8,07 тыс.
ссылок
نه به کار کودکان ارتباط با ادمین @BEH_Naam23
📝 «معجزه»

چه‌سان می‌کوشند رویاروی شوند
                                      حواس پنجگانه،
                                               با معجزه
و چشم‌هایت معجزه‌اند؟                                                            
تو خفته‌ای وُ می‌ربایدم موج
به منتهای سینه‌ی تو می‌آغازد دریا
و «هستی» دوپاره می‌شود امشب:
تو وُ مرکب زمین.
حال
از کجا گِرد آورم آوای جهت‌ها را،
تا فریاد برآورم:
دوستت دارم!؟
.
📚 #محمود_درویش

#ترجمه_صالح_بوعذار



https://t.center/NA_BE_KAR_KOODAKAN
برای چه بهترین موجودات را خلق می کند تا بعد به ریش شان بخندد؟ مگر نکرده؟ تنها مخلوقی را که همه به کمالش اعتراف می کردند آفرید و بعد از آنکه او را به همه شناساند حرف هایی بر زبانش گذاشت که خون جاری کرد.
آن قدر خون جاری شد که اگر همزمان ریخته شده بود مردم به یقین در آن غرق شده بودند!



📚 برشی کوتاه از کتاب ابله

#فئودور_داستایوفسکی

📝 #ترجمه_سروش_حبیبی

#انقلاب_زن_زندگی_آزادی




https://t.center/NA_BE_KAR_KOODAKAN
اگر انسان،انسان باشد و روابطش با جهان روابطی انسانی،آن‌گاه می‌توان عشق را فقط با عشق،اعتماد را با اعتماد و ... رد و بدل کرد.اگر بخواهیم از هنر لذت ببریم،باید هنرمندانه پرورش یافته باشیم،اگر می‌خواهیم بر دیگران تاثیر بگذاریم،باید به راستی قادر به برانگیختن و تشویق دیگران باشیم.هر کدام از روابط ما با انسان و طبیعت باید جلوه‌ی ویژه ای باشد منطبق با ابژه‌ی اراده و زندگی فردی واقعی‌مان.
اگر یک طرفه عشق می‌ورزی،یعنی عشقت به عنوان عشق ناتوان از برانگیختن عشق متقابل است،اگر با تجلی زنده‌ی خود به عنوان انسانی عاشق،محبوب دیگری نمی‌شوی،آن گاه عشقت ناتوان است و این عین بدبختی است.


#کارل_مارکس

📚 برشی از کتاب دست‌نوشته های اقتصادی و فلسفی ۱۸۴۴

📝#ترجمه_حسن_مرتضوی

#انقلاب_زن_زندگی_آزادی



https://t.center/NA_BE_KAR_KOODAKAN
به نامِ صُلح
به نامِ حدیثِ غم بر الیافِ شاخه‌ها و آیینِ جوانه‌ها
به نامِ آزادی
به نامِ زلالِ اندیشه در رنگینْ کمانِ بشر
به نامِ آنانی که :
نمک فرسودهِ‌شان می‌کند
و نمک،
همان اشکْ‌هاشان است
به نامِ رفیق
به نامِ زنانِ بی‌وطن بر فلاتِ بی‌نشانِ تبعید
به نامِ مردانِ آونگْ شده بر خاطراتِ گنگِ زندان
به نامِ یارانِ لالهْ‌گون در انعکاسِ رعشه و
بر احکامِ شومِ وحشت

به نامِ واژه :
واژگانی
که چونان اشکال و اعماق
بکر و پهناوراَند
واژگانی که
در هیأتِ ستارگان
بر می‌خیزند … قیام می‌کنند
و در امتدادِ متروک ،
و بیاتِ شب
از خونینْ وسعتِ جاده‌هایِ خصم
می‌گذرند و
وقتِ سحر: هنگامه‌یِ نهال و نیاز
الفبایِ یک سرزمین را
بر فرازِ هر بام و کوچه و خیابان
می‌سُرایند



📚 #برشی_کوتاه_از_شعر_پل_الوار

#ترجمه_امید_آدینه



#چوبه_های_دار_را_بشکنیم

#نه_به_هرگونه_سانسور_و_سرکوب_علیه_بشریت_در_جهان

#مردمان_آگاه_و_متحد_هرگز_شکست_نمیخورند

#سقف_کتاب_گندم_قدرت_بدست_مردم

#انقلاب_زن_زندگی_آزادی


https://t.center/NA_BE_KAR_KOODAKAN
زَنانِ سیاسی
زیباتراَند !
این زَخمه هایِ زیتون را
مَزارعِ مَهتابی ،
شَهادت خواهند داد
تُفنگی :
که بر پیلهْ زارِ فَقر
به تَعبیرِ نان ،
می غُرّد
یا حَـتّا ...
گیاهی که در پَرگارِ یک گودال
قَد می کِشد تا دیوار
هَر دو از ترانه ای در خاطراتِ زَنانه ،
آغاز می شوند
زیرا
مادرانِ مان ،
خورشیدها زائیده‌اَند





📚 #محمود_درویش

#ترجمه_امید_آدینه

#زنان_حذف_شدنی_نیستتد

#آزادی_جامعه_درگرو_آزادی_زنان_است






https://t.center/NA_BE_KAR_KOODAKAN
اگر از اعماقِ پرسش‌ها و ابعادِ خویشتن
بیرون شوم
اگر از حوادث و کلمات و دقایق
عبور کنم
شاید به کومه‌هایِ بوسه و
کتیبه‌هایِ عریانی،
یا به خانه‌ای بر بسترِ نور و صدا برسم
آن‌جا که:
پنجره‌ها و ریشه‌ها
به تبعید نمی‌روند
و هرگز!
از اسارتِ ماهی و کودک در حوضِ نقاشی و شهرِ قصه
خبری نیست
آری... همانْ حوالی
که دهانِ تو
رویشِ تُردِ ساقه‌ها در ضیافتِ خیسِ شبانه‌هاست
و گویی
الیاف و اندامِ پرندگان را
هلهله می‌کِشد





📚 #آدونیس

#ترجمه_امید_آدینه

📷 #عکاس_کورتنی_بی_هال

#آزادی_جامعه_درگرو_آزادی_زنان_است





https://t.center/NA_BE_KAR_KOODAKAN
میتوانی استخوان هایت را خرد کنی، میتوانی چشمهایت را از حدقه درآوری، ولی خودت هستی ، بلی خودت هستی که در مورد دردت تصمیم میگیری.



📚 #مرده_های_بی_کفن_و_دفن

#ژان_پل_سارتر

📝 #ترجمه_قاسم_صنعوی

#انقلاب_زن_زندگی_آزادی




https://t.center/NA_BE_KAR_KOODAKAN
((هدف خردمند لذت جویی نیست، بلکه فارغ بودن از رنج است.))
سعادت به نام آن کسی است که زندگی را بدون دردهای روحی و جسمی شدید می گذراند، نه آنکه شادی های پرشور و لذّت های بزرگ نصیبش شده است. اگر کسی بخواهد جز بر این مبنا سعادت زندگی فردی را بسنجد، معیار غلطی را برگزیده است، زیرا لذّت ها سلبی‌اند و سلبی می‌مانند: این تصوّر که لذّت، موجب سعادت می‌گردد، جنونی است که حسرت برای مجازات خویش به‌وجود می آورد. اما رنج بر‌‌خلاف لذّت، به طور مثبت احساس می‌شود و از این رو فقدان آن معیار سعادت زندگی است. اگر در وضعیتی که رنج در آن وجود ندارد دلتنگی و بی‌حوصلگی نیز نباشد، آنگاه سعادت این جهان به‌طور عمده حاصل شده است، زیرا باقی همه وهم است. از این نتیجه می‌گیریم که هرگز نباید لذّت را به بهای رنج یا حتی به بهای امکان رنج خرید، وگرنه چیزی سلبی و در نتیجه موهوم را با چیزی مثبت و واقعی مبادله کرده‌ایم.



📚 #در_باب_حکمت_زندگی

📝 #آرتور_شوپنهاور

#ترجمه_محمد_مبشری

#انقلاب_زن_زندگی_آزادی




https://t.center/NA_BE_KAR_KOODAKAN
کودکان کار و خیابان
#نه_به_قتلهای_ناموسی #زن_ناموس_هیچکس_نیست #آزادی_جامعه_درگرو_آزادی_زنان_است https://t.me/NA_BE_KAR_KOODAKAN
من یک زن ام، نه بیشتر نه کمتر
زندگی می کنم
زندگی
همین طور که هست
قدم به قدم

کرک هایم را می بافم
نه برای به سر رساندن
قصه هومر، نه برای خورشیدش
و می بینم آنچه را می بینم
هر آنچه هست، به شکل خودش
هرچند، گاهی زل می زنم
به تاریکی
تا نبض نابودی اش را بگیرم
و فردا می نویسم
روی صفحه های دیروز
هیچ صدایی
به جز پژواک نیست

من عاشق ابهام ناگزیز
“نیستیِ پرنده هام”
که شب‌سفری گفت …
نیستی پرنده ها
بر سراشیب گفتگو
روی سقف روستاها
من زنم، نه بیشتر نه کمتر

شکوفه های بادا ، پروازم می دهند
در ماه مارس، از بالکن ام
درآرزوی آنکه آرام می گوید:
”لمس کن مرا، اسب هایم را به چشمه می آورم”
گریه می کنم بی هیچ دلیلی و تو را دوست دارم
همانکه هستی، نه با ادا
نه بی حاصل

و از شانه های من صبح بر تو بر میخیزد
و در تو می افتد، در آغوشت که می گیرم، شب
یک نفر نیستم
دیگری هم
نه! من خورشید نیستم
ماه نیستم
من یک زن ام، نه بیشتر نه کمتر

دوست دارم دوستم بدارند
همانی که هستم
نه مثل یک عکس رنگی
روی کاغذ و یک ایده
پرداخت شده توی شعری به قصد دلالی…

من جیغ لیلا را از دورها می شنوم
از اتاق خواب: ترکم نکن
اسیر قافیه شب های قبیله ای
مرا چون سوژه ای به آنها نسپار
من یک زن ام، نه بیشتر نه کمتر

من همانی ام که هستم
همانطور که تو همانی که هستی
در تو زندگی می کنم، تا تو، برای تو
من شفافی ناگزیر معمای مشترکمان را دوست دارم
من از آن توام وقتی از شب بیرون میزنم
اما زمینت نیستم
مسیرت
من یک زنم، نه بیشتر نه کمتر
و خسته ام
از چرخه زنانگی ماه
و گیتارم ناکوک می شود
سیم
به سیم
من یک زن ام نه بیشتر نه کمتر


📚 #محمود_درويش

#ترجمه_بهار_افسرى


#نه_به_قتلهای_ناموس

#زن_ناموس_هیچکس_نیست

#آزادی_جامعه_درگرو_آزادی_زنان_است

🌹 #به_یاد_مونا_حیدری




https://t.center/NA_BE_KAR_KOODAKAN
اینجا آدم درست بسیار کم است. واقعا هیچ کس نیست که قابل احترام باشد ... نمیدانم متوجه شده اید که انسان در عصر ما اهل راه راست نیست؟
همه می خواهند از راه کج به جایی برسند.


📚 برشی کوتاه از کتاب ابله

#فئودور_داستایوفسکی

📝 #ترجمه_سروش_حبیبی
.
#انقلاب_زن_زندگی_آزادی




https://t.center/NA_BE_KAR_KOODAKAN
«آذرخش»   
 
هرگز نگویمت
«دوست دارمت»
                     مگر باری
چراکه،
مکرر نمی‌گرداند خویشتن را آذرخش...
.

📚 #نزار_قبانی

#ترجمه_صالح_بوعذار
.
#انقلاب_زن_زندگی_آزادی



https://t.center/NA_BE_KAR_KOODAKAN
باز هم
راه باید اُفتاد و
حرفی زد
باید از رگانِ آشوب و اضطراب
از دقایقِ خشم و مصیبت و فاجعه
گذشت
و شبْ کلاهِ جادو را
لمس کرد
و حتا!
با گوش‌هایی کنجکاو و
چشمانی پُرسش‌گر
بطالت ها و بیهودگی ها و طلسم ها را آموخت
آری:
این چنین است
که می‌توان،
بر مزارِ اهلِ مکتب،
مشعلی اَفروخت و
در فراسویِ دانه‌هایِ دانش،
ایستاد
و از جدالِ چخماق و
پاسخِ باد
به شعبدهْ‌بازانِ تاریخ
پِی بُرد



📚 #پل_الوار

#ترجمه_امید_آدینه

#انقلاب_زن_زندگی_آزادی



https://t.center/NA_BE_KAR_KOODAKAN
بگذارید برگردم:
برایِ ناتمامِ خاطرات
برایِ پرواز
و برایِ ابدیتِ یک بوسه و
کوچه ای فراموشْ شده در انتهایِ  پاییزْ گونِ حافظه
بگذارید برگردم ...
بگذارید بالْ نوازِ فرشته گان
بر غریبْ گسترِ کهنْ سالِ سرزمین اَم
بتابد
و من،
از دقایقِ بی مرز
از حوالیِ دریچه و دریا
عبور کنم
شاید که!
هر آدمی نیز
به تمثیلِ من و پرندگان
این ژندهْ پوستینِ بطالت را
رها کند:
و مشعلِ اندیشه و
تُردِ احساس
تقدیرِ انسانِ معاصر شود
آری ...
ای گزمه هایِ وحشت و فریب
و ای شومْ زادِگانِ مقدسْ پیشه یِ منارهْ پرست
که نطق و نگاه و تقوایِ تان
سراسر،
جنون و دشنه و تابوت است:
بگذارید
تا چونان قوها
برگردم
و در برابرِ نفرت و دروغ
تصویری یا نجوایی از آینه و آسمان باشم و
خیانتْ پوشِ سایه ها را
به هر خلقِ محروم و مظلوم، خبر دهم!
بگذارید
برگردم
 



📚 #فدریکو_خسوس_گارسیا_لورکا

#ترجمه_امید_آدینه

🌹 #برای_نیکا_شاکرمی


#زن_زندگی_آزادی

#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم

#خون_در_زمین_فرو_نمی‌رود

#ما_خاموش_شدنی_نیستیم

#انقلاب_ادامه_دارد






https://t.center/NA_BE_KAR_KOODAKAN
کودکان کار و خیابان
🛑 اصطلاحِ «الاهیاتِ سیاسی» تنها برای آن‌دسته از نظریاتِ سیاسی به‌کار نمی‌رود که مانند نظريه سیاسیِ خودِ اشمیت - مبنای الاهیاتی دارند، بلکه بیشتر اشمیت خود می‌داند چگونه انواع «الاهیات سیاسی» را، حتی جایی که الاهیات آشکارا انکار یا جایی که امر سیاسی تکذیب شده،…
🛑 اصطلاحِ «الاهیاتِ سیاسی» تنها برای آن‌دسته از نظریاتِ سیاسی به‌کار نمی‌رود که مانند نظريه سیاسی خودِ اشمیت - مبنای الاهیاتی دارند، بلکه بیشتر اشمیت خود می داند چگونه انواع «الاهیات سیاسی» را، حتی جایی که الاهیات آشکارا انکار یا جایی که امر سیاسی تکذیب شده، و یا جایی که اعلام می کند از شر همه انواع الاهیات سیاسی «خلاص شده‌ایم»، جستجو کند.

🔺 حال فرقی نمی‌کند که مَواضعِ مخالفان بر «نقل و انتقال ها» و «شکل‌گیری های دوباره» مبتنی باشد، یا بتوان ثابت کرد که اشکال و نتایج «عرفی شدن»‌اند، و یا به مثابه آن دیگری متافیزیک شکل گرفته‌اند. الاهیات سیاسیِ اشمیت، یا «معرفت تام و محض» نسبت به «درونمایه متافیزیکی سیاست» مبنایی نظری برای مبارزه‌ای فراهم می‌سازد که در آن تنها ایمان به صف آرایی در برابر ایمان می پردازد.

مبارزه‌ای که ایمانِ حقیقی رو در رویِ هزاران روایتِ ایمانِ دروغین می‌ایستد، و بر بسترِ الاهیاتِ سیاسی است که «بی طرف ها» جایی ندارند، اما همیشه «الاهیات‌دانانِ سیاسی» هستند؛

🔻 حتی اگر این الاهیات‌دانان، مثل #باکونین «الاهیات‌داناني ضدّ الاهیاتی» باشند.
نه بی‌تفاوتی و نه تجاهل هیچ یک دردی را از ما دوا نمی‌کنند. حقیقتِ وحی، هم دعوتی است به تمایز دوست از دشمن و هم خود موجب این تمایز می شود.

🔺 هر آنکه این حقیقت را انکار کند، كَذّاب است، هر که در آن شک کند، از آن دشمنِ قدیمی* اطاعت می‌کند، و هرکه با آن نباشد، بر آن است.

🔻 حقیقتی که موضوعِ دعوایِ الاهیات سیاسی است، ثابت کرده آن قدر توانمند هست که بر هر چیزی غلبه کند و دقیقا با واداشتنِ انسانها به اِتخاذِ تصمیم، [یعنی] با رودررو ایستادن با هر کسی بر اساسِ (یا این یا آنی) که از آن گریزی نیست، بر هر چیزی غلبه یابد.

* شیطان: The old enemy

📖 الاهیاتِ سیاسی؛ پیوست: پانوشت های پترسون مربوط به نتیجه‌گیری


📚 #کارل_اشمیت

#ترجمه_لیلا_چمن_خواه

#انقلاب_زن_زندگی_آزادی





https://t.center/NA_BE_KAR_KOODAKAN
🛑 اصطلاحِ «الاهیاتِ سیاسی» تنها برای آن‌دسته از نظریاتِ سیاسی به‌کار نمی‌رود که مانند نظريه سیاسیِ خودِ اشمیت - مبنای الاهیاتی دارند، بلکه بیشتر اشمیت خود می‌داند چگونه انواع «الاهیات سیاسی» را، حتی جایی که الاهیات آشکارا انکار یا جایی که امر سیاسی تکذیب شده، و یا جایی که اعلام می کند از شر همه انواع الاهیات سیاسی «خلاص شده‌ایم»، جستجو کند.


📖 الاهیاتِ سیاسی؛ بخش دو، پیوست: پانوشت های پترسون مربوط به نتیجه‌گیری


📚 #کارل_اشمیت

#ترجمه_لیلا_چمن_خواه

#انقلاب_زن_زندگی_آزادی




https://t.center/NA_BE_KAR_KOODAKAN
وقتی تو را دوست می‌دارم
بارانی سبز می‌بارم
بارانی آبی
بارانی سرخ
بارانی از همه‌ رنگ
از مژگانم گندم می‌روید
انگور
انجیر
ریحان و لیمو.

وقتی تو را دوست می‌دارم
ماه از من طلوع می‌کند
و تابستانی زاده می‌شود
گنجشکان مهاجر باز می‌آیند
و چشمه‌ها سرشار می‌شوند
وقتی به قهوه‌خانه می‌روم
دوستانم
گمان می‌کنند که بوستانم...


📚 #نزار_قبانی

#ترجمه_موسی_بیدج

#انقلاب_زن_زندگی_آزادی



https://t.center/NA_BE_KAR_KOODAKAN
زَنانِ سیاسی
زیباتراَند !
این زَخمه هایِ زیتون را
مَزارعِ مَهتابی ،
شَهادت خواهند داد
تُفنگی :
که بر پیلهْ زارِ فَقر
به تَعبیرِ نان ،
می غُرّد
یا حَـتّا ...
گیاهی که در پَرگارِ یک گودال
قَد می کِشد تا دیوار
هَر دو از ترانه ای در خاطراتِ زَنانه ،
آغاز می شوند
زیرا
مادرانِ مان ،
خورشیدها زائیده‌اَند





📚 #محمود_درویش

#ترجمه_امید_آدینه

#زنان_حذف_شدنی_نیستتد

#آزادی_جامعه_درگرو_آزادی_زنان_است






https://t.center/NA_BE_KAR_KOODAKAN
در تئوری : رفقای زن با رفقای مرد ، برابر هستند ؛ اما در عمل ، گیسوی بافته ی عامیانه‌ی ( افکار ارتجاعی ) رفقای مرد ، همان گونه به گردن شان ، آویزان است که ! به گردن عامیانه ترین مردان جامعه ...



📚 #کلارا_زتکین

#ترجمه_امید_آدینه

#آزادی_جامعه_درگرو_آزادی_زنان_است





https://t.center/NA_BE_KAR_KOODAKAN
دولت ها
       بر آماجِ هر خیابان ،
                         بالغ می شوند
ژنرال ها به نامِ حقوقِ بَشر ،
                           شیپور می کِشند
      امّا تو با گندُمَکِ واژهْ پوش !
                                 و من با دقایق
                      مُتّحد شدیم :
                           تا هرگز از مرگ
                                             نَهراسیم ...



📚 #برتولت_برشت

#ترجمه_امید_آدینه


#جهانی_بدون_ستم_و_استثمار
#جمهوری_اعدام
#چوبه_های_دار_بشکنیم
#همبستگی
#همراه_شو
#علیه_ماشین_کشتار
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#خون_در_زمین_فرو_نمی‌رود
#زن_زندگی_آزادی
#انقلاب_ادامه_دارد





https://t.center/NA_BE_KAR_KOODAKAN
کودکان کار و خیابان
#طبقه_کارگر #کارگران_جهان_متحد_شوید #رهبر_ما_کارگران_سنگر_ما_خیابان #نان_کار_آزادی #پیروز_باد_انقلاب #زنده_باد_سوسیالیسم #امید_آدینه https://t.me/NA_BE_KAR_KOODAKAN
خیال بافی نکن
مگر نمی‌بینی
دهقان و برزگر در ازدحامِ پنبه و آهن
گم گشته‌اند، دود شده‌اند
هیاهویی
جز لغزش خورشید بر چهره‌ها نیست
کارخانه‌ها
با سوگند به حقوق بشر
تقویمِ شقاوت و حیله‌‌اند
بیرق وحشت بر انبوه سیاره‌ها
و هر کشور می‌غرد
کسی شبیه یک نویسنده
آری
یک موسیقیْ‌دان
که چندان نمی‌شناسم اش
از هراس گلوله و زندان
به خیابان نمی‌آید
و هرگز هم
در اشتیاق آزادی و صلح
نخواهد رقصید
باید خیره شویم
کومه‌های مان را
با دستان پینه بسته
تقسیم کنیم
از مترسک
آزمون بگیریم و
حتا به ناقوسکِ پیر در معدن طلا
هشدار دهیم
آیا اعتراض
و اعتصاب
رسالتی از جنسِ حقیقت نیست؟
آیا هر شیار بر گرده‌ها و سینه‌هامان
حماسه را بر تارک صدا
طلب نمی‌کند
اینک برخیز و
فریادی باش در اوج مُصیبت بر خانه‌های تاریک
زیرا شورش تصویری از نیرنگ
یا پلیدی نیست
و خاموشی،
در غزل واره‌های انتقام
معنا ندارد
به گمان‌ام
ماتم تو از فقر
یا زخم من از رنج
ظلمت را به نغمه و نور
بدل خواهد کرد
نگاه کن …
که حاکمان جلاد سرشت مقدس پیشه
چگونه ثروت را
به وقت سَحَر
از ناسور استخوان‌های مان
بیرون می‌کشند و
به مساجد،
و کلیساها
می‌برند
بی شک!
هنگامه‌ی سرخ انقلاب است





📚 #ولادیمیر_مایاکوفسکی

#ترجمه_امید_آدینه

#زن_زندگی_آزادی






https://t.center/NA_BE_KAR_KOODAKAN
Ещё