مقاومت زنان از خیلی وقت پیش شروع شده بود؛ از همان اعدامهای بعد ۵۷ که
#سیمین_بهبهانی در اعتراض، غزل «نمیتوانم ببینم: جنازهای بر زمین است؛ که بر خطوط مهیبش، گلولهها نقطهچین است...» را سرود، تا مادران خاوران، تا مادران پارک لاله، تا مادران دادخواه، تا هر زن و مرد و انسانی که از این نظامِ بینظم و امنیت، زخمی بر دل و روح و تن دارد، زخم سرکوبِ زندگی، زخم سرکوبِ آزادی، زخم سرکوبِ انسان بودن، زخم سرکوبِ نفسکشیدن.
آنها که دهه هفتاد تازه به جوانیشان پاگذاشتند دوستان من بودند، ما با مدلهای مختلف مثل نصفهنیمه سرکردن روسری و شال، آستینهای بالازده، شلوارهای کوتاه و غیره
#حجاب_اجباری را به تمسخر میگرفتیم چون نمادی برای تمام سرکوبها و نداشتنها بود و هست، این همه سال حق معیشت ما و انتخابهای ما سرکوب شده است و حق یک زندگی عادی داشتن، اما حالا دیگر همهچیز صریح است، دهههشتادیها صریحند، دههنودیها صریحتر، ظلم آشکارتر شده است، اینها نسل فضای مجازیاند و نمیشود چیزی را از اینها پنهان کرد، این نسلها که برای آزادی جان میدهند، و ما همه برای آزادی جان دادهایم، عدهایمان از همهچیز محروم شدیم و ذره ذره جان دادیم، عدهایمان تمام آن ذرهذره شدن را در چند روز تجربه کردیم، زندگان و مردگانِ ما در چند نسل، همه برای آزادی جان دادهاند و میدهند و حالا صدای شعر سیمین در گوشم میپیچد که:
اگر چه صد ساله مردهام، به گور خود خواهم ایستاد
که بردَرَم قلب اهرمن، ز نعرهی آنچنان خویش...
اگر چه پیرم ولی هنوز، مجال تعلیم اگر بُوَد
جوانی آغاز میکنم، کنار نوباوگان خویش...
#مریم_جعفری_آذرمانی#زن_زندگی_آزادی#مهسا_امینی#زاهدان #سنندج #MahsaAmini #IranProtests2022|
@Maryam_Jafari_Azarmani |