کانال شعر مریم جعفری آذرمانی

#روز_قلم
Канал
Книги
Искусство и дизайн
Образование
Музыка
Персидский
Логотип телеграм канала کانال شعر مریم جعفری آذرمانی
@Maryam_Jafari_AzarmaniПродвигать
1,11 тыс.
подписчиков
693
фото
192
видео
252
ссылки
آثار چاپ‌شده: هفده کتاب شعر و دو کتاب پژوهشی؛ دکترای زبان و ادبیات فارسی؛ لیسانس مترجمی زبان فرانسه؛ ارتباط با شاعر ⬇️ @maryamjafariazarmani
هشتگ #روز_قلم را دیدم و یاد مصرعی از غزلی قدیمی از #بکتاش_آبتین افتادم که نام اولین کتابش هم بود: «و پای من که قلم شد نوشت برگردیم...».
از دهه هفتاد تا همین چند سال اخیر که او را در جلسات می‌دیدم، آنقدر متبسم و خوش‌برخورد بود، که تصور اینکه روزی در زندان باشد محال می‌نمود، اما اکنون مدتی است که در اوین است.
با آرزوی آزادی...

| @Maryam_Jafari_Azarmani |
✍️ قلم را بارها در شعرهایم آورده‌ام، امروز گفتم دست‌کم در کانال تلگرامم که امکان جستجو دارد، این کلمه را پیدا کنم، دیدم انگار هر جا قلم آورده‌ام غم و رنجی یا مصیبتی همراهش بوده است، حتا اگر بعضی‌شان در ظاهر لحنی شاد هم داشته باشند.
ذکر همه‌ی موارد که بعضی را در کانال نگذاشته‌ام مجال دیگری می‌خواهد، اما نمونه‌های زیر هر کدام تک‌بیتی‌ از شعرند:

همه‌ی ظرفها سیاه شدند، بس که سوزانده‌ام غذاها را
مریمِ بی‌هنر که جز شعرش ـ جز همین یک قلم ـ نداشته است

جوهر شده‌ای، كاغذ شده‌ای، حالا بنويس
از خود كه منم، دستم به قلم، دستی كه تويی

شعر باید بمیرد نه شاعر، مریم! الله اکبر! خدایی؟
روی انگشت جای قلم ماند، دستِ نفرین، دعا را عوض کرد

در انتظار رسیدن به وصفِ تو انگار
تمامِ دست و دل و پای من قلم شده است

بی‌آن که چیزی بداند، سرگرمِ شاگردها شد
نفرین به استادِ تنبل؛ دستِ قلم را قلم کرد

شش دفترِ بهار، نفس، دل، قلم، غم، آه!
منشورِ تو تمامتِ این مثنوی شده

سری نیست از شدّت بی‌خیالی
قلم مُرد از فرط بی‌جوهری‌ها

بدون وقفه نوشتم، که بی‌قسم پیداست:
مقامِ لاغریِ من که از قلم پیداست

چگونه با قلم و نان به خانه برگردد -
پدر که له شده در ازدحامِ صف، دیگر

#مریم_جعفری_آذرمانی
#روز_قلم

@Maryam_Jafari_Azarmani