کانال شعر مریم جعفری آذرمانی

#بکتاش_آبتین
Канал
Книги
Искусство и дизайн
Образование
Музыка
Персидский
Логотип телеграм канала کانال شعر مریم جعفری آذرمانی
@Maryam_Jafari_AzarmaniПродвигать
1,11 тыс.
подписчиков
693
фото
192
видео
252
ссылки
آثار چاپ‌شده: هفده کتاب شعر و دو کتاب پژوهشی؛ دکترای زبان و ادبیات فارسی؛ لیسانس مترجمی زبان فرانسه؛ ارتباط با شاعر ⬇️ @maryamjafariazarmani
برای رفیق قدیمی‌ام #بکتاش_آبتین (۲۵ آذر ۱۳۵۳- ۱۸ دی ۱۴۰۰)

زیرا هنوز حافظه در هجدهِ دی است
نامت نشان‌گذارِ حضوری پیاپی است

با آن لباس آبی زندان که راه راه
تصویر خنده‌های تو از پشت میله، آه...

آهی نمی‌کشم، که نفس‌ها شکسته‌اند
صدها پرنده لای قفس‌ها شکسته‌اند

شاعرترین صدای رهایی در این کویر!
عاشق‌ترین هوای از آواز ناگزیر!

آن شعر ناب را تو فقط خوانده‌ای و بس
تاریخ شعر را تو فقط مانده‌ای و بس

طاقت نداشتم که بمانم کنار تو
هر پنج‌شنبه گریه کنم بر مزار تو

مریم چگونه گریه کند بر غمی که نیست
ای مرحبا به بودنِ تو، مریمی که نیست

#مریم_جعفری_آذرمانی
۱۳ شهریور ۱۴۰۱

| @Maryam_Jafari_Azarmani |
ستمگرِ سفاک گفته که #حسین_رونقی را هم مثل #بکتاش_آبتین خواهیم کشت، ما که می‌دانستیم بکتاش را کشته‌اند اما این اعتراف ستمگر است به قتل عمد بکتاش رفیق نازنین ما و ادامه‌ی گستاخی در جنایاتش.

خطر، معیشتِ ما بود و زندگی کردیم
ستم، تخصص او بود - آنچه با ما کرد - 

به خاک و خون بکش این دیو آدمی‌خور را
نمی‌شود که نشست و فقط «خدایا!» کرد

#مریم_جعفری_آذرمانی


#بکتاش_آبتین
#بهنام_محجوبی
#حسین_رونقی
#زن_زندگی_آزادی
#مهسا_امینی

| @Maryam_Jafari_Azarmani |
Audio
برای رفیق قدیم و همیشه #بکتاش_آبتین

زیرا هنوز حافظه در هجدهِ دی است
نامت نشان‌گذارِ حضوری پیاپی است

با آن لباس آبی زندان که راه راه
تصویر خنده‌های تو از پشت میله، آه...

آهی نمی‌کشم، که نفس‌ها شکسته‌اند
صدها پرنده لای قفس‌ها شکسته‌اند

شاعرترین صدای رهایی در این کویر!
عاشق‌ترین هوای از آواز ناگزیر!

آن شعر ناب را تو فقط خوانده‌ای و بس
تاریخ شعر را تو فقط مانده‌ای و بس

طاقت نداشتم که بمانم کنار تو
هر پنج‌شنبه گریه کنم بر مزار تو

مریم چگونه گریه کند بر غمی که نیست
ای مرحبا به بودنِ تو، مریمی که نیست

#مریم_جعفری_آذرمانی
یک مثنوی ناتمام

| @Maryam_Jafari_Azarmani |
امروز بر مزار #بکتاش_آبتین با وجود کمترین امکانات صوتی، صدای شعرخوانی خودش پخش می‌شد و ما گوش ایستاده بودیم، و چه صدایی رساتر از خودش؟ با کلیدواژه‌هایی که در شعرش بود گویی داستان خودش را بازگو می‌کرد، صادقانه و رشک‌برانگیز، گویی همه‌چیز را می‌دانست و راز شکوهمندی‌اش در همین آگاهی‌ها بود.
روی مزارش هنوز سنگ نشده اما خانواده و دوستانش داشتند خاک را گُل‌پوش می‌کردند و بعضی بی‌قرار اشک می‌ریختند، سر و صدایی هم در حاشیه‌اش پیش آمد که حدس بر این بود که می‌خواهند همین مراسم را هم مختل کنند، اما با درایت خانواده‌ی بکتاش، کمی آن‌سوتر از مزار حل و فصل شد و جزئیاتش را نمی‌دانم، مهم این است که #بکتاش_آبتین و آنچه برایش جان و هستی‌اش را گذاشت، هرگز فراموش نخواهد شد.

۱۴ بهمن ۱۴۰۰

| @Maryam_Jafari_Azarmani |
#بکتاش_آبتین عزیز، باید مدام از تو یاد کنم، می‌دانم که تو هیچ نیازی به این یادکردن نداری، اما من نیاز دارم خودم را با یاد نام تو تسلّا بدهم برای آنچه از تو در ذهنم هست؛ این که همیشه شوخی و جدی را توأمان با هم داشتی، همان صفتی که تا آخرین لحظات با تو بود یعنی در عین شادی و رضایت از آنچه هستی و آنچه به دنبالش هستی، سرکش بودی و بدون سازش با این وضعیتی که ما را خفه کرده است. من خفه شده‌ام، اما هر بار با یاد نام تو حس می‌کنم نفسم برمی‌گردد، انگار یاد تو زندگی می‌دهد، آزادی می‌دهد، این عکس مزار توست اما مزار تو فقط خاکی نیست که زیر آن آرمیده‌ای، مزار تو حضور دائم توست، انگار که هر وقت بخواهم می‌توانم بیایم آنجا و هر چه دوست دارم بخوانم و تو بشنوی و انگار حواست جمع‌تر از همه است، چه جان بی‌پایانی هستی که انگار نرفته‌ای و هر روز از روز قبل زنده‌تری.

#مریم_جعفری_آذرمانی

| @Maryam_Jafari_Azarmani |
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
.
بر مزار زنده‌یاد #بکتاش_آبتین
۲۳ دی‌ماه ۱۴۰۰

شعری از او خواندم و غزلی از خودم.

یادش گرامی

| @Maryam_Jafari_Azarmani |
.
بر مزار زنده‌یاد #بکتاش_آبتین
۲۳ دی‌ماه ۱۴۰۰

دوستانی که شعر خواندند، انتشار همه ویدیوها به دلیل سرعت پایین اینترنت و حجم زیاد امکان‌پذیر نبود. عکس‌ها را در دو پست گذاشتم.

#احسان_هاشمی
#محدثه_عراقی
#ترانه_جامه_بزرگی
#مریم_جعفری_آذرمانی

| @Maryam_Jafari_Azarmani |
.
بر مزار زنده‌یاد #بکتاش_آبتین
۲۳ دی‌ماه ۱۴۰۰

دوستانی که شعر خواندند، انتشار همه ویدیوها به دلیل سرعت پایین اینترنت و حجم زیاد امکان‌پذیر نبود. عکس‌ها را در دو پست گذاشتم.

#لیلا_هنگروانی
#مصطفی_خدایگان
#علی_فرزانه_موحد
#داود_محمدی_نیا
#میلاد_نجفی
#مراد_عباسپور
#الهه_تاجیکزاده_آریایی
#مریم_صفری
#ساجد_فضل_زاده
#فاطمه_صادقی

| @Maryam_Jafari_Azarmani |
وقتی شاعر و هنرمندی را سال‌ها دیده باشی تحمل فاجعه و مصیبتِ نبودنش مضاعف است به ویژه که این‌چنین دردناک و عظیم باشد. #بکتاش_آبتین را از همان دهه‌ی هفتاد در جلسات شعر، دورهمی‌ها، کافه‌رفتن‌ها و بحث‌های ادبی می‌دیدم، تا قبل از زندانش که آخرین بار در رونمایی مجله‌ی وزن دنیا دیدمش و مثل همیشه خندان و خوش‌برخورد بود و با اینکه به زودی قرار بود به زندان برود اصلأ در چهره و رفتارش ذرّه‌ای تردید نمی‌دیدی، مصمّم و فروتن و بی‌توقّع. گفتم آخرین بار؟ کدام آخرین بار؟ به قول #حسین_منزوی که برای عزیز کشته‌شده‌اش سروده بود: «آخرین دیدار گفتم؟ عذر می‌خواهم عزیز! آخرین باری که دیدم، غرق خون دیدم منت» من هم باید بگویم بکتاش آبتین عزیز! آخرین بارها عکس‌هایت را دیدم یکی زنجیر برپا بر تخت بیمارستان و دیگری با ماسک و دستگاه روی صورتت باز هم بر تخت بیمارستان...
حالا که دیگر نمی‌شود تو را دید، روز به روز غمگین‌تر از قبل به تو فکر می‌کنم، من که حتا در بدترین شرایط اجتماعی و شخصی هم، به هر شکلی که توانسته‌ام شاد و پرانرژی بوده‌ام، حالا نام تو مثل یک داغ عظیم در قلب و مغزم حک شده است، نام تو برایم دیگر نام یک شخص نیست، معناهای بسیاری را در ذهنم می‌آورد از جمله ایستادگی، تسلیم نشدن و آزادی...

#مریم_جعفری_آذرمانی
۲۱ دی‌ماه ۱۴۰۰

| @Maryam_Jafari_Azarmani |
ساعاتی پیش به یاد #بکتاش_آبتین و کشته‌شدگان #هواپیمای_اوکراینی و...، جنب بیمارستان ساسان تهران همراه با جمعی از شاعران و نویسندگان شمعی روشن کردم.


"رنگ پاشيدن بر هيچ"

بر شانه‌ی خودم دستی تكاندم
برگشتم
و به دوردست خيره شدم
در سراب
انسان‌ها دسته‌جمعی تنها بودند
و مرگی بی‌نوبت
در سينه‌ی من پابه‌پا می‌كرد
جای خالی اشكی
بر گونه‌هايم خشكی زده بود...

#بکتاش_آبتین

| @Maryam_Jafari_Azarmani |
#بکتاش_آبتین کشته شد.

کاری نمانده است که با ما نکرده‌اند
با ما چه کار مانده که آن را نکرده‌اند؟

#مریم_جعفری_آذرمانی

| @Maryam_Jafari_Azarmani |
#بکتاش_آبتین عزیز، کاش هر چه زودتر حالت بهتر شود و اصلأ روزگار عوض شود و این همه وحشت تمام شود...

کلافه‌ایم از این فصلِ ناخلف، دیگر...

#مریم_جعفری_آذرمانی

| @Maryam_Jafari_Azarmani |
باز هم خبری از بستری شدن شاعر در بند #بکتاش_آبتین که نگران کننده است...

| @Maryam_Jafari_Azarmani |
هشتگ #روز_قلم را دیدم و یاد مصرعی از غزلی قدیمی از #بکتاش_آبتین افتادم که نام اولین کتابش هم بود: «و پای من که قلم شد نوشت برگردیم...».
از دهه هفتاد تا همین چند سال اخیر که او را در جلسات می‌دیدم، آنقدر متبسم و خوش‌برخورد بود، که تصور اینکه روزی در زندان باشد محال می‌نمود، اما اکنون مدتی است که در اوین است.
با آرزوی آزادی...

| @Maryam_Jafari_Azarmani |