#اوزان_کمکاربرد ۱۲ بخش ۱۳
#مستفعلن_فاعلاتنیا
#مفعول_مفعول_مفعو (= فعلن)
#مهدی_شعبانی چیزی که چندان نپاید
دلبستگی را نشاید
امروز اینیک بمیرد
و آنیک ز مادر بزاید
#وقار_شیرازی(دیوان، ج ۱، قصیدهٔ ۱۳۸، به نقل از «آشنایی با
اوزان عروضی»، غلامرضا پناهی، نشر پیام، ۱۳۹۶: ج ۲، ۸۹ و فرهنگ عروضی، شمیسا، نشر علم، ۱۳۸۶: ۱۲۴)
دل بردی از من به یغما، ای ترک غارتگر من
دیدی چه آوردی ای دوست؟ از دست دل بر سر من
عشق تو در دل نهان شد، دل زار و تن ناتوان شد
رفتی چو تیر و کمان شد، از بار غم، پیکر من
میسوزم از اشتیاقت، در آتشم از فراقت
کانون من سینهٔ من، سودای من آذر من
#صفای_اصفهانی (دیوان، نشر اقبال، به کوشش احمد سهیلی، ۱۳۶۲: ۴۰۶)
مردی که آنسو نشستهست، فرزند او برنگردید
آن دخترک را نگه کن، زن گشت و مادر نگردید
#فتحاله_شیبانی(غزلهای شاعران امروز، چاپ سنایی، به کوشش مجید شفق، ۱۳۷۷: ۵۲۳، منقول از «آشنایی با
اوزان عروضی»، غلامرضا پناهی، نشر پیام، ۱۳۹۵، ج ۱، ص ۱۳۳، بخش ۴۴)
میآمد از برج ویران، مردی که خاکستری بود
خرد و خراب و خمیده، تمثیل ویرانتری بود
#حسین_منزوی(از کهربا و کافور، غزل شمارهٔ ۲۷۱ [از مجموع غزلهای شاعر]، به نقل از کتاب با سیاوش از آتش، نشر پاژنگ، ۱۳۸۴: ۱۳۷) [محمدعلی بهمنی بر همین وزن شعری تقدیم منزوی کردهاست: آمد به خوابم دوباره، مردی که خاکستری بود...]
ای عشق ازیادرفته!
گمگشته، بربادرفته!
اکنون پس از روزگاران
بعد از خزانها، بهاران
ما بیدل و بیقراریم
بازیچهٔ روزگاریم
تیر بلا را نشانیم
مرغی خرابآشیانیم
بنشین که گویم غم خود
اندوه خود، ماتم خود
#مهدی_اخوان_ثالث (ارغنون، ۲۵۶، به نقل از «آشنایی با
اوزان عروضی»، غلامرضا پناهی، نشر پیام، ۱۳۹۶: ج ۲، ۸۹)
ای تکیهگاه و پناهِ زیباترین لحظههایِ پرعصمت و پرشکوهِ تنهایی و خلوت من
#مهدی_اخوان_ثالث(آخر شاهنامه، نام شعر: غزل ۳، قالب این شعر نیمایی است و شاید منزوی در شعر «ای گیسوان رهای تو از آبشاران رهاتر» بر وزن مفعول مفعول مفعول مفعول مفعول مفعو (= فعلن) نظری به وزن سطرهایی از این شعر اخوان داشتهاست).
شلوار تاخورده دارد مردی که یک پا ندارد
خشم است و آتش، نگاهش، یعنی تماشا ندارد
#سیمین_بهبهانی(مجموعه اشعار، نشر نگاه: ۸۶۸)
[سیمین چندین غزل بر این وزن دارد].
از سینه بیرون میاور، بگذار خنجر بماند
تاوان این روسیاهی با نابرادر بماند
#محمود_سنجری(شهد اما شوکران، کتابسرای تندیس، به کوشش مهدی مظفری، ۱۳۸۳: ۶۵۴، منقول از «آشنایی با
اوزان عروضی»، غلامرضا پناهی، نشر پیام، ۱۳۹۵، ج ۱، ص ۱۳۳، بخش ۴۴)
دلخسته و سرشکسته، مادر ببین مریمت را
اما به رویت نیاور از دیدن او غمت را
#مریم_جعفری_آذرمانی (دایره، نشر فصل پنجم، ۱۳۹۳)
#اوزان_کمکاربرد ۱۲ بخش ۱۳
#مستفعلن_فاعلاتنیا
#مفعول_مفعول_مفعو (= فعلن)
#مهدی_شعبانی@ghazalshermahdishabani