یک
#تئوری_توطئه دهان به دهان میچرخد که شما همه با آن آشنایید، تیتر و محتوای این تئوری یکسان است:
#کارخودشونهالبته تفاوتهای اندکی در برخی موضوعات پیدا میکند اما صورتبندی کلی و فعلی آن اینطوریست: وقتی اعتراضاتی شکل میگیرد، سپس در اواخر آن اعتراضات یک اقدام مسلحانه، داخلی یا خارجی صورت میگیرد و ضربهای به جمهوریاسلامی میزند سپس
#وحوش_شیعه به بهانه آن میدانداری میکنند و به بهانه همان با فشار بیشتر یا عقبنشینی معترضین (چرا که بعد از آن اتفاق، توقع خشونت بیشتر حکومت میرود) اعتراضات کم رنگ یا محو میشود، این تئوری توطئه وارد میشود و سعی میشود با آن، جمع شدن اعتراضات این طور توضیح داده شود که:
#کارخودشونه و میخواستن اعتراضات رو جمع کنن که کردن!
حتما شما موارد زیادی به خاطر دارید، من خودم در ماجرای کشته شدن سلیمانی، حمله به شاهچراغ و همین ماجرای راسک اخیر رسماً این تئوری توطئه را شنیدهام؛ کار به جایی رسیده که عدهای رسماً هرگونه اعتراض با خشونت را به حاکمیت نسبت بدهند و بگویند:
#کارخودشونه تا اعتراضات رو سرکوب کنن.
چقدر صحت دارد؟
روشن است که تئوری توطئه صحت ندارد، کارکرد دارد؛ یعنی ابزاری ذهنی برای تحلیل وضعیت است و معمولا راحتترین راه برای تحلیل و از سوی دیگر غیرقابلمخالفتترین راه است. چون سروکار طرح کنندگان معمولا با فکت و استدلال نیست لذا مخالفت با آن نیاز به توضیح مقدمات متعددی دارد که معمولا همان مقدمات هم استدلالیست و با کسی که با واقعیت فاصله گرفته یکجا نمیتوان چندین فکت و واقعیت را طرح کرد و انتظار داشت به کل رویکرد ذهنیاش را تغییر دهد.
از کجا آب میخورد؟
دو آبشخور اصلی میتوان برای این تئوری توطئه در نظر گرفت: اول اینکه: حکومت برای سرکوب گسترده و توجیه افکار عمومی نیاز به بهانه دارد. خب این یک گزاره غلط است چرا که
#وحوش_شیعه بر خلاف حکومتهای دموکراتیک نیازی به بهانه برای سرکوب خشن و گسترده ندارند. مثلاً سالها سرکوب حق پوشش به وسیله درندگانی به نام کمیته مگر مقدمهای از خشونت معترضان داشت؟ یا خیلی دور نرویم، شلیک به چشم معترضان در اعتراضات آب اصفهان مگر نیازی به مقدمه چینی داشت؟ حکومت
#وحوش_شیعه هر زمان که اراده کند با خشنترین وجهی نرمترین اعتراضات را هم سرکوب میکند. همین صدور احکام سه، چهار یا ده ساله زندان برای معترضانی که تا به حال لگد توی یک جعبه خالی هم نزدهاند یا یک دستمال کاغذی هم آتش نزدهاند اوج توحش حکومت را نشان میدهد. همچنین اساسا افکار عمومی پشیزی برای
#وحوش_شیعه اهمیت ندارد، نهایتا ساخت گفتمانی برای سرکوبگران و موافقان خودشان که در جلسات سیاسی و گعدههای بسیج و
#ماله_کشی_هیبریدی کارشان را راه میاندازد. اما اینکه افکار عمومی ملت ایران چه جایگاهی دارد؟ هیچ. همه میدانیم مردم از حکومت توتالیتر
#وحوش_شیعه متنفر و منزجرند، تا به حال دیدهاید حاکمان یکقدم برای اصلاح این نگاه بردارند؟
دوم اینکه: حکومت چنان هوشمند و بر اوضاع مسلط است که یک آشوب خشن طراحی میکند و سپس به اهدافش میرسد.
این گزاره سرتاپا غلط است، یعنی نه مجموعه حکومت هوشمند است بلکه بیشتر دیمی و گترهایست، و نه چندان به اوضاع مسلط است که خودش دست به طراحی آشوبی خشن بزند چون اینقدر میفهمد که هر آن ممکن است اوضاع از کنترلش خارج شود دیگر اینکه کلا مقوله هدفگذاری و برنامهریزی برای رسیدن به هدف در حکومت
#وحوش_شیعه منتفیست، کلا این
وحوش به کدام هدفشان تا الان رسیدهاند، جز سرکوب خشن مطالبات مردمی؟
جمعبندی من این است که باید این
#تئوری_توطئه را کنار گذاشت و دانست که این اعتراضات خشن مسیر طبیعی رسیدن به حقوقبشری و ابتدایی در برابر
وحوش زباننفهم است، حالا لیبرالها و باورمندان به حقوقبشر اگر میخواهند گروههای غیرموردعلاقهشان دست برتر را نداشته باشند بهتر است خودشان در این مسیر پیشقدم شوند و با کمی دقت میبیند که
#وحوش_شیعه بیش از همه نوع اعتراضی از اعتراضات خشن میترسند چون اینقدر میدانند که تاب مقاومت بلندمدت در برابر آن را ندارند و سقوطشان قطعی خواهد بود.
|
@vahidheroabadi |