☭🌟مارکسیسم سنتر🌟☭

Канал
Образование
Политика
Новости и СМИ
Социальные сети
Персидский
Логотип телеграм канала ☭🌟مارکسیسم سنتر🌟☭
@MarxismcenterПродвигать
2,84 тыс.
подписчиков
1,51 тыс.
фото
409
видео
256
ссылок
☭مارکسیسم سنتر انجمن پژوهشی علمی و تاریخی است که در راستای شناسایی تاریخ سوسیالیسم و بررسی علمی مارکسیسم فعالیت میکند☭ لینک گروه: https://t.me/+J63rne9qjo8xNjUx وبسایت www.marxismcenter.org
К первому сообщению
Forwarded from انتلکت
نقاشی که خانواده هنری هشتم پادشاه فرانسه (1491-1547) را نشان می‌دهد و دلقک دربار او، ویل سومرز، را در سمت راستش به تصویر می‌کشد. سومرز مشهورترین دلقک دربار پادشاه بود و از لطف زیادی نزد او برخوردار بود و تا پایان عمر در خدمت او باقی ماند.
@intellectuele
Forwarded from انتلکت
نسبت فلسفه با علم همانند نسبت خودارضایی با سکس است.

-مارکس
@intellectuele
Forwarded from انتلکت
نیاز عمومی به هنر نیازی منطقی است که انسان را به آگاهی از دنیای درونی و بیرونی وادار می‌کند و آن را به ابژه‌ای تبدیل می‌کند که در آن خود را بازمی‌شناسد.

-هگل
@intellectuele
Forwarded from انتلکت
دست‌کشیدن از آزادی خویشتن یعنی دست‌کشیدن از کیفیت و صفت اصلی انسانی ،از حقوق انسانی و حتی از وظایف و تکالیف خود.

روسو
@intellectuele
Forwarded from انتلکت
تنها یک راه برای خوشبختی وجود دارد و آن این است که نگران چیزهایی که به اراده ما وابسته نیستند، نباشیم.
#فلسفه
#خوشبختی
#رواقی
اپیکتت

https://t.center/intellectuele
Forwarded from انتلکت
زنبور در ساختن خانه ی خود از بسیاری از معماران چیره‌دست تر است. اما آنچه که ماهرترین زنبور را از بدترین معمار متمایز میسازد این است که یک معمار پیش‌از آن که ساختمان را در واقعیت برپا سازد آن را ذهن خود می‌آفریند. نتیجه ی کار یک کارگر پیش از آن که وجود واقعی به خود بگیرد در تخیلش وجود دارد.
#مارکس
#سرمایه
https://t.center/intellectuele
نقد جامعه شناسی یازدهم.rtf
3 MB
 
ضرورت نگارش متن:
انگیزه لازم برای نگارش چنین متنی شمار بالای خوانندگانی است که باید مطالب کتاب مذکور را فرابگیرند.با توجه به تحلیل های کاملا سطحی که پیرامون "سوسیالیسم"به عنوان یک ساختار اقتصادی وجود دارد هر میزان که این مطالب کذب بیشتر خوانده شود کج فهمی و سوءتفاهم به میزان بیشتری در بین توده ها به ویژه محصلین جامعه ایران اشاعه مییابد.فلذا بیان مبانی درست و دقیق "سوسیالیسم"برای رفع این تحلیل های غلط ضروری خواهد بود تا به جای "کاریکاتوری از سوسیالیسم" مفهوم واقعی "سوسیالیسم"ارائه گردد.

نویسنده:رفیق کاوه
@marxismcenter
شهروند برعلیه شهروند

🖊گزاره بالا را معمولا از سوی مکتبی می شنویم که به طور عمده بر روی لفظ "مردم"و "اراده عمومی"تکیه دارد.

🖊این دیدگاه سعی در تامین منافع مردم دارد.اما اساسا با یک خطای شناختی  مواجه است .فلذا تناقض در ان گریز ناپذیر است.ژان ژاک روسو بیان می کند کلمه" مردم" تنها یک لفظ صوری و پوچ است.

🖊فی الواقع مردم در مفهوم و نه در صورت به معنای اجتماع ناهمگون از افراد متکثر با عقاید افکار ناهمگون و یا گاهی متضاد است.در واقع سوسیال دموکراسی تمایل دارد با زدن عینکی یک رنگ بر چشم جهان بینی خود به صفحه ای چند رنگ نگاه کند.فلذا از درک حقیقت عاجز است.

🖊اما ایا تئوری کمونیسم به معنای "بت وارگی کارگر" و نقض مقبولیت عمومی است و دیکتاتوری طبقه کارگر بر احاد اجتماع است?

🖊پاسخ به این سوال از ان جهت منفی است که کمونیسم نه خواهان "وارونه"کردن مناسبات تولید بلکه الغای ان است.به این معنا که کارگران با چنین انقلابی خود را ملغی می کنند.چنین حرف محضی دارای مصداق تاریخی است.

🖊با الغای برده داری در جهان معاصر نمی توان ادعا کرد که جنبش های ضد برده داری تنها به منافع بردگان و تکفیر برده داران دامن زدند و تا کنون اقدام به عقده گشایی بر علیه انان کردند.

🖊بلکه الغای برده تنها با الغای تمرکز بر بردگان  زمینه را برای دموکراسی سیاسی و نهاد قانون گذار و حاکمیت قانون فراهم کرد که اکنون "حق رای"را برای کلیه اجتماع به رسمیت می شناسند.چرا که نبردهای طبقاتی خشم بر علیه فرد یا افراد نیستند بلکه خشم بر علیه سیستم ها هستند.

🖊تامین منافع عمومی به معنای حقیقی در اجتماع به معنای برجسته کردن یک جنبه متضاد بر علیه جنبه دیگر و انهدام این تضاد است.چرا که تضاد هایی مثل تضاد بین کارگر و سرمایه دار تضادی نیست که تنها در پشت درهای کارخانه بماند بلکه روابطی است که کلیه شوون جامعه همانند نهاد دولت_قانون گذاری و به طور کلی سیاست و...را در برمی گیرد که کینزیانیسم سیاسی نمونه بارز ان است.

🖊چنین دیدگاهی که مقوله الغای سرمایه داری را به منزله یک جانبه گرایی یک قشر بر قشر دیگر می داند فراموش می کند که سرمایه به معنای یک رابطه تولیدی است که روبنای خاص خود (نهاد قانون_دولت_حقوق و...)را دارد که کل جامعه را تحت تاثیر قرار می دهد.

🖊در غیر این صورت بورژوازی باید خود را به یک جانبه گرایی در ازادسازی دهقانان از بند فئودالیسم متهم کند.

@marxismcenter
New Doc ۰۸-۱۹-۲۰۲۳ ۲۰.۱۸.pdf
2 MB
📝مقاله ی مسئله ی اجتماعی مذهب(نخسه ی اصلاح شده)

نویسنده: رفیق کاوه

ضرورت نگارش متن:
به سبب شرایط کنونی ایران و روبنای سیاسی مستقر در این کشور موضوع دین به یک امر چالش برانگیز برای روشنفکران و هیئت سیاسی بدل شده است.فلذا برای حل ان به تعابیر و مفاهیم سیاسی و نقد هر یک از انان بایستی رجوع کرد.در ایران به سبب مسائلی که بیان علل انها از دایره این متن بیرون است تعابیر سیاسی انطور که در معنای اصیلشان به کار می روند شناخته نشدند.

@marxismcenter
Audio
📚بگذار سخن بگویم
نویسنده: دومیتیلا باریوس دچونگرا
مترجم:احمد شاملو، ع. پاشایی
گوینده:آوای سرخ
فایل چهارم
@marxismcenter
Audio
📚بگذار سخن بگویم
نویسنده: دومیتیلا باریوس دچونگرا
مترجم:احمد شاملو، ع. پاشایی
گوینده:آوای سرخ
فایل سوم
@marxismcenter
Audio
📚بگذار سخن بگویم
نویسنده: دومیتیلا باریوس دچونگرا
مترجم:احمد شاملو، ع. پاشایی
گوینده:آوای سرخ
فایل دوم
@marxismcenter
Audio
📚بگذار سخن بگویم
نویسنده: دومیتیلا باریوس دچونگرا
مترجم:احمد شاملو، ع. پاشایی
گوینده:آوای سرخ
فایل اول
@marxismcenter
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کان مرعوبًا
کل وجود من أعضاء الأرض
وصرخت السماء دما
وقد قتلوا الحب
کانت الملائکة تبکی
لم یکن هناک من یسمع أصوات الأطفال
انظر إلى صرخاتهم
تهدئتهم
کانت القیامة
عاشوراء..
@marxismcenter
آیا مارکسیسم کهنه شده است؟

گفته می شود که مارکسیسم، یک ایدۀ کهنه است و ما به چیزی جدید نیاز داریم. این نقد، با انواع مغلطه ها همراه هست. فراوان هستند ایده های قدیمی که امروز درست به اندازۀ زمان شکل گیری شان معتبر هستند. آیا مثلا باید کل فلسفۀ یونان را دور بیندازیم، چون قدیمی است؟ آیا هیچ چیزی نیست که بشود از ظهور و سقوط امپراتوری روم، امپراتوری بریتانیا، آلمان نازی و غیره آموخت؟ ضمنا چه چیزی خیلی قدیمی محسوب می شود؟ هر چیزی که مال ۱۰۰۰ سال پیش باشد؟ یا ۲۰ سال؟ یا ۱۰۰ سال؟ ماه پیش؟ دیروز؟ نتیجۀ منطقی چنین نقدی این است که ما باید همۀ دانش و تجربه را دور بیندازیم. به علاوه چنین ادعایی از طرف سرمایه داری ریاکارانه است. اگر مارکسیسم قدیمی است، در آن صورت سرمایه داری که قدیمی تر است. آدام اسمیت که اقتصاد سیاسی کلاسیک سرمایه داری را تکامل بخشید، درست یک قرن پیش از مارکس قلم می زد! اما اسمیت هنوز هم در دانشگاه ها تدریس می شود و خود یکی از سرفصل های دروس اقتصادی است.شما یک نسخه از مانیفست کمونیست را بردارید، بعد به کتابخانه بروید و دربارۀ هر کتاب دیگری که در قرن 19 نوشته شده باشد جستجو کنید. به استثنای کتاب منشأ انواع داروین، هر کتاب دیگری که انتخاب کنید تقریبا به طور قطع صرفا موضوعیت تاریخی دارد و دربارۀ جامعۀ امروز حرف نسبتا کمی دارد. برعکس، به استثنای این یا آن کتاب، هیچ کتابی مدرن تر از مانیفست مارکس و انگلس پیدا نمی کنید. در این کتاب، مسألۀ تقسیم جامعه به طبقات، پدیدۀ جهانی سازی، بحران های جهانی اضافه تولید، دولت، استثمار و ستم بر زنان توضیح داده می شود. بعد می گویند: اما مارکس دربارۀ طبقۀ کارگر حرف می زد طبقۀ کارگر دیگر به آن صورتی که در قرن 19 بود، وجود ندارد. این گفته کاملا درست است، اما در عین حال نقد به مارکسیسم نیست.کسانی که به چیزهای قدیمی وقتی نمی گذارند، اغلب با سرخوشی تمام اصلا نمی دانند که وضعیت امور در گذشته چگونه بوده است. اگر قرار بود افسانه ها را باور کنیم، لابد ارتش کارگران صنعتی صبح به صبح که بلند میشد آماده بود که انجیل مارکس مقدس را بخواند، اما امروز که ما در دنیای رسانه های اجتماعی هستیم، حواس و حوصله برایمان نمی ماند. ای کاش این فانتزی درست بود. در دورۀ مارکس و انگلس،اکثریت قاطع بشریت، دهقانان بودند و نه کارگران. تنها در بریتانیا بود که طبقۀ کارگر اکثریت جامعه را می ساخت. در کمون پاریس،یعنی تنها انقلابی که مارکس برای دیدنش زنده بود، یک کارگاه متوسط متشکل از تنها هشت کارگر بود. این کم تر از نصف تعداد همقطاران در یک فروشگاه فست فود یا کافی شاپ است که ظاهرا اتمیزه شده اند و آگاهی طبقاتی به هیچ شکل در آن ها نفوذ نمیکند. با این وجود کارگران پاریس به بیان مارکس به آسمان یورش بردند.منتقدین می گویند که این رویداد برای پاریس سالی خوب بود، اما الآن وضعیت فرق کرده. باز هم در این جا روشن نمی شود که تفاوت در چیست و چرا این تفاوت چنین تأثیر تعیین کننده ای دارد. تو گویی مردمی که در این رویدادها شرکت داشتند، نه انسان، بلکه موجوداتی از کرۀ مریخ بودند. این نوع اتهام، صرفا در مورد مردمی نیست که به دوره های زمانی دیگری تعلق دارند؛ بلکه برای توجیه این هم استفاده می شود که چرا نمی توانیم از جنبش ها و رویدادهای سایر نقاط جغرافیایی بیاموزیم. یک برداشت اساسا نژادپرستانه وجود دارد مبنی بر این جنبش ها در سایر کشورها، مثل تحولات بهار عربی، هیچ چیزی ندارند که به ما بیاموزند، چون ما مثل آن مردم نیستیم. یکی از نقل قول های قدرتمند مارکسیستی که این گفته را رد میکند، چنین است، هستی اجتماعی است که آگاهی اجتماعی را تعیین می کند. بر این مبنا، اگر شما مردمی را مدتی کافی در شرایط نابرابری و بی عدالتی قرار دهید، آن ها نهایتا برخواهند خاست. این برداشت به مراتب عمیق تر از این است که بگوییم هیچ کدام از ما هیج وجه اشتراکی با دیگران نداریم، یعنی صرفا افرادی تصادفی هستیم که آزادانه، این دور و بر شناور هستیم.
اتفاقا در فیزیک پیش بینی حرکت یک مولکول گاز ناممکن است، اما اگر میلیون ها مولکول را جمع کنید در آن صورت می شود پیش بینی های دقیقی داشت. این به حرکت براونی شهرت دارد.
مارکس هرگز نگفت که شرایط فردی، آگاهی فردی را تعیین می کند، و خودش همیشه تلاش های صورت گرفته برای جعل تئوری او به این شکل جبرگرایانه را تمسخر می کرد. مارکسیسم تماما با جبرگرایی اقتصادی بیگانه است اگرچه برخی استالینیست ها بابت این اتهام مقصر هستند، همۀ آن چه که مارکس و انگلس گفتند،این بود که شرایط اقتصادی یک زیربنا را شکل می دهد، و سیاست و فرهنگ به طور غیرمستقیم به این زیربنا واکنش نشان می دهند. باز هم می بینیم که این گفته به مراتب عمیق تر از این است که بگوییم اقتصاد اصلا هیچ تأثیری ندارد.

📚برگرفته از کتاب مارکسیسم به زبان ساده(آرام نوبخت)

@marxismcenter
قانون اساسی اتحاد جماهیر شوروی مصوب سال 1936 و 1945 👇

@marxismcenter
Ещё