📚 ابیات کتاب مشاعره
گزینش مهدی سهیلی
#الف ۱۲
ای زآتش عشقت بهدلم سوز امروز!
وی سوز تو در جان غماندوز امروز
گفتی که کدام روز خونت ریزم؟
قربان سر تو گردم امروز امروز!
#توفان_مازندرانی از عشق من به هر سو در شهر، گفتگوییست
من عاشق تو هستم این گفتگو ندارد
#شهریار ایکه میگویی برو تحصیل درس عشق کن
میروم اما پی تحصیل حاصل میروم
#هلالی_جغتایی اگر به هجر نمردم ز سختجانی نیست
که جان ز ضعف به لب نارسیده برمیگشت
#قاسم_سبزواری(قاسم خان داماد جهانگیر شاه گورکانی سده ۱۱ ه.ق)
ای که گفتی عشق را درمان به هجران کردهاند
کاش میگفتی که هجران را چه درمان کردهاند؟
#مومن_استرآبادی از هجر گرچه نیست بلایی بتر، ولی
بدتر ز هجر، از غم هجران نمردن است
#صیدی_تهرانی ای اجل روز فراق آمد و دلسوزی نیست
من اگر کشتنیام بهتر از این روزی نیست
#نقی_کمرهای از بهر گرفتاری ما زلف میارای
ما بستهی دامیم، تو فکر دگری کن
#هلالی_جغتایی آشفتگیهای دلم هرگه به یادش میرسد
دست نوازش بر سر زلف پریشان میکشد
#نویدی_تهرانیاگر به زلف دراز تو دست ما نرسد
گناه بخت پریشان و دست کوته ماست
#حافظ امروز در اقلیم سپیدی و سیاهی
از روز من و زلف تو آشفتهتری نیست
#یغمای_جندقی انتظار او نمیگویم که زارم میکشد
ناامیدیهای بعد از انتظارم میکشد
#حزینی_یزدی آنانکه روز هجر تو دوزخ شمردهاند
گویا ندیدهاند شب انتظار را
#میرزای_قاجار امشب نیامدی و ز چشمم رمید خواب
این در در انتظار تو تا صبح باز بود
#فقیر_دهلوی امروز هم گذشت به هر تلخیی که بود
در انتظار محنت فردا نشستهایم
#منصف_تهرانی ای بر دلم ز وعدهی خام تو داغها
شبها در انتظار تو سوزم چراغها
#فغانی_شیرازی از آن به وعدهی وصلم امیدوار کند
که آنچه هجر نکرده است انتظار کند
#ملک_قمی آمد بهار و رفت و من از کنج آشیان
وقتی برآمدم که گلی در چمن نماند
#عاشق_اصفهانی آشیانی دیدم از هم ریخته
یادم آمد از سرای خویشتن
#طبیب_اصفهانی این تراشیدن ابروی تو از تندی خوست
تا نگویند که بالای دو چشمت ابروست
#دهکی_قزوینی(درویش دهکی)
#مشاعرهخاکستر ققنوس