📚 ابیات کتاب مشاعره
گزینش مهدی سهیلی
#ز ۱
ز شوق آنکه خوانَد نامهام را آنچنان شادم
که در وقت نوشتن میرود نام خود از یادم!
#فغانی_شیرازی ز فکر، چون به میان تو ره توان بردن؟
که راه فکر به باریکی میان تو نیست
#صائب ز خندهرویی گردون فریبِ رحم مخور
که رخنههای قفس رخنۀ رهایی نیست
#صائب زنهار، لب به حرفِ طمع آشنا مکن
گر چون صدف دهانِ ترا پر گهر کنند
#صائب ز توحید آنچنان مستم که از هر جنبش بادی
به گوش من صدای خامۀ تقدیر میآید
#صائب ز گرمی بینصیب افتادهام چون شمع خاموشی
ز دلها رفتهام چون یادِ از خاطر فراموشی
#رهی_معیری ز لاله دشت و صحرا لالهزار است
گل عالم در آغوش بهار است
به چشم دل درختان را نظر کن
به هر برگی خط پروردگار است
#مهدی_سهیلی ز شمع انجمن آموز آیین وفاداری
که تا دارد نفس در تربت پروانه میسوزد
#صائب زحمت چه میکشی پیِ درمان ما طبیب؟
ما بِهْ نمیشویم و تو بدنام میشوی
#شرفجهان_قزوینی ز ضعف، سایۀ من بر زمین نبیند کس
اگر برهنه بداری در آفتاب مرا
#مجدهمگر_شیرازیز ضعف رشتۀ آهم گسسته میآید
نفس زسینه به صد جا نشسته میآید
#مکین_شاهجهانآبادی محمدفاخر
زبسکه گشتهام از درد انتظار ضعیف
نگاه را بهرخت قوّت رسیدن نیست
#نظیری_نیشابوری ز سوز عشق هر گه میفرستم نامه دلبر را
فتد از نامهام آتش پر و بال کبوتر را
#طایر_شیرازیز شوق آن خط مشکین چو مُهر از نامه برگیرم
اگر صد بار خوانم تا بهپایانش، ز سر گیرم
#هدایت_طبرستانی زان پیش که قاصد خط آن سیمبر آورْد
جان صرفِ کسی شد که ز قاصد خبر آورْد
#عبدی_گنابادی زبانم را نمیفهمی، نگاهم را نمیبینی
ز اشکم بیخبر ماندیّ و آهم را نمیبینی
#مهدی_سهیلی زنگ صحبت را به خلوت میتوان از دل زدود
زندگانی در
جهان بیگوشۀ دل مشکلاست.
#صائب #مشاعرهخاکستر ققنوس