رندان سلامت میکنند، جان را غلامت میکنند
مستی ز جامت میکنند، مستان سلامت میکنند
در عشق گشتم فاشتر، وز همگنان قلّاشتر¹
وز دلبران خوشباشتر²،مستان سلامت میکنند
غوغای روحانی نگر، سیلاب طوفانی نگر
خورشید ربّانی نگر، مستان سلامت میکنند
افسون مرا گوید کسی؟ توبه ز من جوید کسی؟
بیپا چو من پوید کسی؟ مستان سلامت میکنند
ای آرزوی آرزو، آن پرده را بردار زو³
من کس نمیدانم جز او، مستان سلامت میکنند
ای ابر خوشباران بیا، وی مستی یاران بیا
وی شاه طرّاران بیا، مستان سلامت میکنند
شهری ز تو زیروزبر، هم بیخبر هم باخبر
وی از تو دل صاحبنظر، مستان سلامت میکنند
آن میر مهرو را بگو، وان چشم جادو را بگو
وان شاه خوشخو را بگو: «مستان سلامت میکنند.»
آن میر غوغا⁴ را بگو، وان شور و سودا را بگو
وان سرو خضرا را بگو: «مستان سلامت میکنند.»
آنجا که یک با خویش⁵ نیست، یکمستآنجا بیش نیست
آنجا طریق و کیش نیست، مستان سلامت میکنند
آن جان بیچون را بگو، وان دام مجنون را بگو
وان دُرِّ مکنون را بگو: «مستان سلامت میکنند.»
آن دام آدم را بگو، وان جان عالَم را بگو
وان یار و همدم را بگو: «مستان سلامت میکنند.»
آن بحر مینا را بگو، وان چشم بینا را بگو
وان طور سینا را بگو: «مستان سلامت میکنند.»
آن توبهسوزم را بگو، وان خرقهدوزم را بگو
وان نور روزم را بگو: «مستان سلامت میکنند.»
#مولانا_جلالالدین ¹) قلّاش، حیلهگر
²) خوشباش، آنکه بههمهحال خوشاست، سرخوش
³) زو، زود
⁴) میر غوغا، سر فتنه، سر غوغا
⁵) با خویش، هشیار
☑️ گزیده غزلیات شمس
بهکوشش: دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی
شرکت سهامی کتابهای جیبی
تهران، ۱۳۶۰غزل ۸۲ صص ۱۰۲ و ۱۰۳
خاکستر ققنوس