📚 ابیات کتاب مشاعره
انتخاب و تدوین امیراسماعیل آذر
#الف ۴۷
ای پادشهِ حُسن، امیرِ غمِ هجرت
بسیار ستم با من محروم و گدا کرد
#ابوالقاسم_امیرخانی (فیاضزاده)
ای توانگر، مفروش این همه نخوت که تو را
سر و زر در کنفِ همّتِ درویشان است
#حافظای جان من فدای تو و ناز کردنت
مُردم ز اشتیاق تو، دستم به دامنت
#هوشنگ_ابتهاج (سایه)
ای جفاپیشه که آمادۀ قتل مایی
سرِ فرمان تو داریم، چه میفرمایی؟
#محمدعلی_صفیرای جوانان از من ایّام جوانی گم شد، او را
هر کجا دیدید گوییدش که پیری کرده پیرم
#عارف_قزوینیای جوان، بر قامت خمگشتۀ پیران نگر
رفته رفته زندگی بار گرانی میشود
#واعظ_قزوینیای غنچۀ دمیدۀ من، یک دهن بخند
خورشید من، ستارۀ من، ماه من، بخند!
#حسین_منزویای جوانِ سروقد، گویی بزن
پیش از آن کز قامتت چوگان کنند
#حافظای جویبار راستی از جوی یار ماستی
بر سینه ها سیناستی بر جانهایی جانفزا
#مولانا ای چشم سخنگوی، تو بشنو ز نگاهم
دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم
#شفیعی_کدکنیای چشمِ گریهدوست که شرمندۀ توام
تا هست گریه میل به کار دگر مکن
#عرفی_شیرازیای چنگ، پردههای سپاهانم آرزوست
وی نای، نالۀ خوشِ سوزانم آرزوست
#مولانا ای خدا از عاشقان خشنود باد
عاشقان را عاقبت محمود باد
#مولانا ای خضر، حلالت نکنم چشمۀ حیوان
دانی که سکندر به چه زحمت طلبیدهست.
#سعدی#مشاعرهخاکستر ققنوس