📚 ابیات کتاب مشاعره
انتخاب و تدوین امیراسماعیل آذر
#آ ۲۲
آهِ دردآلودم از دلهای محزون میرسم
گردباد حسرتم از خاک مجنون میرسم
#احولی_سیستانی آهِ دل مظلوم به سوهان مانَد
گر خود نبُرَد بُرنده را تیز کند
#صائب آهِ دل مینکند در دل سخت تو اثر
آری آری شکند مشت کجا سندان را
#تاراج_اصفهانی آهِ
سعدی اثر کند در سنگ
نکند در تو سنگدل اثری
#سعدی آه کز دیدن او گریه برآورد مرا
آخر این گریه بلایی به سر آورد مرا
#همدمی_رازی آه که بیچارهوار از سر بالین من
رفت و به دندان گزید دستِ تأسّف طبیب
#روشن آه، مانند نسیم آن را نوازش داده است
اشک چون باران بر آن گوهرفشانی کرده است
#خليلالله_خلیلی آهنگِ درد، بانگ شکنجه، نوای غم
فریادِ ساز کهنۀ مضراب خوردهام
#محمدعلی_گویا آه و فریاد که از چشم حسود مه چرخ
در لحد ماه کمان ابروی من منزل کرد
#حافظ آهوی من ای فراری از من
ای آن که خبر نداری از من
#محمدصادق_سعید (نیاز)
آیا تو نیز دردسری چند میخری
یعنی دلی ز دست هنرمند میخری
#محمد_سلمانی آیا چه شد که دوست ز ما اینچنین برید
بیگانه گشت و پای زکوی وفا کشید؟
#طلعت_بصاری آیا شود که جمله جفاپیشگانِ شهر
با یکدگر کنند به جای جفا، وفا؟
#موسوی_زاهد (فراز)
آیا کسی حکایتِ آن روی خوب کرد؟
چون ماه، شب نیامده از ره، غروب کرد
#کمال_اجتماعی (گلبانگ)
آینهای بگیر و تماشای خویش کن
سوی چمن به عزم تماشا چه میروی؟
#هلالی_جغتایی آینهای خریدهای، مینگری جمال خود
در پسِ پرده رفتهای پردۀ ما دریدهای
#مولانا آینه خورشید شود پیش رخِ روشن او
تابِ نظر خواه و ببین کآینه تابید مرا
#هوشنگ_ابتهاج (سایه)
آینه گر روی تو بنمود راست
خود شکن آیینه شکستن خطاست
#نظامی آیین عشق و راحت دل ای رفیق راه
چون آب و آتش است و به هم سازگار نیست
حاجی
#شایق_تبریزی آیینه تا ز روی تو زیور گرفته است
خود را به آفتاب برابر گرفته است
#قاضی_اصفهانی آیینۀ سکندر جام می است بنگر
تا بر تو عرضه دارد احوالِ مُلک دارا
#حافظ#مشاعرهخاکستر ققنوس