📚 ابیات کتاب مشاعره
انتخاب و تدوین امیراسماعیل آذر
#آ ۲
آتش گرفتم سوختم، پروانگی آموختم
داند غنیمت شمعِ جان این حالت مستانه را
#حسن_نیکبختآتش آن نیست که بر شعلۀ او خندد شمع
آتش آن است که در خرمن پروانه زدند
#حافظ آتش از شمع نیفتاد به کاشانه مرا
سوخت سرمایۀ دل ماتمِ پروانه مرا
#فداییآتش امشب میدود از چشمِ گریان جای اشک
میتوان بر چهرۀ من دید جای پای اشک
#کمال_اجتماعی (گلبانگ)
آتش اندر خانه و کاشانه داد
هر که دل بر ساغر میخانه داد
#احمد_شاملو (ا. بامداد)
آتش به جانم افکند شوق لقای دلدار
از دست رفت صبرم ای ناقه پای بردار
#شیخ_بهایی آتش به کار نایدمان روزگار دی
با آتشی که ساقی سیمینتن آورد
#لطفعلی_صورتگر آتش حسرت مرا در کام خود آخر گرفت
من سراپا آتشم از مهر خاموشم کنید
#نیرالدین_دادگستر (شهیر)
آتش زهد ریا خرمن دین خواهد سوخت
حافظ این خرقۀ پشمینه بینداز و برو
#حافظ آتش ظلم میفروز و دل خلق مسوز
شمعْ روشن ز چه در رهگذر باد کنی
#دکتر_رسا آتش عشقِ تو را بر دل ما منّتهاست
شمع جمعیم که سر تا به قدم سوختهایم
#محمدرضا_حکیمی آتش کیست که افتاده به جانم همه شب
که پیِ دود شدن گریم و سوزم چون شمع
#دانشبدی (حکیم)
آتش مزن به خرمن هستی عاشقان
شمع این بنا نهاد و شبی را سحر نکرد
#اماناللهخان_صوفی آتشی، بویی ز دلجویی نمیآید ز تو
چشمهام، کاری به جز زاری نمیآید ز من
#رهی_معیری آتشی دوش ز رخساره برافروخته بود
دیده گر آب نمیریخت مرا سوخته بود
#عمان_بختیاری آتشین خوی مرا پاس دل من نیست نیست
برق عالمسوز را پروای خرمن نیست نیست
#رهی_معیری #مشاعرهخاکستر ققنوس