📚 ابیات کتاب مشاعره
گزینش مهدی سهیلی
#ق ۱
قفس دیدم رهایی یادم آمد
تو رفتی، بی وفایی یادم آمد
چوبانگ نامهبر در کوچه پیچید
چکید اشکم، جدایی یادم آمد
#مهدی_سهیلی قسم به عشق که از فیض پاک دامانیست
که خلوت همه خوبان کنار آیینه است
#صائب قفس شکسته و راهم به گلستان نزدیک
ولی به کوتهی بال و پر چه خواهم کرد؟
#عاشق_اصفهانی قفس شیر نگشته است نیستان هرگز
عشق آن نیست که برهم نزند عالم را
#صائب قفس تنگ فلک، جای پرافشانی نیست
یوسفی نیست در این مصر که زندانی نیست
#صائب قفس شکسته و بال و پرم گشاده و ترسم
خدا نکرده دهد فکر آشیانه فریبم
#شرر_بیگدلی قطره چون پیدا بوَد خود قطره است
میشود دریا ز ناپیدا شدن
#مهدی_سهیلی قفس دانسته بر جایی نهادی
که هرگز نشنوی فریاد ما را
صائب شیرازی؟
قوّت پروازم ای صیّاد چون سوی تو نیست
آنقدَر نالم که سوی آشیان آرم ترا
#آذر_بیگدلی قسم بهجان تو خوردن طریق عزّت نیست
به خاکپای تو کانهم عظیم سوگند است
#سعدی قامتی دیدم که میگوید گهِ برخاستن
کو قیامت تا تماشای قیام من
کند
#فروغی_بسطامی قیامت است چوآید بجلوه آن قد و قامت
نه قامتاست نه قامت، قیامتاست قیامت
#والهی_قمیقسمت ما ز جهان غیر پریشانی نیست
سرنوشت من و زلف تو به یک مضموناست
#فرقتی_جوشقانی قربان آن بناگوش، وان برق گوشواره
با هم چه خوش نمایند آن صبح و این ستاره
#کلیم_کاشانی قد خمیدۀ پیران به عجز میگوید
که عمر، بارگران گشت و بر سر افتادهست
میرعظمتالله بیخبر
قصّۀ لیلی و مجنون پای تا سر خواندهام
هم تو از لیلی فزونی، هم من از مجنون او
#هلالی_جغتایی قند آمیخته با گل نه علاج دل ماست
بوسهای چند بیامیز به دشنامی چند
#حافظ قاصدان را یک قلم نومید کردن خوب نیست
نامۀ ما پاره کردن داشت گر خواندن نداشت.
#صائب #مشاعرهخاکستر ققنوس