📚 ابیات کتاب مشاعره
انتخاب و تدوین امیراسماعیل آذر
#الف ۵۱
ای زادۀ پندارِ من، پوشیده از دیدار من
چون کودک ناداشته، گهواره میجنبانمت
#هوشنگ_ابتهاج (سایه)
ای ز سنبل بسته مویت سایبان بر آفتاب
زلف مشکینت شب قدر است و رویت ماهتاب
#عمادالدین_نسیمی ای ز عشقت عالمی ویران شده
قصد این ویرانه کردی عاقبت
#مولانا ای زلفِ یار این همه گردنکشی چرا
آخر تو اوفتاده و ما هم فتادهایم
#صائب ای زلفِ یار که سخت پریشان و درهمی
دستِ بریدۀ که تو را شانه میکند
#صائب ای زندگی، کو راحتی؟ ای مرگ آخر همّتی
هرجا که باشد محنتی، سر مینهد در پای من
#نوابصفا ای ساربان آهسته رو کارامِ جانم میرود
وان دل که با خود داشتم با دلستانم میرود
#سعدی ای ستمگر، از مکافات عمل اندیشه کن
گل در آتش خفت اگر بلبل به خاکستر نشست
#فرجی_نیشابوری ای سرو ماهمنظر ای ماه سروقامت
ای از قد تو برپا هنگامۀ قیامت
#غمام_همدانی ای سکندر تا به کی حسرت خوری بر حال خضر
عمر جاویدان او یک آب خوردن بیش نیست
#صائب ای سنگدل که شیشۀ دلها به دست توست
ترسم دل کسی شکنی کو شکست توست
#فرخ_خراسانی ای سنگدل که عاشق مسکین اسیر توست
تخم وفا چهسان به دل سنگ کارمت؟
#عاشق_اصفهانی ای سیمبر آن ساعد سیمین که فشردهست
پنهان مکن از من که ز بازوی تو پیداست
#ابوالقاسم_حالت ای سینه، بِهْ که دامن صحرا کنم تو را
ای دیده، بهتر است که دریا کنم تو را.
#عبدالرحمن_پژواک (افغانستانی)
#مشاعرهخاکستر ققنوس