📚 ابیات کتاب مشاعره
گزینش مهدی سهیلی
#ب ۱۸
به یاد چشم تو دارم دلی خراب هنوز
سحر رسید و ندارم خیال خواب هنوز
#عماد_خراسانیبیفروغ شمع رخسار تو ای چشم و چراغ
دیده را شب زندهداری باد و بینایی مباد
#فغانی_شیرازی بینیازانه ز ارباب کرم میگذرم
چون سیهچشم که بر سرمهفروشان گذرد
#طالب_آملی بهیاد آور که میخواهم بمیرم اندر آغوشت
در آغوش سحر در آسمان گر اختری دیدی
#سیمین_بهبهانیبگریز در آغوش من از خلق که گلها
از باد گریزند در آغوش گیاهی
#شهریار بیایید ای هوسها، بیخودیها، گرمجوشیها
که در آغوش گرمی تکیهگاهی کردهام پیدا
#پژمان_بختیاری بیش است ز ما طالع آن مرغ گرفتار
کو را قفسی باشد و ما را قفسی نیست
#پژمان_بختیاری بسکه هردم زخم جور از خار و خس باشد مرا
در گلستان حسرت کنج قفس باشد مرا
#عطار_نیشابوری بلبل نمیشود به قفس از چمن جدا
فانوس، شمع را نکند ز انجمن جدا
#صائب به کنج آشیان تا چند خون دل خوری
صائبقفس هرچند دلگیر است، آب و دانهای دارد
#صائب بیروی تو نالد دل از این سینۀ صد چاک
چون مرغ قفس کز غم گلزار بنالد
#جامی به تنگنای قفس باز داشت آنقدَرم
که رفت منظرۀ آشیانه از نظرم
#مؤید_ثابتیبسکه محنت بر سر محنت نصیبم میشود
بیم دارم راه در کنج قفس باشد مرا
#کلیم_کاشانی بهرغم بی خبران بال میزنم زنشاط
وگرنه در قفسم جای بوی گل تنگ است
#صائب به باغی داشت بلبل این ترانه
که دور از گل، قفس بِهْ زآشیانه
#نشاط_اصفهانیبه گوشۀ قفسی خو گرفتهام چندان
که گر رها کندم ذوق آشیانم نیست
#فروغی_بسطامی برهم زدم از ذوق اسیری پر و بالی
ورنه سرِ پرواز ز کنج قفسم نیست
#طبیب_اصفهانی به بهارم نرسیدی، به خزانم بنگر
که به مویم اثر از برف زمستان مناست
#مهدی_سهیلی بر من ای صیّاد چون امروز اگر خواهد گذشت
جز پری از من نخواهی دید فردا در قفس
#هاتف_اصفهانی بهچشم من ز نکویان بسی فزون شدهای
ببین در آینه خود را، ببین که چون شدهای
#فغانی_شیرازی با چنین چهره که امروز تو آراستهای
هرکه آیینه بهدست تو دهد دشمن توست
#طالب_آملی بهدست آینه داد آنکه دلسِتان مرا
یکی، دو ساخت بلایی که بود جان مرا.
#همایون_اسفراینی#مشاعرهخاکستر ققنوس