📚 ابیات کتاب مشاعره
گزینش مهدی سهیلی
#س ۳
سپاه غمزهات را در هزیمت فتح میباشد
شکست افتاد در دلها چو برگردید مژگانت
#کلیم_کاشانی سوزندهتر از آه بهدنیا شرری نیست
تابندهتر از اشک بهدریا گهری نیست
#ابوالحسن_ورزی سوختم از آتش در میان موج اشک
شوربختی بین که در آغوش دریا سوختم
#رهی_معیری سرسبزی گلشن بوَد از همت اشکم
یک برگ چمن نیست که شرمنده من نیست
#فرقتی_جوشقانی سالها گل در گریبان ریختی چون نوبهار
مدّتی هم اشک میباید بهدامان ریختن
#صائب سخت است رام کردم مرغ دلی که او
رم از تپیدن دلِ صیّاد میکند
#خضری_قزوینی سر صیّاد سلامت چه غمش گر که بمُرد
ز جفایش به قفس بلبلِ بشکستهپری
#نیر_سینا سراغ یار میپرسم به هر کس میرسم اما
بهخود آهسته میگویم که یارب بیخبر باشد!
#وحید_قزوینی سرکشی از بسکه زین وحشینگاهان دیدهام
باورم ناید که آهو رام با مجنون شده
#لاادری سالها رفت و ز یادم نرود دوست هنوز
تا چه کردم که مرا دشمن جان اوست هنوز
#مشفق_کاشانی سایۀ بید گزیدم که ز سودا برهم
بید مجنون شد و آنهم ره صحرا برداشت
#شوقی_ساوجی سرگشتگی ز سر نرود مرد عشق را
گر بعد مرگ سنگ شوم آسیا شوم
#نادم_لاهیجی سر زلف تو نباشد سر زلف دگری
از برای دل ما قحط پریشانی نیست
#صائب سیه ایّامم از زلف دوتائیست
کزو هر تار شام فتنهزائیست
ز بحری دارم امّید خلاصی
که هر موجش مزار ناخدائیست
#فرقتی_جوشقانی سر شانه را شکستم بهبهانۀ تطاول
که به حلقه حلقه زلفت نکند درازدستی
#فروغی_بسطامی سخن از زلف تو گویند دل و شانه به هم
مینمایند دو گمگشته ره خانه به هم
#صغیر_اصفهانی سیهروزی به این خوشطالعی هرگز نمیباشد
به کام دل چه خوش پیچیده زلفش بر سراپایش
#کلیم_کاشانی سر مویی ندارد نقص، نقش آن بت موزون
هزاران بار من گردیدهام گرد سراپایش
#وحید_قزوینی سرویّ و رخ تو ماهِ آراسته است
ماهیّ و قد تو سروِ نوساخته است
چندانکه زپای تا سرت مینگرم
آنی که دل من از خدا خواسته است.
#عاشق_اصفهانی #مشاعرهخاکستر ققنوس