📚 ابیات کتاب مشاعره
انتخاب و تدوین امیراسماعیل آذر
#الف ۵۵
ای که بر تربتِ ما میگذری دیده گشای
که به خاک قدمت چشمِ تری دوختهایم
#لاادری ای که بر زاری دل میکنی انکار بیا
گوش بر سینۀ من نه بشنو زاریِ دل
#جامی ای که به قهر رفتهای مهر و وفای تو چه شد
عشق و محبّت تو کو، لطف و صفای تو چه شد
#سیمیندخت_صحت ای که تُرُش نشستهای، تیغ چرا نمیکشی؟
زخم چرا نمیزنی، قهر چرا نمیکنی؟
#احمد_سهیلی_خوانساری ای که در کوچه معشوقۀ ما میگذری
برحذر باش که سر میشکند دیوارش
#حافظ ای که دستت میرسد کاری بکن
پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار
#سعدی ای که دیدی قتل من در پای آن سرو سَهی
شحنه را زین فتنه واقف کن که قاتل میرود
#اوحدی_مراغهای ای که شامت ز شب تیرۀ من تیرهتر است
تو مپندار که این شامِ سیه بیسحر است
#محمد_کلانتری (پیروز)
ای که صد سلسله دل بسته به هر مو داری
باز دل میبری از خلق، عجب رو داری!
#صبوحی_قمی (شاطر عباس)
ای که گفتی دلِ گمکرده ز زلفم بسِتان
ما دلِ خود نشناسیم ز بسياریِ دل
#بیدل_کرمانشاهیای که گفتی عشق را درمان به هجران کردهاند
کاش میگفتی که هجران را چه درمان کردهاند
#میرمحمد_استرآبادی ای که گفتی هیچ مشکل چون فراق یار نیست
گر امیدِ وصل باشد همچنان دشوار نیست
#سعدی ای که گفتی یک زمان بردارم از جانانه دست
بر نمیدارد ز جانِ خویشتن فرزانه دست
#رحمان_ندایی (عبرت)
ای که میپرسی ز من کان ماه را منزل کجاست
منزل او در دل است امّا ندانم دل کجاست
#هلالی_جغتایی#مشاعرهخاکستر ققنوس